درد دل یک خواهردل شکسته با برادراسیرش عظیم راد محمد علیزاده

سلام خدمت برادرعزیزم. امیدوارم که حالت خوب باشد.
عظیم داداش من پس از بیست ودوسال ندیدن همراه مامان آمدم که ببینمت وبیست ودوسال ندیدن را لحظه به لحظه برایت تعریف کنم. حاضربودم فقط برای نیم ساعت هم که شده بود تورا ببینم اما افسوس و صد افسوس که شما درجایی بسرمیبرید که درهای آن از زور و ظلم، قل و زنجیرشده است وجلادانی بی رحم وظالم برشما حاکمند وحتی شما برای نفس کشیدنتان هم مواخذه میشوید.
داداش جان. دوازده روزهرروزبه امید دیدنت حتی برای یک لحظه ازراه دور و از پشت درهای بسته می آمدم. من ومامان ودیگرخانواده ها هرروزبرای دیدن عزیزان به آن مکان نفرین شده می آمدیم اما دریغ ازیک لحظه دیدن. دریغ ازذره ای محبت ازطرف تو و دوستانت. تورا ندیدم اما بعضی ازدوستان شما را دیدم. دلم میگرفت وقتی که ازجانب آنها بی احترامی به افرادی مسن ودل شکسته، دوستانت برای خانواده ها تف می انداختند وحرفهای بی معنی میزدند که آن حرفها هیچ ربطی به ما خانواده ها نداشت. وقتی که برای آخرین روزبه پشت دراشرف (درب اسد) آمدیم همه درسکوت به سرمیبردیم هیچ کدام ازما طاقت حرف زدن با یکدیگررا نداشتیم. وقتی که میخواستیم برگردیم همه ما بی اختیاراشک میریختیم وبا دلی شکسته برگشتیم. هرکداممان تکه از وجودمان را درآن پادگان لعنتی جا گذاشتیم وبرگشتیم. اگربعد ازآنهمه روز زیارت امام حسین (ع) نبود حتما دیوانه میشدیم چون ما مثل یک لشکرشکست خورده بودیم، شکستی که ازبی مهری عزیزانمان خورده بودیم. عظیم داداش ما برای آمدن به آنجا سختی های زیادی متحمل شدیم اما امیدواربودیم وبه خود دلداری میدادیم که حتما عزیزانمان را خواهیم دید وحتما اورا با خود خواهیم برد.
دلم برای تو و تمامی کسانی که در اشرف به سرمیبرند میسوزد چون هیچ لذتی از زندگی خود نمی برید. همگی شما مثل مرده متحرک هستید. ازشما میخواهم که برای یک لحظه به خود بجنبید وبرای یک عمرخود را نجات دهید. به خود بیایید وازخدا بخواهید که شمارا برای انتخاب کردن یک راه درست یاری کند. من ومامان ودیگرخانواده ها بازمی آئیم. آنقدرمی آئیم تا شما را با خود ازآنجا ببریم.
ما همگی شما را دوست داریم وشما را ازیاد نبردیم ونخواهیم برد، پس شما هم به یاد ما باشید وبه پا خیزید وازآن جای لعنتی فرار کنید.
برادرخوبم امیدوارم که روزی تورا آزاد وبیرون ازآن قفسی که خود به دست خود ساخته اید ببینیم. به امید آن روزقشنگ که خیلی هم دورنیست
امید دیدار- خواهرچشم انتظارت
سپیده

blank
blank

 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا