مهدی خوشحال:
با درود به شما خانم بتول ملکی. شما یکی از زنان نجات یافته و یک مادر از سازمان مجاهدین خلق هستید. می دانید که در روزهای اخیر، رهبران مجاهدین در سراشیبی سقوط و در محاصره انبوه معترضین و خانواده های داغدار، چون پاسخی ندارند، در فرار به پیش، اول از همه، به خانواده ها اعلام جنگ داده اند. می خواستیم نظر شما را در این رابطه بدانیم؟ بتول ملکی:
در زمان صدام حسین سازمان مجاهدین به شیوه های گوناگون فرزندان مردم را به طرف خود جذب میکرد و توانست بسیاری از آنها را به طرف خود بکشاند.
در زمانی که حکومت صدام حسین بود، از آنجا که این حکومت حامی رجوی بوده، چون رجوی و رهبران سازمان مجاهدین صد در صد تابع دستورات صدام برای حمله به ایران بودند، بنابراین خبر گیری و دیدار خانواده ها با فرزندانشان غیر ممکن بود چون علاوه بر حمایت صدام از رجوی در آن موقع جنگ ایران وعراق نیز وجود داشت. ولی آلان که حکومت صدام حسین از بین رفته و مجاهدین نیز خلع سلاح شده اند و در پادگانی به نام اشرف ایزوله میباشند و راه ایران و عراق نیز باز شده است طبیعی است که خانواده ها به فکر دیدار و خبر گیری فرزندانشان بیفتند و بخواهند این دیدار صورت بگیرد. ولی از آنجایی که سازمان و خود رجوی میدانند که به محض دیدار خانواده ها با فرزندانشان ریزش نیرو به طور وسیعی صورت خواهد گرفت بنابراین با هر روش از جمله تهمت زدن به خانواده ها اینکه اینها ازعوامل رژیم هستند و محصور کردن فرزندانشان در پادگان اشرف مانع این دیدار می شوند. حتی با این خانواده ها که اکثرآنها افراد مسن هستند بوسیله حمله های فیزیکی می خواهند مانع حضور آنها بشوند. در این کار تنها نیرویی که باعث میشود که دولت عراق نتواند مجاهدین را سر جایشان بنشانند نیروی آمریکایی مستقر میباشد. مهدی خوشحال:
بعد از خانواده، مجاهدین همچنین با دولت قانونی عراق نیز سر جنگ دارند. می خواهیم بدانیم که چرا مجاهدین خلق، تا زمانی که صدام حسین در قدرت بود و مردم عراق از آن حکومت غیر قانوی ناراضی بودند، هیچ مشکلی با دولت عراق نداشتند، ولی همین که مردم یک حکومت قانونی در عراق تشکیل دادند، در زمره فعالیت های مجاهدین، تبلیغات و انواع توطئه ها علیه دولت و مردم عراق شبانه روز به چشم می خورد؟ بتول ملکی: وقتی که حکومت رعب و وحشت صدام در عراق حاکم بود و مردم از آن ناراضی بودند مجاهدین از این جهت در آرامش بودند که از صدام پول و اسلحه و مهمات دریافت میکردند و چون صدام دشمن ایران بود بنابراین رجوی فکر میکرد که از صدام برای به قدرت رسیدنش استفاده خواهد کرد. غافل از اینکه خود مورد استفاده رژیم صدام قرار گرفته و صدام با فیلم برداری مخفی از معاملات مجاهدین با سازمان اطلاعات عراق میخواست برای آینده خود یک حربه ای علیه مجاهدین داشته باشد. ولی وقتی که حکومت مردمی در عراق روی کار آمد مجاهدین خلق را به خاطر همکاری نزدیک با صدام و شرکت او در کشتار کردها و شیعیان مورد پیگیری قرار داد و از این جهت است که مجاهدین می خواهند به هر ترتیبی شده بر علیه دولت قانونی عراق اقدام کنند. مهدی خوشحال:
اساساً مجاهدین خلق بر اساس چه سودی در عراق و قرارگاه اشرف مانده اند و این همه زیان را که روزانه شاهد هستیم متحمل شده اند، نتیجه این کار چه خواهد شد؟ بتول ملکی: اولین چیزی که مجاهدین را به پادگاه اشرف وابسته میکند محل جغرافیایی آن است. آن همه مخارجی که پرداخت شد مثلا با کاشتن درختان و درست کردن راهها و پارک و آبیاری آنها در آن بیابان برهوت و ساختن ساختمان های متعدد و کارهای عمرانی که با صرف هزینه میلیونها دلار پرداخت کرده اند به نظر من هیچ جای دیگری برایشان وجود ندارد که چنین امکانی به آنها بدهد تا با خیال راحت بتوانند به بیگاری کشیدن افراد و اعضای خود بپردازند. دومین چیزی که آنها را وابسته به اشرف میکند بعد روانی مساله است این همه در بوق و کرنا دمیدند که در جوار خاک میهن میرویم تا رژیم را سرنگون کنیم و اگر این محل یعنی اشرف را از دست بدهند باعث از دست دادن روحیه افرادش خواهد شد. سومین چیزی که آنها را وابسته به اشرف میکند به محض از دست دادن محل استقرار فعلی افراد مجاهدین با کوچکترین جابجایی بسیاری از آنها فرار کرده و یا اعلام جدایی خواهند نمود آنوفت علی میماند و حوض اش، به زبان دیگر رجوی میماند و گروه کوچکی از همپالگی هایش. مهدی خوشحال:
شما که یک زن هستید شاید دیده باشید که اخیراً بنا بر اعتراض خانواده ها، مابین مجاهدین و مردم سنگپرانی و درگیریهایی وجود داشت که ماحصل آن تعدادی از زنان مجاهد زخمی شده و رسانه های مجاهدین عمد داشتند تا مجروحین زن را به نمایش بگذارند، به نظر شما چرا رهبران مجاهدین این بار زنان را سپر بلای خودشان و حتی اعضای مرد کرده اند؟ بتول ملکی:
مجاهدین یک روز که ادعای مبارزه با نه تنها رژیم ارتجاعی بلکه به اسم مبارزه با به اصطلاح امپریالیسم آمریکا (یعنی اربابان فعلی سازمان) را با خودشان یدک میکشیدند وتوسط همین شعارها فرزندان مردم ایران را به این لانه فساد یعنی پادگان اشرف کشاندند ولی حالا آنقدر این ادعایشان پست و حقیرشده است که بجای مبارزه با رژیم و امپریالیسم!! به سنگ پرانی و تیرکمان بازی با پدر و مادر های همین فرزندانی که در این پادگان بسر میبرند، می پردازند. در این حال و احوال عده ای را که بعضا مغزشویی کامل شده اند مجبور میکنند که به عمل سنگ پرانی که یک عمل شرم آور برای رجوی و زن هرجایی اش میباشد مبادرت کنند. در این میان طبق معمول و طبق عادت رجوی که همیشه پشت سر زن یا زنان مخفی می شود، زنان زخمی را مورد نمایش میگذارند و با بی شرمی ادعا می کنند که مورد اصابت سنگ ازطرف خانواده ها قرار گرفته اند اگر راست میگویند خوب باید گفت افرادتان را چرا دم درب می فرستید و این زنان آلت دست شده را به طرف عقب بکشید و از کنارحصار و درب اصلی دور کنید تا سنگ به آنها اصابت نکند. البته رجوی همیشه از زنان سواستفاده کرده است حتی سواستفاده سیاسی و جنسی از زن بهترین دوست اش. همچنین طبق گفته جدا شده های جدید به زنان شورای رهبری که قبلا خودش مجبورشان کرده بود طلاق بگیرند به بهانه آزاد!! و رها شدن آنها را به طور دسته جمعی لخت کرده و با کمک مریم رجوی به یکی یکی آنها تجاوز میکند. مهدی خوشحال:
به نظر شما با چه ابزار و وسایل و چه کمکهای تبلیغی و انساندوستانه می توان به کمک اعضای گرفتار در قرارگاه اشرف شتافت و زنان و مردان بیشتری را از چنگال رهبران سازمان نجات داد؟ بتول ملکی:
به نظرم به قول پدرم آب را باید از سرچشمه گرفت.مقصر اصلی این بساط را باید پیدا کرد مقصر اصلی حضور و حمایت نیروی آمریکایی می باشد. باید در همه کشور ها به سفارت آمریکا رفت و با تظاهرات یا ملاقات با سفیران آن، از این کشور خواست که از حمایت مجاهدین دست بردارند و کار را به دولت عراق واگذار کنند. آمریکا همیشه دچار اشتباه میشود و هرگز درس عبرت نمی گیرد. در زمان شاه بر علیه مصدق ترتیب کودتا را میدهد ولی بعد از پنجاه سال مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه از مردم ایران عذر خواهی میکند. در افغانستان بخاطر رویا رویی با روسها از طالبان حمایت میکند، ولی آلان اینگونه مورد حمله و هجوم طالبان و القاعده قرار میگیرد. حالا در عراق نیز بخاطر اینکه چماقی بر علیه رژیم جمهوری اسلامی داشته باشد از یک گروه تروریستی و سکت مذهبی ارتجاعی به نام مجاهدین خلق حمایت میکند. لابد قصد دارد پنجاه سال بعد از مردم ایران بخاطر این حماقت عذرخواهی کند! مهدی خوشحال:
شما که یک صاحب نظر و عضو سابق این سازمان بودید، ادامه کار و آینده اعضای گرفتار در پادگان اشرف و رهبران متواری سازمان را چگونه ارزیابی می کنید؟ بتول ملکی:
باید بگویم که من عضو سازمان بودم ولی به عنوان یک صاحب نظر عمل نمیکردم. اما هرکس میتواند بنا به تجربیاتی که دارد نظرش را بگوید. به نظر من سازمان مجاهدین از همان روزی که رجوی با یک کودتا در سال 1364 و اعلام ازدواج با مریم عضدانلو نمایش مسخره به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک اش، آینده اش را به خطر انداخته و نابود کرده است. خصوصا اینکه سازمان مجاهدین از یک کار گروهی و سازمان سیاسی خارج شده و صد در صد به صورت فرقه و فردگرایی منحصر شده است. اما امروز پس از حمله آمریکا به عراق و خلع سلاح مجاهدین با فرار و ناپدید شدن رجوی و همچنین فرار زنش مریم به فرانسه و تنها گذاشتن اعضایشان در عراق عملا گروه خودشان را که به لحاظ ایدئولوژی نابود شده بودند به طرف نابودی عملی نیز سوق دادند. سازمان مجاهدین حالا به صورت مرده ای میماند که قبل از مرگش وصیت کرده بود که اورا دفن نکنند بلکه بوسیله متوسل شده به عشایر عقب افتاده عراقی یا بعضی از سناتور ها و پارلمانتر های تند رو که مجاهدین را برای رسیدن به هدف خود یعنی بر علیه رژیم جمهوری اسلامی آلت دست خود قرار داده اند و دیدار کردن با این فرد یا آن فرد خارجی او را مومیایی کرده و بوسیله مومیایی شدن میخواهند خودشان را حفظ کنند. به نظر من ایدئولوژی و استراتژی مجاهدین از بین رفته و رهبری آن صد در صد از دست رفته است و مثل گردویی می ماند که از درون پوک شده و فقط پوسته اش باقی مانده است. چیزی که باقی مانده این است که بطور فیزیکی ازبین بروندآن هم زمانی خواهد بود که آمریکا دست از حمایت مجاهدین بردارد و سازمان مجاهدین خلق که امروزفقط اسم مجاهدین خلق را یدک میکشد و از محتوا خالی شده است منحل اعلام شود. بنابراین تا زمانی که پادگان اشرف بدست دولت عراق نیفتد و عراق این مساله را حل نکند اعضای گرفتار همچنان در اشرف باقی خواهند ماند.