“خانم مریم رجوی, رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران, از تحریمهای جدید اتحادیه اروپا علیه رژیم ایران استقبال کرد و گفت هر چند این تحریمها یک قدم ضروری برای پیشگیری از دستیابی رژیم به سلاح اتمی است, اما تا تحریم همه جانبه و مؤثر شامل تحریم کامل نفتی, تجاری, تکنولوژیک و سیاسی فاصله زیادی دارد… امروز نیز اظهار تمایل پاره یی از مقامهای اتحادیه اروپا مبنی بر از سرگیری مذاکره با رژیم, پیام بسیار اشتباهی به همراه دارد…” سایتهای سازمان مجاهدین
تازه ترین مواضع خانم مریم عضدانلو سومین همسر رهبر عقیدتی مجاهدین، سمت و سوی تفکر ضد میهنی و ضد ایرانی ایشان را آشکار می کند. در روزگاری که سیاستمداران نظام سرمایه داری جهانی و مهره های کلیدی امپریالیسم سعی دارند تا برای تامین اهداف اقتصادی و غارت منابع ملت ها، با روش ها و شیوه های پیچیده ی تبلیغاتی و رسانه ای، سیاسی و دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی، سیطره ی همه جانبه ی خویش را بر ملت ها استمرار بخشند و در رابطه با استقرار و تثبیت نظام های سیاسی مردمی و دموکراتیک که رویای استقلال و پیشرفت و توسعه همه جانبه و پایدار را دارند، همچون عاملی بازدارنده نقش ایفاء کنند، حال در چنین شرایطی همسر رهبر عقیدتی مجاهدین بر خلاف اهداف و اصول فکری و سیاسی بنیانگذاران مجاهدین که مبارزه با نظام سرمایه داری جهانی و استثمارگر به سرکردگی امریکا مهمترین پارامتر تعییین کننده و فلسفه ی وجودی آنان بود، در راهی گام گذاشته است که جز خیانت به ملت ایران و پادوئی برای امپریالیست ها هیچ تعریف و تفسیر دیگری نمی توان برای آن متصور شد.
تجربه ی تاریخی اثبـات کرده است مـردم ایران در شرایط سخت مقاومتر و آبدیده تر می شوند. البته تحریم گسترده ایران در عین حال گویای یک امر مهم و حیاتی ست، تلاش بی پایان ملت ها برای کسب استقلال و تمدن سازی خواب بسیاری از سیاستمداران و میلیتاریست های نظام سلطه ی جهانی را آشفته کرده است. اما سنت لایتغیر الهی و قانونمندی های حاکم بر تحولات تاریخی بر این قرار گرفته که سر انجام جوامع انسانی از سیطره ی دهشتناک ستم و استثمار سیستماتیک و همه جانبه ی امپریالیسم جهانی رهایی خواهند بافت. هم اینک شرایط کنونی، عصیان ملت ها بر علیه سیستم سرمایه داری جهانی و اعتراض و خروش فراگیر بر هژمونی سلطه طلب امریکایی و غربی که به دلیل تقسیم کار جهانی و سیاست های استثماری ثروت و منابع مادی بین انسانها عادلانه تقسیم نشده و شکاف طبقاتی، تبعیض و تمـایزات اساسی بین جوامع جنوب ـ شمال از میان نرفته را توجیه می کند. بدین ترتیب در آن سوی نظام سلطه ی جهانی، ملت های محروم و ستمدیده، نژادهای بیگانه با هم از حیث رنگ، جوامع انسانی استثمار شده و شکنجه دیده و نیز ملت های انقلابی زندگی می کنند. واقعیت این است همه ی جوامع انسانی تحت سیطره ی نظام سلطه، خارج از مرزهای فرآیند دموکراسی قرار دارند، مخالفت و مبارزه ملت های عاصی و مترقی از امریکای لاتین تا خاورمیانه، تلاش سترگی برای پایان دادن به اوضاع نامطلوب و اضمحلال نهادهای سلطه طلب امریکایی و اروپایی ست.
بی شک، مقاومت ملت های انقلابی بنیان نظام سلطه ی جهانی را در هم خواهد کوبید و هژمونی امریکایی دیگر قادر نیست تا گرایش های استقلال طلبانه و الهیات رهائیبخش را در خود فرو برد و آن را محو و نابود کند.
هنگامی که ملت ها به آرمان استقلال، شکوفایی و رهایی می اندیشند و بدان پای می فشارند تا بهره مندی از اساسی ترین حق یعنی، استقلال و توسعه ی بومی و خارج از سلطه ی نظام سرمایه داری جهانی را بپیمایند به خوبی می دانند که مورد آزار و تحریم سگ های امپریالیسم جهانی قرار خواهند گرفت اما نیروی فعال ملت های انقلابی انگیزه ی فعالیت ها و کوشش های خستگی ناپذیری ست تا به بازیگری بازیگردانان و سیاستمداران امپریالیسم جهانی تسلیم نشوند، فعالیتی که روشنگر پایان دوره ای و سر آغاز دورانی نوین و امید بخش است.
در حال حاضر خودآگاهی انسان در اوج بلند پروازی و نیروی ملت ها در نهایت شکوفایی ست.
جا دارد در چنین شرایطی از خانم مریم عضدانلو بپرسیم خود و فرقه ی مجاهدین در کدام جبهه قرار دارند؟ در جبهه ملت های انقلابی یا جبهه امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا؟
آرش رضایی