در آستانه روز زن بار دیگر در یک شوی تکراری سالانه، مریم قجر با صرف پول هنگفت و برپایی مهمانی های آنچنانی تعدادی مشتری را به مقر خود در پاریس کشاند تا روده درازی کرده و حرف های تکراری دو دهه اخیرش را بعنوان صحبت های جدید بخورد آنها بدهد و از طرفی هم برای دستگاه دروغپرداز تبلیغاتی اش خوراک تهیه کند.
این شیادِ جنایتکار که عمری از عاملین اصلی سرکوب و جنایت و تروریسم در درون فرقه رجوی و بخصوص در قرارگاه اشرف می باشد و در همکاری با دیکتاتور عراق ید طولایی دارد، بعد از آنکه در جریان اغتشاشات سال گذشته پوزه اش به خاک مالیده شد و از آن ضربه همچنان گیج و منگ است، اینبار می خواهد با سوء استفاده از انقلابات برپا شده در خاورمیانه کلاهی برای خود ببافد.
وی در این نشست عنوان می کند: « ما دردهای مشترک داریم » تا با این ترفند خود را همسو با انقلابیون مسلمان خاورمیانه نشان دهد. این در حالی است که درد او و شوهر فراریش فقط و فقط حفظ بقای خودشان و مسئله اشرف است و لاغیر!
مریم قجر که همچون زنان دربار شاهان قاجار خود را ملکه می پندارد در قسمتی از صحبت هایش می گوید: « قرن 21 قرن ماست »!!!. در شرایطی که قرارگاه اشرف که اصلی ترین پایگاه فرقه است در حال فروپاشی است، در حالی که خانواده های اسیران اشرف برای کسب حتی 10 دقیقه ملاقات بدون کنترل سران فرقه بیش از یک سال است که در جلوی درب این قرارگاه به بست نشسته اند و در هر هفته تعدادی از قرارگاه فرار می کنند، این دیوانهِ دیکتاتور نعل وارونه زده و قرن 21 را از آن خود می داند. البته این امر برای او و رجوی پلید تازگی ندارد. آنها قبل از سقوط دیکتاتور عراق نیز مدعی بودند که او تنها دولت مستقل جهان است و با حمله آمریکا سرنگون نخواهد شد.
او که همچون رجوی پلید تا قبل از شروع جنبش های مردم خاورمیانه هیچیک از حکام ستمگر را دیکتاتور نمی دانست بلکه با برخی از آنها همچون صدام، مبارک، شاه اردن و… رابطه حسنه نیز داشته و دارد برای پوشاندن خیانت هایش ناگهان رنگ عوض کرده و ادعا می کند که مخالف این دیکتاتورها بوده است!!! که البته اگر به تمام نشریات و رسانه های فرقه در چند ساله گذشته مراجعه شود خواهید دید موضع فرقه رجوی در ارتباط با ستمگران حاکم بر کشورهای عربی کاملا بر عکس این صحبت ها و دوستانه بوده است.
وی با شیادی خاص خودش مدعی می شود که نه تنها بین جنبش های خاورمیانه با انقلاب اسلامی ایران رابطه ای نیست بلکه آنها مخالف انقلاب اسلامی نیز هستند.
جالب آنکه در تمام این کشورها اصلی ترین نقطه حرکت مردم که معمولا روز خشم نام دارد در روز جمعه و بعد از نماز جمعه بوده است که نشان از اسلامی بودن این حرکت ها و الهام گرفتن آنها از انقلاب اسلامی ایران است.
حقیقت آنچنان آشکار و واضح است که حتی این فریبکار بزرگ هم نمی تواند آنرا انکار کند و در بخشی از صحبت هایش ناگزیر از اذعان به حقیقت موجود در ایران و خاورمیانه شده و می گوید: « رژیم ولایت فقیه که در ایران و در تهران نشسته است حاکم بر کل ایران و الان باید گفت که حاکم بر بسیاری از کشورهای منطقه است ».
این در حالیست که بعد از سقوط دیکتاتور های منطقه و بخصوص دیکتاتور مصر، حکومت های جدید نسبت به حکومت قبلی به ایران نزدیکتر و از اسرائیل دورتر شده اند. این امر را در اجازه دادن دولت مصر در عبور ناو گروه رزمی ایران از کانال سوئز می توان دید که بعد از انقلاب ایران برای اولین بار اتفاق افتاد. و یا باز شدن محاصره گذرگاه رفح توسط نیروهای مصری و… اما بهتر از همه اینها می توان به اظهارات مقامات آمریکایی و اسرائیلی اشاره نمود.
کلام مان را با گزیده ای از یک مقاله روزنامه لوموند فرانسه که در سایت فرقه نیز درج شده است به پایان می بریم
سایت همبستگی ملی شنبه 14 اسفند:
« روزنامه لوموند ۱۳ اسفند مقاله ای به قلم سردبیر ارشد بخش بین المللی مینویسد: ایران,قیام اعراب و خاورمیانه فردا.
یک سؤال جدی مبتنی بر "رئال پلیتیک" و نه یک پرسش شاعرانه و احساسی اینست: خاورمیانه فردا کدام شکل را خواهد داشت؟ منطقه هنگام فروکش کردن توفانی که از دو ماه و نیم پیش آغاز شده، به چه چیز شباهت خواهد داشت؟ پاسخی که گاه در واشینگتن و اغلب دراورشلیم شنیده می شود اینست: « همه اینها به نفع ایران است ». به عبارت دیگر برای آمریکا خوب نیست و برای اسرائیل بسیاربد است…
استدلالی که در این راستا می شود، ظاهرا روشن بینانه است. سقوط حسنی مبارک جبهه عرب سنی که قرار بود گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در منطقه را مهار کند، به لرزه در آورده و تضعیف ساخته است. ایالات متحده روی رژیم مصر جهت مقابله با اراده سلطه گرانه ای که به ایران محمود احمدی نژاد نسبت داده می شود، حساب می کرد. مصر نوین دیگر خود را به این تعهد استراتژیک پایبند نخواهد دانست.
دلیل و شاهد؟ قاهره به دو ناو جنگی ایرانی اجازه داده از کانال سوئز عبور کرده به یک بندر سوریه بروند. حسنی مبارک هرگز با صدور چنین دستوری موافقت نمی کرد. در دوران «رئیس» پیر، این زیردریائیهای اسرائیلی بودند که با موافقت ضمنی مصر ازکانال عبور و از مدیترانه وارد دریای سرخ می شدند!
ستون دوم عربی که می بایست در مهار ایران شرکت داشته باشد، نیز در وضعیت خوبی قرار ندارد. عربستان سعودی از شورشی که امیرنشین کوچک بحرین را فرا گرفته به لرزه درآمده است. بحرین یک پایگاه بندری برای ناوگان پنجم آمریکا در خلیج فارس محسوب می شود. در این امیرنشین، حمد بن عیسی آل خلیفه سنی در برابر شورش اتباع شیعی خود قرار گرفته که دو سوم جمعیت پانصد هزارنفری این کشور بسیار کوچک را تشکیل می دهند. »
حال بگذار رجوی ها هرچه می خواهند بر طبل دروغ و فریب و ستم خود بکوبند، واقعیت راه خود را باز خواهد کرد.