چنانچه در شب مورخه 18/3/1390 از طریق مستند پخش شده با نام الماس فریب مطلع شدیم ایالات متحده امریکا به نمایندگی وزارت امورخارجه آن کشور و شخص دنیس راس و هکذا لابی اسراییل به نمایندگی فردی با تابعیت فرانسوی و اسراییلی بنام امیر جهانشاهی درکنار جبهه انگلیسی به نمایندگی مهرداد خوانساری از نزدیک به دوسال پیش طرح تشکیل دولت در تبعید را برنامه ریزی و از چند ماه پیش برای عملیاتی کردن آن با استقرار در یکی از پادگان های اسراییل، قصد داشتند اقدامات لازم از جمله خرابکاری و طرح های متنوع ترور و ایجاد بلوا و آشوب را به اجراء در آورند. این در حالیستکه بتدریج طرح های فرهنگی امریکا و بعضی از کشورهای اروپایی در قبال تغییر نظام در ایران بنظر نتیجه بخش نمی رسید. لذا فاز سخت افزاری آن با تشکل مطرح شده که در هیئت 30 نفره شورای دولت در تبعید محسوب می شدند تشکیل گردید که درآن علاوه بر سه نفر یاد شده نماینده کومله – گروههای تجزیه طلب – حزب دمکرات کردستان – گروههای سلطنت طلب و چندین شخصیت معلوم الحال نیز حاضر ودر جلسه گوادولوپ 2 رسما حاضر بودند. آنچه مهم است عدم بازی دادن امریکا برای فرقه تروریستی مجاهدین در این موضوع بود. به هرحال از یکسو لابی جنگ طلب کنگره در قالب چندین نماینده با اخذ حق الزحمه سخنرانی برای مجاهدین در کنفرانس های 50 نفره مرتبا پیشنهاد خروج مجاهدین از لیست تروریستی امریکا را می دادند و اصرار داشتند ایالات متحده امکان خروج آنان را از عراق فراهم نماید. و طبق اظهارنظر مقامات امریکایی پرداخت مساعدت های مالی برای مجاهدین تحقق می یابد. مشخصا خود امریکا باور اساسی به امکان اثربخشی مجاهدین در معادلات ایران را قبول ندارد و لذا می توان پیش بینی نمود که سران جنایتکار مجاهدین چگونه بعد از اعلام دولت ایران در خصوص دولت در تبعید از فرط عصبانیت هرگونه خیال احمقانه را در سر بپرورانند ویا شروع به یاوه گویی کنند که اگر مارا دست کم نمی گرفتند ما اله میکردیم و بله میکردیم. ولی آنچه مهم است اینکه مجاهدین از منظر امریکا هم هیچ خطری برای نظام ایران محسوب نمی شوند و کارایی حداقلی را نیز دارا نمی باشند.