محمد رضا مبین

  • اعضاء جداشده از فرقه رجوی

    خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت دهم

    چهره کریه مجاهدین را در زندانهایشان دیدم… نورچشمی ها و آقا زاده ها، اکثریت جمعی را تشکیل می دادند که از پذیرش به ارتش رفتند، عده ای دیگرهم بصورت فله ای در زندان های انفرادی اشرف، به بند کشیده شدند. اگر تا آنروزدر مورد بعضی…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویمحمد رضا مبین

    خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت نهم

    محمد رجوی و میلیشیاها آمدند … در مناسبات اشرف، به بچه های سازمانی، میلیشا می گفتند. سازمان به دستور مسعود رجوی، در یک اقدام هماهنگ و گسترده، میلیشیاهائی (میلیشیا قبلابه شبه نظامیانی اطلاق می شد که در فاز سیاسی در تهران از نیروهای جوان سازمان…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویمحمد رضا مبین

    خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت هشتم

    مرا انقلاباندند… پذیرش ارتش اسارت بخش رجوی، محلی برای انقلاباندن اعضای جدید الورود بود، ابر و باد و مه و خورشید و فلک، در پذیرش در کار بودند تا همه نیروهای جدید، از بحث های انقلاب و بندهای انقلاب عبور کنند. سازمان سعی کرده بود…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویمحمد رضا مبین

    خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت هفتم

    اولین روزهای من در اشرف، دیار بی قراران … این اندازه از محبت در استقبالی گرم و پرشور تقریبا مرا به این نقطه رساند که انتخاب خوبی داشتم و به بهترین جای ممکن آمده ام، این دقیقا همان مقصودی بود که فرقه و مسئولینش سعی…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویمحمد رضا مبین

    خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت ششم

    از بغداد تا اشرف در بغداد و مقر مجاهدین، نماز دیجیتالی مجاهدین! که هر رفتاری درآن نماز قابل توجیه است، مهم ترین وجه تمایز آنان با هر مسلمانی بود که نظر مرا به خود جلب می کرد! دعای الهم انصرالمجاهدین … مخصوص هر نماز آنان…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویمحمد رضا مبین

    خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت پنجم

    ورود به عراق و اقامت چند روزه در بغداد تا ساعت 10-9 صبح بدون هیچ تشریفات و بدون پیاده شدن ازماشین سواری و اتوبوس ها، از مرز رد شدیم. به غیر از من 2 اتوبوس پر از نفرات نیز به همین شیوه وارد عراق شدند!…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویblank

    خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت چهارم

    خروج از ترکیه و ورود به اردن در قسمت قبل توضیح دادم که چگونه با اعتماد و سرسپاری کامل، خودم را در اختیار سازمان قرار دادم و نکات گفته شده را در ترکیه مو به مو اجراء نمودم. در فرودگاه استانبول به گیشه گفته شده…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویمحمد رضا مبین

    خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت سوم

    ورود به ترکیه صبح زود به مرز ترکیه رسیده و پس از طی روال و تشریفات قانونی از مرز رد شدم. سایر مسافرین نیز سوار شدند و اتوبوس راهی آنکارا شد، در طی مسیر، همه مسافران درگیر صحبت های خانوادگی و اقتصادی بودند، اما من…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویblank

    خاطرات سیاه محمدرضا مبین – قسمت دوم

    تصمیم به خروج از کشور … در قسمت اول اشاره کردم که برای تعیین تکلیف خودم و فرار از وضعیت سکون و بیکاری، تصمیم به خروج از کشور و پیوستن به فرقه رجوی را گرفتم، احساس می کردم پاسخ تمامی مشکلات جامعه را با پیوستن…

  • اعضاء جداشده از فرقه رجویمحمد رضا مبین

    خاطرات سیاه محمد رضا مبین – قسمت اول

    آشنائی با فرقه رجوی … اواخر سال 1375 بود، در یک پروژه عمرانی به عنوان مهندس متره و برآورد، مشغول به کار بودم. همه چیز خوب بود. کارهایم کم کم داشت سرو سامان می گرفت. تجارب کاری هم کمک می کرد که در پروژه بعنوان…

  • درخواست یک جداشده مجاهدین ازدولت عراق

    درخواست یک جداشده مجاهدین ازدولت عراق

    آقای نخست وزیر نوری مالکی نخست وزیر منتخب مردم عراق اینجانب بعنوان یک فردی که 10سال را در زمان دیکتاتور سابق عراق صدام حسین در فرقه رجوی در اسارت بودم، ضمن تشکر از مدارای شما با این فرقه طی 4-3 سال گذشته و ضمن تشکر…

  • صبر جميل اعضاء مجاهدین به امید رهایی

    صبر جمیل اعضاء مجاهدین به امید رهایی

    سالها پیش زمانی که در کنج زندان انفرادی تنها و بی کس بودم , امیدم را هرگز از دست ندادم و صبر و تحمل پیشه کردم, بله" صبر جمیل" که همیشه مسعود می گفت از زندانهای انفرادی اش شروع و هنوز ادامه دارد , تا…

دکمه بازگشت به بالا