من شاهد جنایات هولناک مجاهدین خلق بودم
این جانب مهدی خوشحال از اعضای سابق سازمان مجاهدین خلق هستم که طی مدت ده سالی که از نزدیک با این سازمان همکاری فعال داشتم، شاهد نقض حقوق بشر و جنایت های هولناکی بودم که آن جنایت ها شاید به مخیله بسیاری از انسان های امروز، باورکردنی نباشد. من پس از گذشت یک دهه از عمرم در همکاری با سازمان مجاهدین که اهداف اولیه با نهایی اش 180 درجه فرق داشت، شانس این را داشتم که با عبور از زندان و تبعید و با به جا گذاشتن دو تن از اعضای خانواده ام در گروگان، از این سازمان در سال 1370 خارج شوم و پس از خروج از عراق به کشور ترکیه و از آن جا به آلمان برسم و به فعالیت های روشنگرانه علیه این سازمان بپردازم. همچنین، بخشی از عملکردها و رفتارهای غیر سیاسی و غیر انسانی این سازمان را که از نزدیک شاهد آن بودم و در این رابطه اسناد و شواهد زیادی وجود دارد، به اطلاع می رسانم. همان گونه که مطلع هستید، اوایل ماه آوریل امسال درگیری خونباری مابین اعضای گرفتار مجاهدین و نیروهای نظامی عراقی اتفاق افتاد که بر اثر آن دهها تن کشته و صدها تن زخمی شده اند. این اولین بار نبوده و آخرین بار نیز نخواهد بود که رهبران مجاهدین، اعضای تحمیق شده خود را بی هیچ دستاورد نظامی به کام مرگ می فرستند تا از خون آنان در راستای اهداف سیاسی، حفظ موجودیت و موقعیت خود سود ببرند. در حالی که همگان می دانند، مجاهدین خلق در خاک عراق به مثابه مهمانان ناخوانده و شریک جرم دیکتاتور سابق عراق بوده و بنا بر دلایل متعددی، نمی خواهند بدون درگیری نظامی خاک عراق را ترک کرده و قیمت سال ها حضور زیانبار و خونبار خود در درگیری با نیروهای عراقی و ایرانی و هلاکت بی ثمر نیروهای خود را بپردازند. بنابراین آنان در فرار به پیش، جهت حذف نیروهای ناراضی و توجیهی برای جابجایی، به دنبال درگیری های بیشتر و خشونت به عنوان اولین و آخرین راه حل باقیمانده هستند. من در اینجا به نمونه هایی از عملکردهای گذشته آنان را که از نزدیک شاهدش بودم، جهت اطلاع بیشتر خدمت تان می آورم. 1ـ همکاری علنی نظامی، سیاسی، مالی و جاسوسی به نفع دولت عراق که آن دولت طی سال های جنگ با ایران، در حد یکی از ارگان های نظامی خود با این سازمان برخورد می کرد و بعضاً که در مسایل داخلی اش درگیر بود، از این سازمان به عنوان یک لژیون نظامی در سرکوب شیعیان و اکراد عراقی، استفاده می کرد. 2ـ جداسازی کودکان از والدین و سپس طلاق دستجمعی خانواده های اعضاء به بهانه سرعت بخشیدن به مبارزه، که همگان از فرجام چنین اقدامات ضد حقوق بشری و فرقه مآبانه واقفند که رهبری فرقه از این همه کیش شخصیت و اعمال ستم و ریاضت و سرکوب علیه مردان و زنان، به جز منافع شخصی و سوء استفاده از زنان مطلقه به چیز دیگری فکر نمی کرد. 3ـ ایجاد زندان و تبعید و سر به نیست کردن اعضای ناراضی و خلق انواع شکنجه های فیزیکی و روانی، شست شوی مغزی و اقسام تحقیرهای ایدئولوژیک برای هر چه بیشتر کنترل و تحمیق و دربند نگهداشتن اعضای خود و در این رابطه تا آن جا پیش رفت که حتی از ملاقات و دیدار اعضاء با خانواده هایشان ممانعت به عمل آورده و خانواده های اعضایش را در زمره مزدوران و دشمنانش تلقی می کند و آنان را تهدید می کند که اگر روزی به قدرت برسد، از آنان نیز انتقام خواهد گرفت. 4ـ طی دو سال اخیر، صدها تن از خانواده های اعضای اسیر در داخل قرارگاه اشرف، پشت درب قرارگاه تحصن کرده اند تا بتوانند دقایقی با فرزندانشان دیدار داشته باشند، ولی با این وجود رهبران مجاهدین به خانواده های متحصن به بهانه این که آنان نیز مزدوران حکومت ایران هستند، اجازه ملاقات به آنان نمی دهند. 5ـ با توجه به توضیحات محورهای فوق، از جنابعالی تقاضا دارم به نمایندگی خود در بغداد دستور فرمایید تا موضوعات بالا را مورد بررسی قرار داده، همچنین ضمن کارشناسی درگیری های خونبار و معنادار روزهای گذشته، خانواده های متحصن پشت درب قرارگاه اشرف نیز بتوانند با فرزندان شان دیدار داشته باشند. عالیجناب بان گی مون شاید شما نیز در حد مسئولیت و وظایف تان از بعضی از عملکردهای ضد انسانی و ضد حقوق بشری سازمان مجاهدین که در رفتار و پندار به شکل فرقه اداره می شود، آگاه شده باشید و دانسته باشید که فرقه ها در راستای نیل به اهداف سیاسی و تشکیلاتی که این اهداف بنا بر تجربه ای که تا کنون وجود داشته، صد در صد مغایر با خواست عمومی ایرانیان است، حاضرند هر گونه بهایی را از نفرات خود و یا از مردم بپردازند. رهبرانی که هر دو تن به صورت مخفی و بدون ارتباط با مردم زندگی می کنند و از هر گونه پاسخگویی در مقابل اعضای خود و مردم طفره می روند، چون که در یک فرافکنی آشکار و تحقیرآمیز، خود را مترادف با خدا می دانند و هر روز بر شمار قربانیان خود می افزایند، قربانیانی که امروز در اکثر نقاط جهان به ویژه در عراق و ایران، به وفور یافت می شوند. عالیجناب بان گی مون امروز ما در خاورمیانه و تعدادی از کشورهای عربی شاهد جوشش آگاهی و خروش ملت ها هستیم. ملت هایی که پس از قرن ها زندگی به زیر بار ستم و استثمار، به پا خواستند تا خود و فرزندان شان را از بند و زنجیر نجات دهند و ضمناً خود را با معیارهای جهانی حقوق بشری و دموکراسی همگام سازند. با این وجود و با وجود این که جهان شاهد خیزش ملت های تحت ستم برای نیل به دموکراسی و آزادی است، نگذاریم و نگذارید یک گروه تروریستی و فرقه ای با پیشینه مملو از خشونت، با حضور غیر قانونی در خاک عراق خود را پشت تحولات و جنبش های مردمی مخفی کرده و اتفاقاً با شعار دموکراسی و آزادی، همچنان با گروگان هایی که در اختیار دارد به عداوت با آزادی بپردازد و این راه را به دور از چشم جهانی که هم اکنون متوجه خروش ملت هاست، ادامه دهد و احیاناٌ با چنین سوابق خطرناکی که دارد، به سمت قدرت سیاسی گام بردارد. با احترام، مهدی خوشحال، آوریل سال 2011، آلمان رونوشت:
سازمان دیده بان حقوق بشر
وزیر دفاع حقوق بشر عراق
مسئول دفتر نمایندگی صلیب سرخ ژنو
مسئول دفتر نمایندگی صلیب سرخ جهانی در عراق
مسئول دفتر نماندگی صلیب سرخ در ایران
مسئول دفتر کمیساریای عالی پناهندگان در ژنو
نماینده ویژه دبیرکل ملل متحد در عراق