آمریکا بارها در رد درخواست حذف نام سازمان مجاهدین خلق از لیست تروریستی وزارت امورخارجه بر این نکته تأکید داشته؛ برای رد انتصاب نام مجاهدین از لیست تروریستی هیچ دلیل قانع کننده ای که دلالت بر تغییر وضعیت مجاهدین و یا کنار گذاشتن اقدامات تروریستی از روی نیت واقعی باشد، نیافته و بر این استدلال بر انتصاب خود اصرار دارد. نکته ای که تقریباً در تمام دادخواهی های سالهای اخیر برروی آن تأکید شده و مورد تائید و پذیرش دادگاه کلمبیا نیز قرار گرفته است. دلایل وزارت امورخارجه در مقایسه با مستنداتی که از جمله اتحادیه اروپا بر پایه آن اقدام به خارج کردن مجاهدین از لیست تروریستی نموده، بر تفاوت های کیفی قابل ملاحظه و تعمق دلالت دارد. در واقع استدلال وزارت امورخارجه پیش از اینکه بر جنبه ها و معیارهای عملیاتی و آشکار تروریستی تأکید داشته باشد، بر فاکتورها و نشانه هایی دلالت دارد که عامدانه یا سهواً از چشم اتحادیه اروپا و سایر کشورهایی که با خارج شدن نام مجاهدین از لیست های تروریستی همراهی می کنند، مغفول و پنهان مانده است. در اینکه دیدگاه آمریکایی ها و اروپایی ها در روش، مبانی و پراتیکال مبارزه علیه تروریست و بالطبع در تعریف و نشانه شناسی آن متفاوت است، تردید نیست، اما نباید تردید کرد که ریشه این تفاوت ها در شناخت آن جنبه های ناپیدا و ریشه ای و درک و کشف بن مایه هایی است که بطور منحصر و مشخص در مجاهدین وجود دارد. همین فاکتورها دلیلی بر آینده نگری عمیق تر آمریکایی ها نسبت به اروپایی ها است.
(کتاب افراطی گری. نوشته نیکابر.) حکایت از حصول به روش های به مراتب پیچیده تر از گذشته در مبارزه علیه دشمنان فرضی می کند. آمریکایی ها بدرستی مجاهدین را معادل چنین تروریست هایی می دانند، با این توضیح که آنها در بسیاری موارد حتی از این معیارها و شاخص ها نیز به سمت جنبه های ناپیدا و اما خطرناک تر سوق یافته اند. آنها به استناد نظریات و جمع بندی هایی از نوع کرنشاو در رویکرد سازمانی به تحلیل تروریسم، می دانند که: " تروریست هایی را که صرفاً به دلیل تروریست بودن احساس ارزش و اهمیت می کنند، نمی توان وادار به ترک تروریسم کرد." (کرنشاو، رویکرد سازمانی به تحلیل تروریسم) و یقین دارند که به قول والتر رایش:
" تصمیم یک عضو آرمانگرای – فاشیست برای گذشتن از مرزها و ورود به یک گروه غیر قانونی زیر زمینی، تصمیمی غیر قابل برگشت است که اصطلاحاً آن را جهش به سوی مرگ نامیده اند." (ریشه های تروریسم. نوشته والتر رایش.) این نشانه ها همان دریافت های شهودی است که آمریکا از ماهیت تروریسم های ایدئولوژیکی از نوع مجاهدین دارد. به یقین دلیل بی اعتمادی آمریکایی ها به مجاهدین را باید در مؤلفه هایی از این دست و مشخص تر بداعت هایی جستجو کرد که رجوی واضع و کاشف آن است. آمریکایی ها دقیقاً به استناد چنین شاخص ها و نشانه هایی که بر ماهیت سخت سرانه و در پایبندی مجاهدین به ماهیت ایدئولوژیکی شان حکایت می کند، می داند که تغییر از گذشته ای آنچنان جزمی و دگماتیستی و بنیادگرایانه به وضعیتی ظاهراً انعطاف پذیر و پراگماتیستی و اصرار ورزانه اینچنین، نه محصول یک کنش ذاتی و خودجوش که بر ضرورت هایی بنا شده که در اولین قدم شاخص ها و پرنسیب های اخلاقی را به سهولت و طرفه العینی قربانی می کند. در این خصوص هم آمریکایی ها با تأکید بر غیر قابل اعتماد بودن مجاهدین و همچنین به رخ کشیدن این مهم که؛ وقتی مجاهدین براحتی از گذشته خود شانه خالی می کنند، دلیلی ندارد در آینده نیز نسبت به آنچه امروز ادعا می کنند، تعهدی داشته باشند." به درک خود از پیچیدگی های سازمان اذعان می کنند. به این ترتیب می بینیم آمریکایی ها بر جنبه هایی انگشت می گذارند که یا به فهم اروپایی ها نمی رسد و یا اینکه نمی خواهند اهمیت و پیامدهای آن را درک کنند. فارغ از این جنبه های یاد شده، اما آنچه نمی تواند آمریکایی ها را حتی به ضرورت برخورد سیاسی و ابزاری به خارج کردن نام مجاهدین از لیست تروریستی متقاعد کند، درک پدیدارشناسانه از فلسفه وجودی مجاهدین است. درکی که تا این مقطع هزینه تعامل و نزدیکی به مجاهدین را به حداقل رسانده است. اینکه با این اوصاف آیا می توان نشانه هایی دال بر تغییر رویه و رویکرد مصلحت جویانه آمریکا در نزدیکی به مجاهدین پیدا نمود، باید اذعان کرد صرف رأی استیناف اخیر نمی تواند چنین فرضی را تقویت کند. زیرا در جای جای رأی دادگاه متناوباً و کراراً بر همسویی نظر دادگاه با موضع وزارت امورخارجه آمریکا تأکید شده است. بر خلاف آنچه مجاهدین بر روی آن مانور می دهند این رأی به هیچ وجه نمی تواند اسباب خشنودی و دل خوشی آنها را فراهم کند. این را بهتر از هر کس خود مجاهدین می دانند. اما اینکه در نهایت بتوان چنین فرجامی را متصور شد، باید منتظر تحولات عمده تری ماند. اما با هر فرض و حتی در صورتی که آمریکایی ها تن به بیرون آوردن نام مجاهدین از لیست خود بدهند، بهتر و بیشتر از هر کس خود آمریکا به ریسک پذیری بالای این اقدام اذعان دارد.