بالاخره عصر شنبه 18 ژوئن فرا رسید و مریم قجر عضدانلو در نمایش تکراری و در اوج خودباختگی ظاهری و باطنی آنچنانکه از سیمای ضد آزادی آنان پخش می گردید به انجام سخنرانی پرداخت:
1- قبل از بالا رفتن از پلکان سن، مدعوین نشسته در جایگاه ویژه را که بجای نمایندگان خلق قهرمان؟؟؟ مقامات جنایتکار آمریکایی و… بودند بازدید نمود. شاید باور چنین صحنه ای برای همه آزادگان سخت باشد ولی او در نهایت خفت و فروپاشی سازمان ضد مردمی مجاهدین که اینک از عدم دارا بودن پایگاه مردمی و دانشجویی نگران و خشمگین است برای همان اشخاص که روزی در ایران علیه شان اسلحه می کشید و مسئولین دولتی را به مماشات با آنان سازشکار و مزدور میخواند خوش آمد گفت یادآوری این نکته ضروری است که خود این چند سیاستمدار زوار در رفته قبلاً به دریافت مبالغی از مجاهدین برای شرکت شان در همایش قبلی آنان اذعان نموده بودند.
2- وی دولت آمریکا و سازمان ملل را به حفاظت اسارتگاه فرقه در عراق فرا خواند ولی خجالت کشید بگوید که همین 7 روز پیش بود که دولت آقای مالکی چند نماینده کنگره آمریکا را با قاطعیت از عراق اخراج کرد و نگذاشت از اردوگاه اشرف بازدید داشته باشند. ضمن اینکه اظهار نظر 2 ماه پیش کمیسر عالی پناهندگان ملل متحد یعنی کارل باتشول بطور وضوح از پیگیری چندین سال پیش آنان برای تشکیل پرونده برای تک تک اعضای اشرف جهت انتقال و با شخصیت حقوقی فردی خبر میداد که سران مجاهدین مایل به ترک عراق نبوده و نیستند. و از سویی دولت عراق بر اساس موضعگیری پارلمان که نمایندگان ملت عراق اند از حضور آنان در عراق علیرغم درخواست های مکرر قبلی برای خروج از عراق راضی نیست.
3- او با دجالگری و پررویی زیاد و در اوج هذیان و منگولیسم گفت که آمریکا با قرار دادن آنان در لیست تروریستی یک نیروی اصلی را برای تغییر در ایران بسته است؟؟؟!!! عجب غلط هایی، واقعاً زهی بیشرمی، مگر زمانیکه دست اینها حتی تا اسفند 1381 و دولت صدام حسین باز بود و تعدادی هم تانک دم دستشان بود چه غلطی توانستند بکنند که حالا اظهار وجود می کنند. یادشان می اندازیم که حتی خانواده های هواداران قدیمی آنان و کسانیکه مراوداتی با سازمان داشتند اکنون تشکیلات وطن فروش مجاهدین را با محک فکری و سیاسی منفورترین جریان ضد ملی دانسته و آزادانه موضعگیری های دندان شکنی را در این خصوص مدام اظهار می کنند و لذا با فرض تحقق چنین موضوعی هیچ اتفاقی برای سازمان در حال ریزش و فروپاشی بوقوع نخواهد پیوست.
4- ادعاهای کمدی وی مبنی بر پاشیدن جبهه دولت ایران در منطقه از دیگر سرفصل های صحبت وی بود که نشانگر بهم ریختگی ذهن وی در حال سخنرانی بود. چرا که همگان بخوبی می دانند در مصر حاکمیت سرسپرده آمریکا و اسرائیل سرنگون و نهادهای مردمی برای بازگشایی همیشگی گذرگاه رفح، انجام انتخابات مردمی و تصمیم سازی برای تعیین تکلیف چگونگی لغو قرارداد یکجانبه کمپ دیوید می کوشند. پس منافع آمریکای حامی مجاهدین به خطر افتاده است. هکذا خیزش مردمی در یمن و بحرین و حتی اعتصابات مردمی در کویت و اردن و تونس و مراکش همه از تعادل قوای جدید و به نفع ایران حرف میزنند.
5- همچنین شبیه سازی ساکنان اشرف به مردم لیبی از آن جادوگری های مریم لجن بود که از مغز خراب وی برخاسته و بزبان آورده شد. به هر حال تکلیف ساکنان آنجا بجز 52 نفر سران تروریست که از عوامل قتل و جنایت از سی سال پیش شناخته شده و تحت پیگرد میباشند از خیلی وقتها پیش مشخص است.
6- ایکاش وی کمی هم از سرکوب طی سالیان متمادی در اسارتگاه اشرف می گفت. از اینکه چگونه نفرات حتی بالاتر هم در صورت اظهار نظری مخالف و تقریباً علیه سازمان، سرکوب و به صلابه کشیده می شدند. جا دارد به مرگ مهدی افتخاری یا همان فرمانده فتح اله که عامل فرار مسعود از ایران در سال 1360 بود، در دو روز گذشته اشاره بکنم که بواسطه تحلیل اقدامات اشتباه رهبری سازمان در عملیات به اصطلاح چلچراغ در سال 1366 در نشست جمعی، بلافاصله از هژمونی فرماندهی عزل و زمانیکه اینجانب در سال 1382 وی را دیدم در مزرعه ای در اشرف سبزی برای تشکیلات می کاشت و بنگالی را برای خوابیدن وی در کنار آن گذاشته بودند همانیکه جان مسعود را خرید ولی در سال 1380 در مقر باقرزاده از سوی مسعود رجوی بعنوان سر طعمه مطرح و از جمع خودباخته و سرکوب شده خواسته شد برای او حکم اعدام را داد بزنند.