کارمند وزارت خارجه آمریکا در عراق که ما را برای مصاحبه صدا زده بود میگفت علیرغم همه آنچه که از سازمان میدانیم اما کار با سازمان لذت بخش است، مثل این است که با یک ریموت کنترل در حال کار هستیم، فقط کافی است یک دگمه را بزنیم تا کانال مورد علاقه مان را شاهد باشیم.البته که سازمانی که همه چیزش در اختیار یک رهبر خداگونه قرار داده و رهبری خداگونه هم حاضر است به گفته خودش دامن بپوشد، ابزار خوبی است برای آمریکا. چرا که برای هرکاری لازم نیست سه هزار و پانصد نفری که در اشرف هستند و یا باقی هواداران را قانع کرد،کافی است به رهبری دستور داد تا بقیه هم همان کار را انجام دهند. رهبری سازمان هم تاکنون از جان اعضایش در پیش برد این خوش خدمتی دریغ نداشته است. سازمان مجاهدین حاضر است برای خوشآمد آمریکا و اسرائیل و خلاصه هرکس که میتواند به ایران حمله کند و یا بمبی در ایران منفجر کند، هرکاری انجام دهد، گذشته خودش را زیر پا بگذارد، تنفر مردم را به جان بخرد و حتی اصول خودش را هم زیر پا بگذارد.آمریکا که جای خود دارد صدام و ریگی و حتی دزد مسلح و قاتل هم حمایت این سازمان را برمی انگیزد. سازمان مجاهدین به اندازه کافی پول دارد رادیو و تلویزیون و امکانات تبلیغی و حمایت دارد؛ این سازمان میتواند هزارها نفر از ملیت های مختلف را در اروپا گرد هم بیاورد. دیپلماسی سازمان مجاهدین حاضر است به هر حمایتی امتیاز بدهد، رهبری سازمان حتی حاضر است به کسی که در به قدرت رسیدن کمکش کند تمام منابع و خاک ایران را تسلیم کند. این سازمان براحتی در قبال کمک ناچیز عربستان از نام خلیج فارس چشم میپوشد. سازمان به شدت منضبط است و تشکیلات منسجمی دارد و راحت نفراتش را میتواند محصور و مجبور کند و تهدید انشعاب ندارد. سازمان با ارائه اطلاعات از منابع وطن خودش به صدام و آمریکا و اسرائیل نشان داده که جاسوس خوبی هم هست. سازمان با به کشتن دادن اعضایش و ترتیب دستگیری هوادارانش در ایران خودش را مطرح کرده که شهید و زندانی هم دارد. سازمان با ارعاب و سرکوب و تهدید بسیاری از مخالفانش را وادار به سکوت کرده و برخی از مخالفان سست عنصرش را با همین تهدید و ارعاب و مقداری پول نه سکوت که وادار به حمایت هم کرده است. سازمان سرودهای گذشته اش و نشریات و موضعگیریهای گذشته اش و عکسهای تاریخی گذشته اش را که ممکن است برای حامیان امروزی اش خوش آیند نباشد را از بین برده و یا کتمان کرده. این سازمان و رهبری آن با این همه خصوصیت مثبت و باب طبع سلطه گران برای راحت تر مورد استفاده قرار گرفتن از طرف آنها میبایست از لیست تروریستی خارج میشد. اما نشد و آمریکا این کار را نکرد چرا؟ من فکر میکنم سیاست اخیر آمریکا برای کسب آبرو در منطقه مانع از این کار شده است، آمریکایی که برای نشان دادن یک چهره خوب حمایت سالیانش از حسنی مبارک را قطع کرد به همین دلیل حاضر به حمایت از مجاهدین خلق هم نشد،چرا که ننگ مجاهدین و تنفر مردم از این فرقه برای آمریکایی که از نزدیک ساماندهی فرقه را در عراق دیده وپای صحبت اعضای دربند نشسته قابل درک است. ماندن مجاهدین در لیست البته مانع کمک های آتی آمریکا به این گروه و خوش خدمتی های آتی این گروه برای آمریکا نخواهد شد ؛ فقط مدار این رابطه ازرابطه آشکار یک گروه اپوزسیون ایرانی با دولت آمریکا به رابطه پنهانی یک گروه تروریستی با بخش جنگ طلب آمریکا تنزل پیدا خواهد کرد. مجاهدین از لیست بیرون نیامدند اما در جریان تلاش برای خروج از لیست گذشته خود را انکار کردند مبارزه مسلحانه را طرد کردند و درحالی که فکر میکردند خروجشان حتمی است نهادهای تصمیم گیری آمریکا را صالح و برحق خواندند.حالا علاوه بر اینکه بور و کور و مطرود نمیدانند چه موضعی بگیرند، نمیدانند چه سیاستی هم اتخاذ کنند چرا که استراتژی نبرد مسلحانه و ارتش آزادیبخش آنها با رفتن صدام و انکار خودشان در هم شکسته است و استراتژی جنگ خارجی هم با ماندن آنها در لیست از بین رفته است. حال که سازمان مجاهدین در لیست تروریستی آمریکا باقی مانده است باید پرسید چرا آمریکا به نجات اسیران این فرقه تروریستی در اشرف کمک نمیکند؟ چرا باید دولت عراق حضور یک فرقه تروریست درخاکش را ادامه دهد؟ چرا جناح جنگ طلب در آمریکا بخاطر حمایت از این تروریست ها مورد سئوال قرار نمیگیرند؟ چراوبسایت های تروریست ها در سرورهای آمریکا بسته نمیشوند؟ چرا صدای آمریکا و بقیه رسانه های آمریکایی هنوز مهره های تروریست این فرقه را به بازی میگیرند؟چرا رهبر این فرقه مسعود رجوی که خالق و مروج خشونت و ترور و تنفر در ایران بوده و هست را تحت تعقیب غیابی قرار نمیدهند؟ به امید روزرهایی اسیران فرقه و درهم شکستن حصارهای ذهنی و عینی از دست و پا و ذهن اعضا و هواداران آن و محو کامل خشونت و ترور از صحنه سیاسی ایران همراه با محو این آخرین باقیمانده اش