این روزها مصادف با سالروز عملیات بی فرجام موسوم به فروغ جاویدان ـ مرصاد، است. همان عملیاتی که با بر جای گذاشتن هزاران کشته و زخمی از دو طرف که جملگی نیز ایرانی بودند، به یک نقطه عطف در روابط ایران و عراق بدل شد چون که در جمع بندی آن عملیات مسعود رجوی مسئول و بانی جنگ، ادعا کرد که ما در جوانب مختلف پیروز شدیم! ولی او مهم ترین و بزرگ ترین پیروزی اش را مسدود کردن راه اصلاح طلبان به سمت قدرت سیاسی برشمرد و دیگر این که با انجام چنین جنگی توانسته هنوز بر اختلافات دو کشور ایران و عراق دامن زده و بیافزاید. البته او همه جا دروغ نمی گفته، حداقل عملیات بی فرجام فروغ جاویدان ـ مرصاد، توانسته بود: 1ـ کارخانه شهیدسازی مسعود رجوی را به کار انداخته تا او بتواند ناراضیان را از سر راه برداشته و راضیان را توسط خون های ریخته شده به تمکین بکشاند، سردرگمان را عزادار و متوهم باقی بردارد، نزد افکار عمومی و مخالفین نظام مظلوم نمایی نماید و نزد اربابان خرد و کلانش، دلار بستاند و قدرت نمایی و دلربایی کند. 2ـ راه رفرم و اصلاحات را در ایران مسدود کند. 3ـ هم چنان اختلافات ایران و عراق را در ماکزیمم نمودار خود باقی بدارد. طی دهه 1360 مجاهدین خلق یکی از عوامل استمرار جنگ مابین ایران و عراق بوده و سال ها بعد نیز که صدام حسین بر سر قدرت بود، آنان با سیاست "جرقه و جنگ" سعی بر این داشتند تا هم چنان اختلافات مابین ایران و عراق، شدیدتر و تا به نقطه جنگ گسترش یابد، تا به یمن آن آنان بتوانند به راحتی در شکاف جنگ ارتزاق کرده و ضمناً حکومت ایران را در حالت سخت و رادیکال باقی بدارند و از این بابت نزد غربی ها قیمت خود را بالا ببرند. امروزه اما منطقه و به ویژه ایران و عراق شرایط دیگری را سپری می کنند. جنگی که یکبار تجربه شده و دیگر تکرار نخواهد شد، بلکه وحشت و سایه های شومش مدتی باقی خواهد ماند. قدرت های بزرگ، نقش منافقانه و جنگ طلبانه مجاهدین خلق در عراق را به گروه های کوچک تر و تازه تری داده اند و از این حیث نشان داده اند، مجاهدین خلق تاریخ مصرفی داشته و از این پس قادر به ایفای نقش سابق خود نیستند. اگرچه حضور فیزیکی آن ها خود به خود تفرقه برانگیز و اعمال فشار بر حکومت ایران است، با این وجود و با بهانه های متناقضی که، آنان خطرناک و تروریستند، با دفع الوقت خواهان ابقاء معنادار آنان در داخل خاک عراق هستند. از جانب دیگر، ایران و عراق دوران جنگ را تجربه کرده و هم اکنون حاضر نیستند به خاطر منافع قدرت های دیگر، خود و یا گروه های دیگر به اختلافات دو کشور دامن بزنند. عراق حضور غیر قانونی مجاهدین خلق در خاک خود را تا اواخر امسال به تعلیق در آورده که در اصل همین امروز نیز حضور مجاهدین خلق در خاک عراق ناموجه، مشکوک و متناقض به نظر می رسد. گروهی شکست خورده و سردرگم که با هزاران مشکلات داخلی و سیاسی و نظامی و نیرویی و رهبری روبروست، به خاطر منفوریتش قادر به ایفای نقش سابقش نیست و بعضاً کارایی بسا منفی در مذاکرات مابین ایران و آمریکا دارد. با این حال چنین کارت سوخته ای را تا چند ماه آینده قابل بازی و تاثیرگذاری می دانند. از نگاهی دیگر، چه آنانی که از بند و زنجیر فرقه مجاهدین آزاد شده و چه آنانی که هنوز به خاطر منافع و مطامع قدرت ها در دست رهبران سازمان اسیرند، حضور و تحمل مجاهدین خلق تا امروز در خاک عراق غیر مشروع و غیر موجه به نظر می رسد. رهبران سازمان و حامیانش بابت اسارت و گروگانگیری تعداد زیادی از شهروندان ایرانی که به نام اپوزسیون از آنان یاد برده و استفاده می شود، می بایست به اعضاء آزاد شده و اسیر این فرقه خساراتی پرداخته و حساب آنان را با رهبران شان جدا کنند. این که حساب اعضای جداشده و اسیر سازمان با حساب رهبران وابسته شان جداست، امریست که به هیچ کدام از طرف های دعوا اعم از ایران و عراق و قدرت های غربی، پوشیده نبوده و نیست.