چند روزی هست فرقه جنایتکار رجوی دست به سوء استفاده از مریض های اسارتگاه اشرف نموده این عمل کثیف فرقه مافیایی و جنایتکار رجوی یکی دیگر از جنایتهایی هست که باید سران فرقه رجوی جنایتکار جوابگوی ان باشند. اگر گفته سران فرقه را قبول کنیم که اجازه ندادن به مریض برای معالجه جنایت جنگی هست پس سران این فرقه سالیان سال هست که مرتکب صدها جنایت جنگی شده اند که همه ما شاهد بودیم که شخص رجوی در نشست عمومی گفت مجاهد مریض نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم و بدین شیوه اعضاء را از گفتن اینکه مریضی دارند ترساند و یا اینکه انها هم که مریض بودند از ادامه دوا و درمان منصرف شدند و بودند کسانی که به خاطرمریضی تحت سخت ترین فشارها از طرف سران فرقه قرار گرفتند و به خاطراین فشارها خود کشی کردند. قبل از پرداختن به این موضوع باید بگویم که حق هر انسان هست که به دکتر و درمان مریضی اش بپردازد و اسیران اشرف دو چندان به رسیدگی پزشکی نیاز دارند چون سالیان سال هست از طرف سران جنایتکار فرقه رجوی مورد بهره کشی جسمی و روحی و تحت شدید ترین شکنجه های روحی و جسمی قرار گرفته اند و از این جهت میگویم که به چندین برابر یک مریض به دکتر و درمان نیاز دارند. اما برخورد سران فرقه جنایتکار رجوی با اعضاء مریض ؛ همانطور که گفتم رجوی در یک نشست عمومی گفت مجاهد مریض نداریم و نمیتوانیم داشته باشیم و برای همین یک استدلال سخیفی اورد و گفت مریض شدن یک مجاهد بهانه است و طرف مشکل جنسی دارد و به بهانه مریضی در اسایشگاه میخواهد که در خلوت خود به مسائل جنسی فکر کند! همین باعث شد خیلی از اعضاء برای اینکه مورد حسابرسی قرار نگیرند با اینکه مشکل جسمی داشتند و مریض بودند از بیان مشکلات و رفتن به دکتر و یا استراحت کردن صرف نظر بکنند و طبعا این باعث میشد که به مشکلات و مریضی افراد اضافه شود.
سران فرقه اینبار در اوج شیادی به سوء استفاده از این مریضان نگون بخت پرداخته که باید مقصر اینکه این اعضاء به چنین وضعیتی دچار شده اند کیست؟ واقعیت امر اینکه تنها چیزی که برای سران فرقه اهمیت ندارد جان این افراد هست برای نمونه برخورد سران فرقه را بااعضا چند تا را بیان میکنم. احمد رضا پور که از درد دیسک کمر همیشه بصورت خمیده راه میرفت و زخم معده هم داشت و نمی توانست غذا بخورد که همه ما شاهد مریضی احمد رضا بودیم ولی سران فرقه با بی توجهی به وضعیت احمد رضا و فشارهایی که به ان اوردند مجبور شد دست به خود کشی بزند که یکبار در این رابطه مطلبی را برای اگاهی هموطنانم نوشته بودم یا مورد دیگر که من خودم شاهد ان بودم محسن… همیشه سر درد میگرن داشت که بعضی وقتها از شدت سر درد گریه میکرد اما سران فرقه به او اجازه نمی دادند در ان موقعیت چند ساعتی استراحت کند و بارها شاهد بودم که مسئولین فرقه به او بدترین فشارهای روحی را در نشستهای عملیات جاری و… می اوردند که چرا همیشه میگویی سر درد دارم تو سر درد نداری بلکه مشکل جنسی داری و شاهد بودم که چندین بار او را در نشست به خاطر همین موضوع کتک زدند. مورد دیگر عبدالله… که به خاطر مشکل زانو نمی توانست سر پا بایستد وخیلی وقت ها از شدت دردموقع راه رفتن معمولی هم زمین میخورد و مشکل جدی داشت اما سران فرقه او را به باد فحش و ناسزا می گرفتند که مشکل جنسی داری ونباید در اسایشگاه بمانی!!! مورد دیگر محمود…به خاطر مریضی جنون جوانی دچار هواس پرتی شده و با خودش راه می رفت و صحبت میکرد عوض اینکه او را به دکتر ببرند و معالجه بکنند در نشستها به او تهمت داشتن مشکل جنسی میزدند و بدترین فشارهای روحی روانی را وارد میکردند که الان هم با همان مشکلات و مریضی انجا گرفتار هست. حال از سران فرقه باید پرسید پس اگر قبول دارید که عدم دسترسی به دکتر یک جنایت جنگی هست باید جواب بدهید که در زندانهای سال 73 افرادی در زیر شکنجه های وحشیانه شنکجه گران فرقه این اسیب دیدند چرا حاضر نشدید به دکتربردن که هیچ حتی یک قرص مسکن به زندانی بدهید؟ ایا یادتان رفته درسال 73بر اثر شکنجه هایی که کردید به خونریزی کلیه افتادم وساعتها در همان سلول از درد به خود می پیچیدم ازدرد می نالیدم بهرام جنت (مختار شکنجه گر) وقتی امد دریچه سلول را باز کرد بجای اینکه دکتر ببرد یا برای تسکین دردم قرصی بدهد کلی فحش که لایق خودش بود و رهبرانش را داد و دریچه سلول را با پوزخند میمون وار بست ورفت! ایا یادتان رفته نزدیک به عید در زندان قلعه در اتاقی که بیش از 20 نفر بودیم باز کلیه ام به خون ریزی افتاد و از درد به خودم می پیچیدم و برای اینکه بتوانم از زندانبانان شما یک مسکنی بگیرم نمونه ادرار خونی ام را در لیوانی که در ان چای میخوردم ریختم و به فریدون سلیمی زندانبان دادم که شاید یک مسکنی بهم بدهد ولی گرفت لیوان را خالی کرد و گفت بود ونبودت فرقی نمی کند بمیری هم هیچ مسئله ای نیست! افراد زیادی بودند که در زندان به خاطر نبودن اب گرم و حمام بدنشان قارچ زده بود و انقدر خودشان را خارانده بودند که خون ازلای انگشتهای پایشان و کشاله رانشان می امد ولی هیچ وقت حاضر نشدید یک مرهمی به زخمهایشان بدهید! تمام بدن قربانعلی ترابی در زیر شکنجه وحشیانه شکنجه گران فرقه کبود شده بود و همان موقع دچار خونریزی مغزی شده بود و از گوشش خون جاری بود چرا به دکتر نبردید و او را با همان وضعیت به سلول انداختید تا اینکه در داخل سلول جان دادو مرد ایا این جنایت جنگی نبود؟ و صدها نمونه از این برخورد ها در مقوله مریضی اعضاء که اگر بخواهم به تک ؛ تک ان بپردازم یک مثنوی میشود. ایا اینها جنایت حساب میشود یا نه؟ در مصاحبه این نگون بختها دیدم به موضوعاتی میپردازند و انها را در ردیف جنایت جنگی قلمداد میکنند که بلافاصله به این رسیدم که پس سران این فرقه بیش از 20 سال هست که جنایتکار جنگی هستند در این مصاحبه خانمی که مریضی سرطان دارد گفته نیروهای عراقی با تفنگ وارد بیمارستان شدند و این هیچ جا دیده نشده البته من هم قبول دارم که نباید در بیمارستان سلاح اورد! حال سوال این است که بیش از20 سال اعضاء این فرقه جنایتکار بنا به دستور سران فرقه حتی اگر به بیمارستانهای بغداد میرفتند باید همیشه سلاح و قرص سیانور همراه خودشان می بردند پس ممکنه به این جواب بدهید به این چه باید گفت؟ سران فرقه به این نگون بختها اجازه نمیدهند که بیمار به همراه اکیپ پزشکی عراقی برای درمان به بیمارستان بیرون بروند باید این را سران فرقه جواب بدهند که در کجای دنیا دیده شده برای رفتن یک بیماربه بیمارستان باید یک مترجم و یک نفر به پا باید همراه مریض باشد؟ باید از سران فرقه پرسید ایا این افراد یک شبه یا یک روزه دچار سرطان شده اند؟ که تا به حال خبری نبود ولی به تازگی ریل سوء استفاده از این بیماران روی انتن فرقه رفته؟ و اگر بیماری این مریض ها در عراق لاعلاج بوده چرا فرقه اجازه نداده و یا ترتیبی نداده که این افراد برای درمان به خارج از عراق بیایند؟ باید از سران جنایتکار این فرقه پرسید به جای فرستادن چند نفوذی جاسوس در بین جدا شده هایی که در کمپ تیف پیش امریکاییها بودند و خارج کردن انها از تیف به اروپا بهتر نبود از این بیماران سرطانی می فرستادید یا امریکاییها در همان کمپ معالجه شان میکردند و یا به جای انها این مریض ها را به اروپا می اوردید که به درمان خودشان میپرداختند. ایا بهتر نبود به جای خارج کردن 200 نفر از سران فرقه همراه مریم قجر به اروپا و امریکا این مریض های سرطانی را هم برای درمان به خارج عراق میاوردید که به این روز نیفتند.؟ ایا بهتر نبود به جای خارج کردن چند معتاد و دزد ؛ همجنس باز به اروپا به خاطر اینکه از زبان انها بر علیه جدا شده ها مقاله بنویسید و حلوا ؛ حلوایشان کنید بعد هم مثل دستمال یکبار مصرف دورشان بیاندازید همان خرج را برای این ادمهای سرطانی میکردید تا در اروپا هم برایتان مقاله بنویسند هم تظاهرات کنند هم به درمان دردشان بپردازند بطور خاص سر شبکه قاچاق انسانتان با سران فرقه در پادگان اشرف و از طرفی هم به شبکه قاچاق فرقه در اروپا وصل بود و فعال؟ ایا بهتر نبود جیره خوارانتان که به کمپ اشرف می امدند چون بوزینه وار ادا و اطوار در می اوردند؛ ازانها میخواستید که برای درمان این افراد کمک کنند که از عراق خارج شوند مگر مدعی نبودید که نمایندگان یک میلیارد از شما پشتیبانی میکنند! واقعیت امر اینکه سران فرقه میخواهند بدین شیوه جنایتکاربودن خودشان را لاپوشانی کنند و از این افراد در جهت امال و امیال کثیف خودشان سوء استفاده کنند تا بدین شیوه بگویند که باعث و بانی مرگ و میر این مریض ها کس دیگری هست در صورتیکه تمام مسئولیت هر گونه عدم رسیدگی پزشکی به این افراد به عهده سران فرقه رجوی می باشد و باید سران فرقه اجازه بدهند این مریض ها و یا هرکسی بطور ازادانه به دکتر مراجعه کنند و به درمان خودشان بپردازند. من برای این مریض ها دعا میکنم و امید وارم که سلامتی خودشان را هر چه سریعتر بدست اورند ولی میدانم که سران فرقه هرگز اجازه نخواهند داد که این نگون بخت ها به این سلامتی دست پیدا کنند بلکه انها در انتظار این هستند که از این بیماران برای مقاصد شوم خودشان نهایت سوء استفاده را بکنند و مطمئن هستم که برای همین سوء استفاده شان کلی طرح و برنامه ریخته اند که حتی یک بلایی بر سر این افراد مریض بیاد که سران فرقه بتوانند از ان بیشترین بهره تبلیغاتی را ببرند. ننگ و لعنت خدا بر سران این فرقه که برای زندگی خفیف و خائنانه خودشان حاضر هستند جان انسانها را به خطر بیاندازند و این طور از ان سوء استفاده کنند ؛ ننگ بر شما که اسم انسان به روی خود گذاشته اید این همه مدعی ازادی و دمکراسی و حقوق بشر هستید اما از انسانیت سر سوزنی بو نبرده اید؛ ننگتان باد.