وقتی به یک شهر فکر می کنیم بی اختیار یاد خانه های مسکونی و تعداد متنابهی خیابان و کوچه و تعدادی بیمارستان و درمانگاه و همچنین مدرسه و دانشگاه و انبوهی مغازه و دکه کارگاه و البته تعدادی مراکز تفریحی مثل پارک و باغ و سینما و تئاتر و همچنین و از همه مهمتر تعداد کثیری رسانه های مختلف دیداری و شنیداری و گفتاری مثل رادیو و تلویزیون و نشریات مختلف و مراکز دادخواهی و البته پلیس و بازداشتگاه و زندان مختص مجرمین در ذهنمان مجسم می شود و به یادمان می افتد همین طور که می بینید وارد خیلی از جزئیات دیگر یک شهر نشدم مثل زیر ساخت های شهری مثل آب و فاضلاب و برق و گاز و تلفن و البته کنتور های آب و برق و … البته در شهرها الان یک چیز دیگری هم زیاد یافت می شود به اسم کافی نت. یا مثلاً در برخی شهرها پادگان یا پادگانهایی هم در شهر و یا حومه آن وجود و همچنین سربازخانه.
خوب حالا ببینیم در این به قول فرقه رجوی "شهر اشرف" که همگان آن را به عنوان کمپ اسرا می شناسند. کدامیک از ویژگی های فوق را که برشمردیم دارا هست. و با تبلیغاتی که در گوشه و کنار جهان براه انداخته مطابقت دارد؟
با یک نگاه اجمالی به جز یک یا دو مورد از بقیه موارد بطور کامل یا دیده نمی شود و یا ناقص است. فقط در یک مورد با همه شهرها مشابه است آنهم وجود بازداشتگاههای متعدد و زندان البته بدون دادگاههایی که ما در شکل و محتوا می شناسیم. یعنی دادگاه دارند ولی شکلش کمی فرق می کند مثلاً ساختمانی به اسم دادگاه نیست یا دادسرا. اگر مجرمی پیدا شود دادگاه او سالن غذاخوری همان یگانی است که در آن خدمت می کرده یا سالن اجتماعاتش. از وجود شخصی به اسم وکیل مدافع هم خبری نیست. قاضی ولی دارد، کیفر خواست خوانده می شود بعد از آنهم بازپرسی های معمول و در آخر حکم جاری می شود. تا دلتان بخواهد شاکی وجود دارد که همه مشابه هم حرف می زنند و از هم جالب تر اینکه این حرف ها اساساً در قالب مشتی تهمت های از قبل دیکته شده به همراه مقداری فحش و توهین در سراسر وقت دادگاه بصورت بمباران بر سر متهم می بارد و متهم فقط باید بپذیرد و الا کارش بیخ پیدا می کند و راهی جز اعتراف ندارد. در این دادگاهها اساساً جرم متهم براحتی اثبات می شود و متهم راهی زندان می شود. در وقت دادگاه هم به میزان زیاد صرفه جویی می شود. زمان این دادگاهها هم شنیدنی است چون فقط عصر و یا شب برگزار می شود و در طول روز کاری از صبح تا بعد از ظهر برگزار نمی شود.
مورد دیگر رسانه های مختلف است که شما در این شهر فرقه رجوی که بقول خودشان "از آزادترین و پیشرفته ترین و دموکراتیک ترین" شهرهای عالم است فقط با یک دسته کاغذ در مقیاس A4 مواجه می شوید که به آن بولتن می گویند و اگهی تبلیغاتی در آن یافت نمی شود و فقط اخباری خاص و یکطرفه مورد علاقه فرقه در آن درج میشود و به خورد ساکنین کمپ داده می شود. از کافی نت و تلویزیون و ماهواره هم خبری نیست و فقط فیلم هایی که فرقه دوست داشته باشد پخش می شود. هیچ راهی به دنیای خارج و دسترسی به دنیای خارج و گردش آزاد اطلاعات وجود ندارد و اساساً این واژه ها در فرهنگ لغت فرقه رجوی از گذشته هم وجود نداشته و کسی در این کمپ اساساً معنی این واژه ها را نمی داند.
در این شهر هیچ کس خانه و کاشانه ندارد، خانواده هم ندارد، پدر و مادر و برادر و خواهر، عمو، خاله و دایی ندارد باور کنید در این شهر هیچکس محض نمونه دوست و رفیق هم ندارد و اساساً داشتن این چیزها جرم است و مطالبه اینها مطابق همان قوانین جرم محسوب می شود و مجرم به همان دادگاه فوق الذکر فراخوانده می شود.
اگر می بینید خانواده های محترم برای دیدن فرزندان و بستگان خود ماهها در مقابل درب ورودی کمپ اسرا موسوم به اشرف خیمه زده اند و پاسخ نگرفته اند و فحش و تهمت از طرف همان فرزندان و بستگان نسیبشان شده به دلایل فوق است این واژه ها خیلی وقت است در فرقه رجوی منسوخ شده. از سایر موارد می گذرم چون از حوصله این مقاله خارج است. آنجا شهر نیست، رسانه هم نیست، خانه و خانواده هم نیست، ارتباطات با خارج هم نیست آنجا فقط یک کمپ اسرا با تعدادی اسیر ذهن بسته و زبان بسته است که فقط کلاماتی را تکرار می کنند که از خودشان نیست.
آنجا هیچ چیز نیست فقط فرقه ای رو به زوال و نابودی.