به ابتکار کانون ایران قلم و با دعوت از پژوهشگر و کارشناس سوییسی آقای آنتوان گسلر نویسنده و محقق در امور تروریسم و فرقه ها، همچنین سرکار خانم بتول سلطانی و آقایان علی جهانی، مهرداد ساغرچی، روح الله تاجبخش و کریم غلامی از آخرین دسته از جدا شدگان فرقه رجوی سمینار پژوهشی در روزهای سیزدهم و چهاردهم می در شهر کلن آلمان برگزار گردید. در این جلسه همچنین فعالان حقوق بشری آقایان مهدی خوشحال، میلاد آریایی و محمد حسین سبحانی حضور داشتند. در این سمینار پژوهشی که بشکل پرسش و پاسخ برگزار میگردید، آقای گسلر در مقام پژوهشگر سؤالات متعددی را از آخرین دسته از نجات یافتگانی که بشکلی معجزه آسا به اروپا رسیده بودند مطرح کرده و افراد مورد نظر به آن پاسخ میدادند. ابتدا سرکار خانم بتول سلطانی با ذکر وقایعی تکان دهنده زوایای پنهان زندگی سراسر آلوده رهبر این سازمان مسعود رجوی را برای حاضران توضیح داد و ایشان که از اعضای سابق و عضو شورای رهبری این سازمان بودند پرده از سوء استفاده های جنسی مسعود رجوی که با انواع توجیهات تئوریک و ایدئولوژیک ارائه میشد پرداخت و در همین ارتباط به حرامسرایی از زنان برهنه که عنوان « رقص رهایی» نام داشت، اشاره کرد. این توضیحات باعث حیرت و تاسف عمیق سایر اعضاء و بویژه آقای گسلر گردید ولی ایشان در مقابل خاطرات ویران شده خانم سلطانی این که حرفی زده و از او دلجویی کرده باشد به شوخی گفت، خب یک شب رویایی یک زن با رهبرش چه اشکالی می تواند داشته باشد، خانم سلطانی در پاسخ گفت، شکست و دگرگونی من از همین نقطه آغاز شد، چرا این که من و سایر زنان مجاهد برای مبارزه به سازمان رفته بودیم و نه برای گرم کردن حرمسرای خصوصی آقای رجوی. در ادامه این سمینار پژوهشی یک عضو قدیمی دیگرسازمان آقای کریم غلامی به عنوان مجروح جنگی بیش از 20 سال عمر خود را بر روی صندلی چرخ دار سپری کرده ضمن اشاره به نحوه ارتباط با سازمان مجاهدین و شکارشدن توسط انان به چگونگی مجروح شدن خود پرداخت وبه انواع فشارهایی که سازمان برای پذیرش نظرات خود روی این افراد اعمال میکرد بخشی دیگری از صحبتهای ایشان را تشکیل میداد. آقای کریم غلامی به تأکید با دلایل فنی و تخصصی اثبات میکرد که شخص رجوی در عراق بوده و در مرکز پادگان اشرف مخفی شده است و افراد حاضر دراین پادگان گروگانهایی هستند که شخص رجوی برای حفظ جان خود آنها را به مثابه گوشت دم توپ مورد سواستفاده و استثمار مضاعف قرار میدهد. دیگر شرکت کننده دراین سمینار پژوهشی آقای مهرداد ساغرچی از اعضای قدیمی سازمان بود که با بیش از 20 سال تجربه در این سازمان و شناخت و ماهیت ارتجاعی این جریان ضد ملی اکنون کمر همت به افشای چهره چند گانه این سازمان بسته است ایشان به دلایل خروج خود از تشکیلاتی که 20 سال را در آن سپری کرده بود و همچنین به شیوههای دخالت در امور کشور عراق توسط سازمان مجاهدین و سرمایهگذاری روی احزاب و افراد دست ساز و دست آموز سازمان اشاره داشت. شیوههای مغز شویی و متد بکار گرفته شده توسط سازمان و کار روی اعضا برای مهار آنان بخش دیگری از صحبتهای ایشان را تشکیل میداد. آقای روح الله تاجبخش نیز به روش ها مغزشویی در درون سازمان مجاهدین اشاره کرد و توضیح داد که این مغزشویی چنان است که فرد ابتدا باید برای جدایی خود از این فرقه ابتدا حصارهای ذهنی خود را بشکند و سپس بعد از آن تازه متوجه می شود در یک حصار فیزیکی قرار دارد که گریز از آن نیاز به یک اراده قوی و پولادین دارد که این امری شدنی است چرا که من کردم و دیگران کردند پس افرادی باقی مانده و اسیر در قرارگاه اشرف نیز می توانند خود را نجات دهند. یعنی با وجود همه سرکوب و اختناق و فشار که در همه مسیر تاریخ در هیچ کدام از احزاب و سازمان های سیاسی سابقه نداشته، اما رها شدن و آزاد شدن از این گروه ممکن و میسر است. وی تاکید کرد که اگر فرد بتواند فکر کند و به یاد آورد که روزگاری و هنگام ورود به سازمان چه اهدافی را دنبال می کرده و حالا در کدام نقطه ایستاده است، دیوارهای ذهنی و فیزیکی فرد خواهند ریخت بدون تردید دیوارهای فرقه کوتاه تر از آن هستند که بتوانند قربانیان اسیر در قلعه اشرف را همچنان در اسارت نگهدارند. آقای علی جهانی که یکی دیگر از اعضای قدیمی این فرقه که توانسته خود را از زندان اشرف نجات دهد به روشهای پول شویی و سواستفاده های مالی از شهروندان اروپایی اشاره کرد و تجربیات خود را در کشورهای مختلف اروپایی برای حضار توضیح داد وی بطور مشخص اشاره کرد که دادگاه عالی آلمان در سال 2001 بعد از تحقیقات گسترده ای که در مورد فعالیت های مالی مجاهدین داشت، گزارش مستندی را در این مورد منتشر کرد. در این گزارش آمده بود که: " بعد از دو سال تحقیق، دادگاه عالی آلمان در 21 دسامبر 2001، بعد از پیدا کردن شواهدی مبنی بر سوء استفاده از امنیت اجتماعی و تقلب، دفاتر مجاهدین – 25 خانه و پایگاه- تعطیل شدند. متاسفانه، مجاهدین از فرزندان اعضاء که در جریان جنگ خلیج فارس در 1991 از عراق تخلیه شده بودند استفاده کرده بودند. این کودکان، در حالی که در پایگاه های مجاهدین در آلمان زندگی می کردند، ملزم به کار در پایگاه و شرکت درفعالیت های جمع آوری پول در خیابان ها بودند. در همین حال، مجاهدین از راه های احتمالی امنیت اجتماعی در آلمان برای کسب منافع برای این کودکان سوء استفاده می کردند. اسناد در آلمان نشان دادند که ده تا دوازده میلیون مارک توسط مجاهدین برای خرید سلاح استفاده شده است. با در نظر گرفتن ادعای "امنیت اجتماعی" مبنی بر این که هر کودک 130 تا 260 مارک می تواند در روز دربیاورد، این رقم محافظه کارانه ای از مقداری است که مجاهدین توسط کودکان توانستند جمع کنند."