امیر اصلان حسن زاده
- خانواده ها
رویای مادرانه ـ نامه خانم ثریا عبداللهی به فرزندش امیر اصلان ـ قسمت سوم
بعد از تمام شدن مصاحبه ات میدونی بچه خواهرت، همان بچه ای که بغلت عکس انداختی چی گفت؟ گفت مامانی، دائی خیلی عصبانی بود از چشماش فهمیدم که تند تند پلک میزد و مطلبی که براش نوشته بودند یادش میرفت و به کاغذی که جلوی…
- خانواده ها
رویای مادرانه ـ نامه خانم ثریا عبداللهی به فرزندش امیر اصلان ـ قسمت دوم
نمیدانی امیرم زمانی علی روی دوش پرویزعمو بود، عمو چه میکرد وداد میزد: ای نامرد امیر این رسم مردانگی بود این بود غیرت و شرف تو … علی اقا تا لحظه جان دادن فقط گفت: امیراصلان ولی توحتی یک زنگ هم نزدی که علی بابا…
- خانواده ها
رویای مادرانه، نامه خانم ثریا عبداللهی به فرزندش امیر اصلان – قسمت اول
راستی امیرجان حتما" شب یلدا یادته، علی بابا رو که فراموش نکردی؟ چقدر تورو دوست داشت و صدایت میکرد: اصلان بی یال ودم بیا بریم، توهم از خداخواسته با تمام وجودخنده کنان سوار جیپ (ماشین جیپ) میشدی. و وقتی کنارعلی بابا می نشستی خنده کنان…
- خانواده ها
گفتگوی سایت نیم نگاه با خانم ثریا عبداللهی مادر آقای امیر اصلان – قسمت دوم
وقتی خانواده ها وارد عراق و شهرک آزادی (محل اسکان خانواده ها در نزدیکی اسارتگاه اشرف) می شدند اولین درخواستشان ملاقات بود. خانواده هایی که برای بار اول به شهرک می آمدند فکر می کردند همان وهله اول ورودشان باب ملاقات باز است، اولین سئوالشان…
- خانواده ها
گفتگوی سایت نیم نگاه با خانم ثریا عبداللهی مادر آقای امیر اصلان ـ قسمت اول
بعد از شناخت این رجوی ملعون، وطن فروش، بی غیرت … بزرگترین انگیزه برای ماندنم در درب ورودی اشرف فقط و فقط برای افشای جنایتها و خیانتها و بولهوسی های رجوی بی غیرت بود و بعد از آن به فعالیتهای شبانه روزی خودم جهت رسوا…
- خانواده ها
دو سال پشت سیمخاردارهای چهار لایه اشرف؛ «فقط میخواهم فرزندم را ببینم»
ثریا عبداللهی: به هر حال من ۲۰ سال زحمت بچهام را کشیدهام. میدانست که من با چه شرایطی او را بزرگ کردهام. نمیدانم چه بر سر او گذشت و چه تهدیداتی شد؟ اصلاً چرا تهدیدش کردند و چرا به این صورت به تلویزیون آورده بودندش؟…