"… از دولت آمریکا و از سازمان ملل متحد می خواهم، به مسئولیتهایشان درخصوص تامین و تضمین حفاظت و امنیت مجاهدان اشرف که اشخاص حفاظت شده طبق کنوانسیون چهارم ژنو هستند، عمل کنند و مشخصا نیروهای آمریکایی در عراق حفاظت اشرف را بر عهده گرفته و سازمان ملل متحد تیم ناظر یونامی را به طور دائم در اشرف مستقرسازد… " – بخشی از نامه مریم رجوی به دبیرکل ملل متحد، معاون رئیس جمهور و وزیر امورخارجه امریکا
منبع: سایت های متعلق به فرقه مجاهدینتوهمات خانم مریم عضدانلو در مزدور قلمداد کردن خانواده های افراد مستقر در اشرف ریشه در ساخت ذهنی بسته و دگماتیک ایشان و رهبر عقیدتی مجاهدین دارد.
البته مسعود رجوی در سمت و سو بخشیدن به ذهنیت وی و القای تلقینات و تابوهای ایدئولوژیک نقش ماهرانه ای را در طی سالها ایفاء کرده است. اما آنچه که جای تاسف دارد و تامل بر انگیز است اینکه درک رویدادها و واقعیت ها آنگـونه که هست و اتفـاق می افتد برای همسر سوم رهبر عقیدتی مجاهدین قابل هضم نیست. براستی چرا خانم مریم عضدانلو تناقض های سیاسی و غوطه ور شدن در پراگماتیسم محض و شگفت انگیز همسر دومش را تاکنون درک و فهم نکرده است؟!!
تاملی در نامه ی اخیر ایشان به دبیرکل سازمان ملل، معاون رئیس جمهور و وزیر امور خارجه امریکا که معمولا نیز پاسخی از سوی آنان دریافت نمی کند حکایت تلخ و درخوری ست از نهایت درماندگی ذهن و اطاعت کورکورانه از کسی که آگاهانه و بر اساس امیال پلید خویش سعی دارد به هر طریق، روش و شیوه ی ماکیاولیستی دست بزند تا به قدرت برسد.
آویزان شدن خانم مریم عضدانلو از مقامات امریکایی و کمک خواستن از آنان در حقیقت توهین به آرمان های بنیانگذاران مجاهدین چون حنیف نژاد و سعید محسن است که امپریالیسم جهانی به سرکرده گی امریکا را دشمن شماره یک خلق های جهان در دستگاه فکری و باورهای سیاسی خویش طرح می کردند و مبارزه با آن را از اولویت های اصلی مجاهدین می پنداشتند.
حال چه شده است رئیس جمهور خود خوانده مجاهدین در جایگاهی قرار گرفته است که بدون هیچگونه شرم و تردید از دشمن شماره یک خلق های جهان و عامل اصلی بدبختی و تباهی جوامع انسانی در دنیای معاصر عاجزانه تقاضا دارد به کمک آنها بشتابد و دارودسته ی رجوی را در پناه خود گیرد؟!
Opportunism یا فرصت طلبی در فرهنگ و اصطلاحات سیاسی به معنای تغییر جهت دادن بر حسب دگرگونی اوضاع به خاطر سود و امیال شخصی است. کسانی را " فرصت طلب " (اپورتونیست) می نامند که همواره به سوی قدرت طلبی گرایش دارند و پایبند اصولی نیستند و یا اصول خود را فدا می کنند.
در نهایت افتادن در ورطه ی اپورتونیسم به تناقض در ذهن و عمل منجر می گردد و بدینگونه خیانت به آرمان های انسانی به راحتی توجیه می گردد.
چرخش و دگردیسی اساسی در باورمندی و دستگاه فکری خانم مریم عضدانلو به مثابه ی عنصر کلیدی فرقه ی تروریستی مجاهدین و پشت و پا زدن به باورهای سیاسی بنیانگذاران مجاهدین خیانت آشکار به آرمان های مبارزاتی و ضد امپریالیستی آنان و مانیفیست فکری حنیف نژاد است.
مایلم به همسر سوم رهبر عقیدتی مجاهدین توصیه کنم با همدیگر بخشی از کتاب "شرح تاسیس و جزوه مبارزه چیست " بنیانگذاران مجاهدین را مرور کنیم که نتیجه جمع بندی بحث های استراتژیک:
و در واقع ترسیم خط مشی تاکتیکی بنیانگذاران مجاهدین بود _ که معمولا بعنوان استراتژی از آن نام برده می شود _ و در ده محور ارائه گردید. این جمعبندی
حاصل 8 ماه تلاش شبانه روزی 16 تن از اعضای مرکزیت مجاهدین در دهه چهل شمسی است و حول محورهای زیر خلاصه شده است: "… ایران کشوری است زیر سلطه امپریالیزم جهانی، بویژه امپریالیزم امریکا و اقتصاد آن بطور عمده و مسلط تحت کنترل بورژوازی وابسته است… " همچنین در کتاب شرح تاسیس صفحه 23 و 24 و جزوه " مبارزه چیست؟ " بشرح ذیل عنوان شده است: " _ دشمن اصلی (سد اصلی راه تکامل در مرحله کنونی) امپریالیسم جهانی بسرکردگی امپریالیسم آمریکا است، با ویژگیهای زیر:
الف _ امپریالیزم جهانی به سرکردگی امریکا، خوی جهانخواری دارد
ب _ هیچ رابطه انسانی بین امپریالیسم امریکا و خلقهای تحت ستم وجود ندارد، هر چه هست یا اسارت است یا نبرد آزادیبخش
ح _ امپریالیزم امریکا ضربه پذیر است، چه از درون و چه از بیرون (امپریالیزم ببر کاغذی است)
د _ ضرورت کار تئوریک…
ه _ ضرورت جامعه گردی (جهت دچار نشدن به ذهنیت)
و _ ضرورت مکتبی بودن مبارزه " حال باید از خانم مریم عضدانلو پرسید وقتی وی طی نامه اخیر خویش از سیاستمداران، عناصر و طراحان استراتژیک امپریالیسم امریکا تقاضای کمک و یاری می طلبد!!! مجاهدین در کدامین جایگاه قرار دارند؟ آنان مزدور امپریالیسم جهانی به سرکردگی امریکا هستند یا دشمنان آن؟
آرش رضایی↑