امیر اسدان به اتفاق پدر و مادرش از جمله خانواده هایی بودند که در تیرماه گذشته به منظور دیدار با ابراهیم اسدان عضو اسیر فرقه مجاهدین عازم عراق شدند و خودشان را به درب اسارتگاه اشرف رساندند تا به یک ملاقات ساده نائل آیند. آنها پس از دو هفته اقامت و تحصن در مقابل درب ورودی اشرف به خواسته شان نرسیدند وعجالتا بدون آنکه عزیزشان را ملاقات کنند ناگزیز به بازگشت به خانه و کاشانه خود شدند.
اما دراین مسافرت در شناخت فرقه رجوی عمیق شدند و دستاوردهایی داشتند و عزم جزم یافتند تا برادرشان را به هر قیمت از چنگال رجوی برهانند. امیراسدان پس ازمشاهده شوی تلویزیونی فرقه رجوی که ابراهیم را ناگزیر به صحنه کشانده بود تا ضمن وفاداری! به سازمان به خانواده اش اهانت کند، نامه روشنگرایانه ای نوشته است که توجه دوستداران انجمن نجات و سایرمدافعان حقوق بشر و وجدان های بیداربشری را بدان جلب می کنیم. بسم الله الرحمن الرحیم
من برادر یکی ازهزاران قربانی فرقه رجوی هستم ولی با همه قربانیان دربند این فرقه احساس برادری دارم.
برادارن عزیزم. شاید اگر بتوانید از دیوارهای بلند سانسور در اسارتگاه اشرف سرکی بکشید و این نوشته را بخوانید به نظرتان این متن خنده دار یا بی معنی جلوه کند شاید هم در بعضی از شما احساس انزجار و تنفر ایجاد کند ولی اگر هر احساسی هم که به شما دست بدهد از احساسی که الان دارید بهتراست.
هرچند می دانم که دسترسی به این مکتوب برای شما تقریبا غیرممکن است ولی همان چند نفری که جزء خواص هستید وبه اینترنت دسترسی دارید روی سخنم با شماست. بیائید از این خواب غفلت بیدار شوید. می دانم کسی که خواب است را می شود بیدار کرد ولی کسی که خود را به خواب زده، به این زودیها بیدار نمی شود. البته این گناه شما نیست. سیستمی که برای حفظ بقایای سازمان شما طراحی شده این گونه است. کمی درخلوت خود فکرکنید و ببینید آیا شعارهایی که 40 سال است تکرار می شود آیا تاثیری در حال کسی داشته است. آیا گامی روبه جلو برای کسی برداشته شده است. بیایید از گذشته خود یک کارنامه تهیه کنید وببینید که آیا درطول این مدت که در حصار ذهنی و جسمی وعقیدتی این سازمان اسیر بودید یک برنده بوده اید یا یک بازنده. آیا احساس نمی کنید که فریب خورده اید و به بازی گرفته شده اید؟
به جزتعداد انگشت شمار در دنیا که به واسطه حضورعزیزانشان در اسارتگاه اشرف، از وجود دخمه مخوف اشرف مطلع هستند کسی حتی اسم اشرف را نشینده است! حضور شما دراشرف چه نفعی برای دنیا دارد. چه کسی از وجود شما سود می برد؟
کسانی که پایداری شما را می ستایند و با بکار بستن انواع حیله ها سعی در استمرار حضور شما در آن جهنم دارند چه هدفی را دنبال می کنند؟ آیا به آزادی انسان می اندیشند؟ پس چرا اعضای با وفایشان اجازه ندارند به اولین و ابتدایی ترین رسانه ها مثل تلویزیون، رادیو، اینترنت، ماهواره و تلفن دسترسی داشته باشند!؟
چرا بعد از اینکه خانواده ها به پشت درب اشرف آمدند و خواستار ملاقات با فرزندانشان شدند با تبلیغات سوء برعلیه این خانواده ها موضع تهاجمی گرفتند و ذهنیت بچه ها را نسبت به خانواده ها مسموم کردند.
آیا حضورخانواده ها برای دیوار سانسور و فشار و اختناق تهدیدی به حساب آمده بود؟
آیا از این می ترسیدند که صدایی به غیر از آنچه آنها به گوش اعضا می رسانند، برسد و آنها را به تفکر وا دارد؟
هرچند این افراد همه از کسانی هستند که صاحب اندیشه و تفکر بودند و غرور و روشنفکری آنها را این به ورطه کشانده است و از آنها انتظار می رود که خود به بررسی سالیان از دست رفته خود پرداخته باشند ولی حکم بازنده ای را دارند که با اصراربه بازی ادامه می دهند و می خواهند سرمیزی که باخته اند باخت خود را جبران کنند و پذیرش این باخت برایشان دشوار است ولی یک نصیحت برادارانه برایتان دارم که بیایید درمقابل خواست خدا تسلیم شوید و دست از لجبازی و میل به کنترل همه امور بردارید. خود را از احساسات تنفر وخشم وسرخوردگی برهایند وبجای آن درقلبتان بذر محبت و دوستی بکارید ونگران حیله هایی که تاکنون خورده اید نباشید مهم این است که گول خودمان را نخوریم.
آخرین فریبی که به آن مبتلا شده اید آمدن به جلوی دوربین تلویزیون و گفتن اظهاراتی که برایتان دیکته شده در مورد حضور خانواده های جلوی درب اشرف است وما این را به فال نیک می گیریم که حداقل توانستیم تنوعی در زندگی تکراری شما ایجاد کنیم و پیامی هرچند ناخوشایند ازسوی عزیزانمان دریافت نماییم. به طراحان این فریب هم می گویم که این بازی هم برای شما یک باخت بود وبچه های ما با زبان کنایه پیغام خود را به ما رساندند. حکایت اسیرانی است که در زمان جنگ از رادیوعراق پیغام می دادند که جایمان خوب است و بهترین امکانات برایمان فراهم است ودر بین گفته هایشان بصورت رمزی برعکس موضوع را می رساندند.
در آخر باید بگویم چیزی که شما سیرک می نامید نام اصلی اش عشق است. عشق یک طرفه پدر و مادر به فرزندش. والسلام امیراسدان