علی اکرامی
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت یازدهم
در قسمت قبل از حضورم در ایران گفتم. در تاریخ 1/7/84 به شهر زادگاهم ماهشهر در 120 کیلومتری اهواز رسیدیم. تمامی ذهنم درگیر این سوال بود که ساعاتی بعد با کدامیک از اعضای خانواده دیدار خواهم داشت و آنها را در آغوش خواهم فشرد! ما…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت دهم
در قسمت قبل گفتم که وقتی به ایران رسیدم خود را در خواب و رویا می دیدیم. اصلا چنین تصوری از شهر تهران نداشتم. رهبران مجاهدین خلق با سیاه نمایی چنین در اذهان ما القاء می کردند که ایران به دوران چرخ و چاه و…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت نهم
در قسمت قبل از تصمیم نهایی ام برای بازگشت به ایران گفتم. روز 26 مهرماه 84 به من وهشت نفر دیگر اطلاع دادند ساعت چهار بامداد فردا با هلی کوپتر بسمت مرز ایران پرواز خواهیم داشت. در تشکیلات مجاهدین خلق که بودیم تبلیغات زیادی در…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت هشتم
در قسمت قبل از تصمیم دوستم برای بازگشت به ایران گفتم. صحبت های دوستم بدجوری من را متعجب و کلافه کرده بود! اصلا نمی توانستم باور کنم که او به ایران برگردد! ما بارها با یکدیگر در رابطه با ضرورت رعایت مرز سرخ ها که…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت هفتم
در قسمت قبل از صحبت با یکی از افراد جداشده در تیف گفتم که از نحوه پیوستنش به مجاهدین خلق با من صحبت کرد و از آشنایی با دختری گفته بود که او را به عراق و اشرف کشاند. او در ادامه داستان خود گفت:…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت پنجم
در قسمت قبل از اولین تماس با خانواده گفتم. صدای مضطرب وهیجان زده ای در گوشم پیچید. علی تو هستی؟ برادر عزیزم کجا بودی در این سالها؟ بغض در گلویش بود. صدایش لحظه ای قطع شد. هق هق گریه امانش نمی داد . قدری که…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت چهارم
در قسمت قبل به این موضوع اشاره کردم که تحت تاثیر تبلیغات فریبنده مجاهدین ما برای حفظ جان خانواده هایمان تمایلی برای برقراری تماس از خود نشان نمی دادیم تا برای آنها مشکل امنیتی بوجود نیاید. به هر ترتیب در جریان یکی از تماسها، دوستم…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت سوم
در قسمت قبل از ورودم به تیف گفتم. اولین شبی که بعد از سالها خودم تصمیم گرفتم چه ساعتی بخوابم! ساعت 9 صبح با صدای یکی از بچه های هم چادری از خواب بیدار شدم، بساط صبحانه را پهن کرده بودند.هر 8 نفر به دور…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت دوم
در قسمت قبل از ورود به محوطه تیف گفتم که تعداد زیادی از دوستان سابق سراغ من آمدند. آنها همه دوستانی بودند که سالها با من در تشکیلات مجاهدین خلق و پادگان اشرف به اسارت گرفته شده بودند. همان هایی که تحت تاثیر تبلیغات مسئولین…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
کمپ موسوم به تیف اولین دریچه آزادی – قسمت اول
بعد از مصاحبه اولیه و خوردن یک وعده غذای آماری (غذای بسته بندی پرسنل ارتش آمریکا) با خودرو هامر به سمت تیف حرکت کردیم. تیف یا کمپ استقرار موقت اعضای جداشده از مجاهدین خلق برایم هنوز یک معما بود، در درون مناسبات که بودم تبلیغات…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
مرثیه ای از سر عذر تقصیر برای مادرم – قسمت پایانی
در قسمت اول به این اشاره کردم که بی توجه به وخامت حال مادرم تمام هم و غم و فکرم پیشبرد اهداف مجاهدین خلق بود و دیگر نسبت به وضعیت مادر که روز به روز وخیم تر میشد بی تفاوت شده بودم… کلاس نهم دبیرستان…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
مرثیه ای از سر عذر تقصیر برای مادرم – قسمت اول
امروز 23 مرداد، بیست و نهمین سالگرد رحلت مادر است. جالب است که تاریخ تولدش هم 31 مرداد بود. یعنی تولد و وفاتش هر دو مردادماه بود. روحش شاد و یادش گرامی. او نماد و سمبل مهربانی، دلسوزی و احساس مسئولیت در مقابل سختی ها…