اخیرا یک دادگاه عراقی خواستار اخراج مجاهدین خلق از عراق و همچنین دستگیری یک سری از عوامل این گروه که در کشتار و سرکوب مردم عراق در زمان دیکتاتور سابق عراق دست داشتند شد.
مجاهدین خلق بجای اینکه جواب مردم عراق و عملیات وحشیانه ای که علیه آنها با صدام داشتند را بدهند دست به دامان ارباب خوب یعنی آمریکا شدند تا از او کمک بگیرند آنها از سیستم قضایی آمریکا خواستند تا نام آنها را از لیست خارج کرده و همچنین مجوز حضورآنها در عراق را تمدید کند غافل از اینکه مصرف آنها برای آمریکا دیگر تمام شده و به آخر خط رسیده اند.
دیرزمانی است که تاریخ مصرف آنها تمام شده است و آمریکا دیگر می داند که اینها کارآیی عامل فشار علیه دولت ایران را ندارند یعنی دیگر عددی نیستند که بتوانند عامل فشار باشند یک مشت آدم پیر و از کار افتاده که از بس در محیط تنگ و دور از دنیا بسر برده اند از سایه خود نیز می ترسند چه کاری بر می آید این را خود آنها نیز بخوبی می دانند.
حکایت آنها حکایت سگی است که حال حرکت و پاچه گرفتن را ندارد و فقط پارس خوابیده میکند. در این میان فقط بدبخت و فلک زده افرادی هستند که در عراق بعنوان گوشت دم توپ از آنها استفاده می شود کسانی که نه جرآت دارند جدا شوند و نه قدرت اینکه در مقابل این سیاستهای احمقانه رهبران سازمان مقاومت کنند و ترجیح می دهند خود را بدست تقدیر بسپارند تا چه می شود.
مسعود رجوی مانند غریقی است که در اقیانوس سردرگم است و اقیانوسی که هیچ کرانه ای برای آن متصور نیست حرفهای قلمبه و سلمبه سیاسی را که گفته چکار کند؟ عمر بر باد رفته چند هزار آدم بدبخت را چه جوابی بدهد؟ جوابش در مقابل وعده و وعیدهایی که داده چیست؟
م – ب