خاطرات
- جلوگیری از ملاقات خانواده ها
این سفر اولم نبود…
خاطره گویی آقای مجتبی نوری در کنار پادگان اشرف سلام! من مجتبی نوری هستم برادر حمید رضا نوری اسیر در فرقه رجوی. من برای نجات برادرم از فرقه رجوی چندین بار به عراق سفر کردم سال 1382 بعد از سرنگونی صدام به من ابلاغ کردند…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
اینگونه سازمان شد سازمان مریم و مسعود
خاطرات رحمان محمديان از مهرماه در فرقه رجوی ـ قسمت اول برای کسانی مثل من که عمری رادر این فرقه بی ریشه گذرانده و دوران پوست انداختن و واگشت این فرقه را به چشم دیده اند یعنی شاهد سیر نزولی این فرقه به اسفل السافلین…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
فرار از تیف
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و نهم در صحبت های مسئولین آمریکائی ، هیچ چشم اندازی برای خروج دیده نمی شد. گویا سازمان با آمریکائی ها تبانی کرده بودند که ما را در تیف بپوسانند. آنقدر نگه دارند تا مجددا مثل اسرائی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
مرضیه سراغ دانشمند بند رخت هسته ای را می گرفت
خاطره ای تلخ در قالب طنز از حضور خانم مرضیه در اشرف مسعود رجوی برای بزرگ نمایی اعلام بیرونی به اصطلاح ریاست جمهوری مریم از هیچ کلک وحقه وشیادی دریع نکرد. یکی از این ترفندهای فرقه کشاندن خانم مرضیه به عراق و پادگان اشرف بود.…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
زندان سازی در لیبرتی
جزو سری پنجم یا ششم بودم که از پادگان اشرف به پادگان لیبرتی در فرودگاه بغداد منتقل شدم وقتی به آنجا رسیدم هوا خیلی گرم و زندگی ما همش در کانکسهایی بود که آمریکاییها بجا گذاشته بودند. اولین بار که وارد کانکس شدم جز تعدادی…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
تماس تلفنی از تیف با خانواده ها، برقرار شد
خاطرات سیاه، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و هشتم در جاهائی مثل تیف ، معمولا قومیت ها دورهم جمع شده و از منافع همدیگر دفاع می کنند. بر روابط حاکم تیف در مجاورت اشرف هیچ قانون مدون و خاصی حاکم نبود. دقیقا مثل دوران سربازی…
- مریم رجوی
مریم رجوی دریکی از نشست های عمومی شوکه شد
بعداز اعلام انتصاب مریم به ریاست جمهوری از طرف مسعود رجوی همانند همیشه نشست های سرفصلی بامضمون ایدئولوژیکی در قرارگاه اشرف شروع شد. هدف از این نشست ها این بود که اعضا تناقضات ودرک ودریافت های خود را از این موضوع بیان وبه اصطلاح اعلام…
- عملکرد سازمان مجاهدین خلق
من بمیرم مجاهدین تو رو جلوی خورشید کباب میکنند
رشته توییت های جانان خرم نوه مرضیه از مصادره مراسم خاکسپاری وی توسط مجاهدین خلق خاکسپاری مادر بزرگم فردای مرگ مادربزرگم توی تختش از خواب بیدار شدم، کاملا گیج بودم نمیدونستم باید چیکار کنم، انگار فقط اون لحظه رو میدیدم و حتی نمیتونستم به چند…
- خانواده ها
خاطره گویی آقای علی قدس از کنار پادگان اشرف
سلام بنام خدا من علی قدس هستم برادرم محمد رضا قدس که چندین سال است در فرقه رجوی اسیر است. من برای اولین بار بود عازم عراق شدم و خیلی خوشحال بودم و در پوست خودم نمی گنجیدم چون بعد از چندین سال دوری از…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
راضی بودیم در بدترین شرایط باشیم، اما در در تشکیلات نباشیم
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و هفتم آسمان پر ستاره ، اولین لحاف من در شب اول آزادی بود. در سازمان آنقدر خفقان و سرکوب بود که سالها فرصت نشده بود که ستاره ها را ، دل سیر نگاه کنم. شب اول…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
حبیب فلاح از فرقه رجوی داغی در دل و زخمی بر تن دارد
اخیرا فرصتی دست داد تا از آقای حبیب فلاح دوست جداشده و بازگشتی از فرقه رجوی دعوت کنیم و در دفتر انجمن نجات استان به یک گپ و گفت صمیمی بنشینیم. آقای فلاح که از دوستان قدیمی اعضای انجمن نجات استان میباشد خودش نیز برای…
- اعضاء جداشده از فرقه رجوی
آزادی، این گرانبهاترین گوهر دنیا را بدست آوردم
خاطرات سیاه ، محمدرضا مبین – قسمت پنجاه و ششممسئولین سازمان که برای نشست آخر، گردهم آمده بودند، با جواب های من دیگر امیدی به ماندن من نداشتند و با درخواست من مبنی برخروج از ارتش ظلم و جور رجوی موافقت کردند.مرا سوار ماشینی کرده…