سر کار خانم کلینتون
با احترام این جانب علیرضا نقاش زاده عضو سابق سازمان مجاهدین هستم.اخیرا در مطلبی خواندم که که این فرقه در تلاش است تا اسم خود را از لیست تروریستی وزارت خارجه امریکا حذف کند.
وظیفه انسانی خود میدانم که با این نامه نکاتی را یاد آور شوم که گوشه ای از جنایاتی که این فرقه بر سر من و خانواده ام که عضو این سازمان بودیم، آورده است آشکار شود.
این فرقه که در آغاز فعالیت، خود را انقلابی و مردمی نشان میداد ایدئولوژی اش بر اساس جنگ و خشونت بنا شده است.
پایان گرفتن جنگ ایران وعراق در سال 1988 مساوی بود با پایان گرفتن موجودیت سازمان که ایدئولوژی آن براساس جنگ و مبارزه مسلحانه بنا شده بود. این سازمان که در پرونده افتخارات خود ترور مستشاران آمریکایی را دارد (و تا اشغال عراق در جلسات خود سرود نبرد با آمریکا را میخواندند، پس از حضور ارتش آمریکا در عراق تمامی اسناد ضد آمریکایی را سوزاندند) تا سقوط حکومت صدام با توسل به افکار فرقه ای و با حمایت دیکتاتور سابق عراق مبادرت به جنایتی بی سابقه در حق اعضا و هواداران خود کرده است.
این جانب که از دوران کودکی در این فرقه زندگی کرده بودم، پس از شناخت ماهیت تروریستی و ضد انسانی این فرقه تصمیم به جدایی از مناسبات گرفتم. ولی بنا به قوانین رهبر فرقه که دستورات وی به مثابه دستورات خداست جدایی از این فرقه حکم اعدام داشت و یا این که سالیان متمادی فرد مربوطه که خواهان جدایی بود میبایست در زندان فرقه میماند. شیوه دیگرهم تحویل دادن ناراضیان به زندان مخوف ابوغریب بود. زندانی که اسم آن و خاطره آن وجدان هرانسانی را آزرده میکند.
پس از سرنگونی صدام و فرار رهبر فرقه (رجوی)، به کمک ارتش امریکا از این فرقه جدا شدم و برای رسیدن به زندگی عادی که حق هر انسانی است ۳ سال در کمپی که ارتش امریکا درست کرده بود ماندم.
در این دوران از افسران آمریکایی میخواستم که اجازه دهند من و مادرم که در کمپ اشرف بود و از سازمان جدا نشده بود، ملاقاتی مثل دیدار هر مادر و فرزندی دیگر داشته باشم. اما فرقه مجاهدین که از این امر می ترسید اجازه نمیداد.
با تلاشهای سرهنگ های آمریکا موفق شدم که چند مرتبه مادرم را ملاقات کنم ولی وی خاطر نشان میکرد که بطور ثابت زیر فشار است تا این که سرهنگ Turluck که مسئول TIPF بود در نامه ای که ضمیمه میباشد توضیح میدهد که فرقه با زیر فشار قرار دادن اعضا خود از آنها میخواهد که نافی دیدار خانواده شوند.
این فرقه به این وسیله اعضا خود را وادار میکند که اعتراف کنند که آن ها هیچ احساسی به خانواده، پدر و مادر و فرزند ندارند و خود را فقط وقف رهبری فرقه می کنند که خود نشانی ضد انسانی دارد.
در سال۱۹۹۶ هم با زیر فشار قرار دادن من قصد داشتند که از من مصاحبه ای بگیرند و مضمون آن محاکمه کردن پدرم بود که پس از ۱۰ سال زندانی بودن رها شده بود و حاضر به همکاری با فرقه نبود.
متن این نامه که با مقاومت من به شکل دیگری نوشته شده نیز ضمیمه میباشد.
هم اکنون هم چند ماه است که خانواده های اعضا فرقه در درب ورودی مقر فرقه در عراق موسوم به اشرف در گرما و سرمای بیابان عراق روز را به شب و شب را به روز میرسانند به امید اینکه بتوانند فرزندان، پدر،مادر و یا خانواده خود را ببینند.
این اقدام ضدانسانی رهبران فرقه به این جا ختم نمیشود بلکه با زیر فشار قرار دادن اعضا خود ان ها را وادار میکند در تلویزیون این فرقه، پدران و مادران پیر و سالخورده را که به عشق دیدار فرزند به کشوری غریب با پذیرش تمامی خطرات آمده اند، ماموران سازمان امنیت ایران خطاب کنند.
توضیح درمورد مسائل دیگر این فرقه خطرناک دراین مختصر نمیگنجد ولی همین کافی است که انسان متوجه شود که سران این فرقه به چه میزان خطرناک و افکاری ضد انسانی دارند.
در همین زمینه از شما خواستارم که به خاطر وظیفه انسانی خود از امکانات دولت امریکا برای کمک به این خانواده ها که ماه ها وسال ها در حسرت دیدار عزیزان خود هستند استفاده نموده و به یاری ما بشتابید.
من و دو برادر دیگرم هم جزوی از این خانواده ها هستیم که اجازه دیدار و تماس تلفنی با مادر خود که در مقر فرقه اسیر است را نداریم. با تشکر پیشاپیش از اقدامات شما
علیرضا نقاش زاده