هنوز دو هفته از اعلام پیروزی رجوی ها در مورد پذیرش پناهجویی آنان از سوی کمیساریای عالی پناهندگان نگذشته و هنوز یک هفته از خط و نشان کشیدن های مریم رجوی برای دولت عراق و مجامع بین المللی مبنی بر اینکه یا باید مصاحبه با اسیران اشرف در داخل قرارگاه صورت گیرد یا آنکه آنان را با هلی کوپتر برده و بازگردانند نگذشته است که مصاحبه مسئولان کمیساریای عالی پناهندگان و سازمان ملل مشخص کرد که این موضع گیری ها یک فرار به جلو بوده و رجوی ها با چه ذلتی تن به این کار داده اند و چطور در حضیض ذلت مجبورند به شروطی تن بدهند که روزی مدعی بودند مرز سرخ آنها بوده است.
وینست کوشتل، مدیر منطقهای کمیساری عالی پناهندگان سازمان ملل (UNHCR) در روز چهارشنبه (۶ مهر/۲۸ سپتامبر) در گفت و گویی با خبرگزاری IPS اعلام کرد که توافقی با مسئولان سازمان حاصل شده که بر مبنای آن وضعیت ساکنان قرارگاه اشرف به صورت فردی دوباره بررسی و پس از مصاحبه با این افراد درباره شرایط پناهندگی آنان تصمیمگیری خواهد شد.
دقت کنید که وی تاکید کرده که بعد از مصاحبه های انفرادی در مورد پناهندگی آنان تصمیم گیری خواهد شد و هیچ چیز از قبل مشخص نیست. با این وجود رجوی ها که روز فروپاشی را پیش چشم می بینند از تمام مرز سرخ های خود عقب نشینی کرده و شرایط کمیساریا را پذیرفته اند. در همان مصاحبه کوشتل گفت که این توافق ۱۰ روز پیش از سوی وکیل قانونی سازمان در لندن ارسال شده است. به گفته مدیر آژانس پناهندگان سازمان ملل، مجاهدین با « بررسی فردی » ساکنان اشرف موافقت کردهاند.
به این ترتیب او فاش نمود که رجوی های ملعون 10 روز قبل از این مصاحبه یعنی 26 شهریور و از طریق وکیل خود توافق شان را به اطلاع کمیساریا رسانده اند. جالب آنکه در همان روز 26 شهریور رجوی در پیامی به اسیران از دنیا بی خبر اشرف ادعای پیروزی و فتح المبین می کند!!!
همچنین خبرنگار BBC در تاریخ 12 مهر مصاحبه ای با آقای « اندرو هارپر » از مقام های سازمان ملل متحد در عراق انجام داده است که آقای هارپر در این مصاحبه تاکید نمود « سازمان ملل دو شرط برای رسیدگی به تقاضای پناهندگی اعضای سازمان مجاهدین دارد: مصاحبه انفرادی باهر متقاضی و انجام این مصاحبه ها در خارج از قرارگاه اشرف »
از صحبت های آقای هارپر می توان نتیجه گرفت که رجوی ها آنقدر درمانده شده اند که حتی برای یک روز فرجه خریدن به هر چیز تن خواهند داد. اما دیگر دیر شده و زمان فروپاشی فرارسیده است و ترفندهای آنان همچون کف روی آب است
پذیرش انجام مصاحبه های انفرادی آن هم در خارج از اشرف مرز سرخ رجوی ها بود، ضمن آنکه رجوی ها تا قبل از این خواهان انتقال جمعی و سازمانی بوده اند و نه پناهندگی انفرادی.
راستی آیا اگر اصرار رجوی ها بر خواسته های غیر مشروع شان از دولت عراق نمی بود نمی شد جان ده ها تن که در نتیجه حادثه آفرینی و تحریک رجوی ها در درگیری با ارتش عراق کشته شدن را حفظ نمود؟ آیا نمی شد مانع از مردن بیمارانی شد که بدلیل تعیین مرز سرخ از سوی رجوی ها مجبور به ماندن در عراق شده بودند؟ آیا نمی شد به پدران و مادرانی که چشم انتظار دیدن عزیزان خود هستند این امکان را داد؟ و بسیار چراهایی که پرونده سیاه و جنایت بار رجوی ها را سنگین تر می کند.
ادعای پیروزی رجوی ها در مرحله فروپاشی و در حالی که مجبور به تن دادن به شرایطی هستند که آنرا مرز سرخ کرده بودند حکایت مرد معاند و سیاه دانه است.
می گویند فردی به عمد به باروت می گفت سیاه دانه و هرچه مردم می گفتند این باروت است قبول نمی کرد. تا آنکه یک روز مردم برای اثبات قضیه مقداری از باروت را بر ریش وی ریخته و آتش زدند، شخص معاند با کمال وقاحت و در حالی که ریشش سوخته بود رو به مردم کرد و گفت « نگفتم سیاه دانه است ».