سخنی با مریم رجوی رئیس جمهور شورای ملی مقاومت

قبل از اینکه سخنم را با خانم مریم قجر عضدانلو (رجوی) شروع کنم ابتدا میخواهم این را بگویم که رئیس جمهور لقبی است که در هر کشوری در دنیا به برنده انتخاباتی در یک رای گیری سراسری و آزاد اطلاق میشود و فرد برنده بیشترین رای را در آرای عمومی می آورد و اگر چنین ظرفی یعنی انتخابات و رای مردم نباشد استفاده از این لقب و واژه نه تنها هیچ معنا و ارزشی ندارد بلکه نشان دهنده این است که آن فرد و یا آن حزب مزبورهیچ جایگاهی در بین عموم مردم ندارد و فرد مزبور کاملا از روی استیصال مطلق مجبور میشود که خودش را مثلا در کیس شما،رئیس جمهور دمکراتیک اسلامی ایران بخواند. خانم مریم قجر عضدانلو شما مطلع هستید که تقریبا 1000 نفر از نیروهای شما که البته خود بنده نیز شامل آن هستم بعد از سرنگونی دیکتاتور عراق از سازمان مجاهدین جدا شدند و اکثر آنها به کمپ تحت الحمایه ایالات متحده آمریکا رفتند. تعداد کثیری از این افراد جدا شده به ایران برگشتند و تعدادی هم بعد از تعطیلی کمپ خودشان را به اروپا و آمریکا و آمریکای شمالی رساندند. در کشورهای آزاد اروپایی این منطق حاکم است که هر فرد در چارچوب قانون و عفت کلام میتواند هر انتقاد و هر ایرادی را به هر کسی بکند و به این اصطلاحا آزادی بیان و آزادی عقیده میگویند. شما که در جایگاه رئیس جمهور خود را گذاشته اید و مدعی و مدافع آزادی و دمکراسی هستید پس باید اجازه دهید که منتقدین شما بخصوص آنهایی که سالیان در قرارگاههای شما عمر خود را سپری کرده اند و اکنون دیگر با سازمان شما نیستند انتقادات و اشکالات و انحرافات تشکیلاتی، سیاسی، نظامی، ایدئولوژیک سازمان شما را براحتی نقد و مطرح کنند بدون اینکه مارک مامورین وزارت……… و پاسدار و مزدور وبریده و……. را به آنها بچسبانید. مارک زدن و مزدور خواندن منتقدین دقیقا سرکوب آزادی بیان و آزادی عقیده میباشد و اینگونه مارک زدن و حتی تهاجم فیزیکی و ضرب و شتم منتقدین (ضرب و شتم آقای محمد کرمی در آکسیون آزاد و قانونی سرجی و………) جواب سوالات و انتقادات بحق آنها نیست بلکه به نظر بنده که 25 سال از عمرم را در تشکیلات شما سپری کرده ام اینگونه مارک زدن وضرب و شتم منتقدین از طرف هر کس و هر شخصیتی باشد نشاندهنده پاسخگو نبودن و فرار از رویا رویی با واقعیتهاست بخصوص اگر این انتقادات و ایرادات به شخص رهبراین سازمان باشد. همانطور که خودتان کاملا به آن آگاه هستید در درون سازمان شما اساسا انتقاد و بیان اشکالات فقط مربوط به بدنه و اعضای ساده بوده و هست یعنی دردرون سازمان شما هیچکس مجاز نبود و نیست که به لایه رهبری یعنی شورای رهبری و راهبران عقیدتی سازمان یعنی شما و آقای مسعود رجوی هیچگونه انتقادی بکند و اگر یادتان باشد دستور مشخص تشکیلاتی هم در این زمینه به همه افراد و اعضای سازمان شما از طرف اعضای شورای رهبری داده شده بود که انتقاد رو به بالا یعنی به لایه رهبری کاملا ممنوع است ولی رو به پایین در چارچوب تشکیلات آزاد میباشد. و حتی اگر یادتان باشد آقای مهدی ابریشمچی در نشست عمومی اعلام کردند که آقای رجوی به هیچکس پاسخگو نیست به جز خدا و حتی در تشکیلات بارها به اعضا آموزش داده میشد که مسعود چون به ائمه اعطار وصل است و با آنها راز و نیاز میکند،او از اینطریق به خدا وصل است و خدا و ائمه اعطار کاملا در جریان کارهها و تصمیمات ایشان هستند و بهمین دلیل دیگر هیچ نیازی به انتقاد و خرده گیری از راهبر عقیدتی یعنی آقای مسعود رجوی و شخص شما نیست. خانم مریم قجر عضدانلو آیا به نظر شما این موضوع خودش دیکتاتوری نیست!؟ خانم مریم قجر عضدانلو اگر یادتان باشد در مهیبترین بمباران قرن در حمله نیروهای ائتلاف به عراق شما و آقای مسعود نیروهایتان را در صحنه ترک کردید و شما که به فرانسه فرار کردید و آقای رجوی هم که مخفی شد که تا کنون هم ادامه دارد. برای خود من هیچوقت این ترک نیروی شما از صحنه آنهم در آن شرایط قابل هضم نبوده است چون با آموزشهای ایدئولوژیکی، تشکیلاتی و نظامی که خودتان و مسئولین سازمان در طی دهه ها به کله تک تک اعضا تلقین کرده بودید کاملا مغایرت داشت حتما بحثهای صلیب و……را فراموش نکرده اید و یا بحثهای کشاف تشکیلاتی و نظامی که فرمانده آخرین نفری باید باشد که صحنه را ترک میکند، خوب واقعا این را چگونه برای خود و تشکیلات خود توجیه میکنید آیا واژه فرار و گریختن از مهلکه آنهم با معیارهای خود سازمان واژه درستی نیست؟ خانم مریم قجر عضدانلو الان حدود 2 سال است که خانوادههای اعضای سازمان شما در پشت درب پادگان اشرف تحصن کرده اند و خواهان دیدار با فرزنداشان و عزیزانشان هستند ولی تا به امروز حتی یک ملاقات هم صورت نگرفته است و بلعکس شما و آقای مسعود رجوی این خانوادهها را سگهای زنجیری و مزدور و وزارتی و……….. میخوانید واقعا بسیار شرم آور است که سازمانی و رهبری که مدعی آزادی و دمکراسی میباشد در مقابل بحقترین درخواست خانوادهها که بسیاری از آنها پدران و مادران پیر و سالخورده هستند چنین زنجیر پاره میکند و از چنین واژهایی که در قاموس و منطق و وجدان هیچ انسانی نمی گنجد در مقابل خواسته بحق ملاقات استفاده میکند و یا حتی پدران و مادران پیر را با تیر وکمان و سنگ و شیشه و اجسام برنده مورد حمله و تهاجم قرار میدهید. واقعا این برخورد با خانوادهها را چطور در وجدان خود جواب میدهید؟ ملاقات خانوادهها چه تهدیدی برای تشکیلات شما ایجاد میکند؟ خانم مریم قجر عضدانلو چرا شما و آقای رجوی با مردم ایران و با پارلمانترها و نخبگان سیاسی شفاف نیستید برای مثال چراهیچوقت در برنامه های عمومی و یا حتی در سیمای آزادی خود نام دولت آینده خود را اعلام نکرده اید منظورم دولت جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران است.چرا واقعیتهای درونی خود را مخفی میکنید؟ آیا دلیلی دارد که شما از اعلام نام دولت خود طفره میروید؟ آیا بدین دلیل نیست که دروغ شما و آقای رجوی برملا میشود که شما خواهان جدایی دین از دولت هستید؟ مگر در جمهوری دمکراتیک اسلامی ایران دین از دولت جداست!!؟ فکر میکنم جواب کاملا مشخص است. خانم مریم عضدانلو با اینکه حدود 8 سال از سرنگونی صدام حسین و دولت بعث میگذرد ولی تا کنون هیچ اطلاعیه ای از طرف سازمان شما بخصوص از طرف شما و آقای مسعود رجوی در دیکتاتور خواندن صدام حسین و محکوم کردن او به عنوان دیکتاتور به بیرون درج نکرده است واقعا دلیل آن چیست؟ البته من جواب آنرا دارم چون یادتان نرود که بنده هم 25 سال در تشکیلات شما سپری کرده ام. بنظر من محکوم کردن صدام حسین و دیکتاتور خواندن وی از طرف شما و آقای رجوی این سوال و سوالات دیگر را برمی انگیزد که پس اگر شما آقای رجوی و خانم عضدانلو میدانستید که صدام حسین یک دیکتاتور خونریز بود پس چرا با وی همکاری سیاسی، نظامی داشتید و حتی با وی و دولت بعثی عراق تبادلات اطلاعاتی داشتید و دلار دریافت میکردید(فیلم های مستند آن در اینترنت موجود میباشد)؟ بله خوب اگر تایید کنید که صدام حسین دیکتاتور بوده است در واقع حضور خودتان و ارتش آزادیبخش خود را در خاک عراق را چگونه میتوانید توجیه کنید؟ پس بهتر است اصلا روی این موضوع باز نشود چون سوالات بیشتری مطرح خواهد شد که جوابی برای آنها نیست. خانم مریم عضدانلو سخن و سوال حول این موضوع بیشمار است و میشود روزها و ساعتها بدان پرداخت ولی اینرا بدانید که سازمان مجاهدین از محتوی اولیه خود در زمان تاسیس کاملا تهی شده و تبدیل به یک فرقه مذهبی شده است و روز بروز هم این فرقه و فرقه گرایی در درون شما عمیق و عمیق تر میشود و شما و سازمان شما منزوی ترو ایزوله تر چه در ایران و چه در خارج از ایران خواهید شد. همانطور که خودتان شاهد هستید دیگر اثری از حمایت از سازمان شما نه در داخل ایران و نه در خارج ایران وجود ندارد. مردم ایران بدنبال فرقه و فرقه گرایی نیستند.مردم ایران بدلیل هوشیاری و آگاهی بسیار بالا در تظاهرات و خیزش های اخیر خود مرز خود را با سازمان شما و دیگران کاملا مشخص کرده اند. آیا در خیزش ها و تظاهراتهای مردمی ایران اسمی، شعاری در حمایت از سازمان شما بوده است؟ خیر، به آگاهی و هوشیاری مردم ایران باور بیاورید، دست شما و سازمان شما کاملا رو شده است و مردم ایران دیگر گول هیچ ترفند و دروغ را نخواهند خورد. آزادی و دمکراسی فقط واژه و کلمات شیک و بی محتوی نیستند بلکه بسیار پر محتوی و قابل احترامند ولی آزادی و دمکراسی را باید در عملکرد درونی و بیرونی هر جریان و شخصیت دید که عملکرد شما چه در درون مناسبات و چه در بیرون آن امتحان خودش را پس داده است و شما و سازمان شما در این امتحان مردود شده اید.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا