اینروزها بحث تعطیلی پادگان عراق جدید (اشرف سابق) بسیار در محافل و در مقالات اعضای سابق و منتقدین فرقه به چشم میخورد که همگی حاکی از یک نگرانی و تشویش میباشد که نکند بدلیل سهل انگاری و تصمیمات غلط رهبری فرقه مجددا خون و خونریزی در این پادگان بوجود آید. ولی واقعا چه اتفاقی روی خواهد داد؟ آیا این پادگان در پایان سال 2011 یعنی کمتر از 2 ماه برچیده خواهد شد؟ چیزی که مشخص است ضرب الاجل دولت مردمی عراق مبنی بر اخراج این فرقه از خاک عراق بسیار جدی میباشد. ولی تکلیف 3400 زن و مرد ساکن این پادگان چه خواهد شد؟ تا کنون که هیچ کشور اروپایی وارد این موضوع بطور جدی نشده است و فعلا فقط بحث و گفتگو است وتا کنون هیچ اقدام عملی جهت پذیرش ساکنین این پادگان توسط کشورهای اروپایی صورت نگرفته است. از طرفی راهبران این فرقه هم مستمرا پیام فاجعه خونین وخشونت وکشتار و… سر می دهند و حاضر به ترک پادگان عراق جدید و جابجا شدن و انتقال به محل دیگری در خاک عراق جهت استارت مصاحبه های کمیساریای عالی پناهندگی نیستند. واقعیت اینست که این مسئله بغرنج فقط از طریق برخورد صحیح با آن قابل حل است و اگر دو طرف معادله یعنی رهبری فرقه رجوی و دولت عراق همکاریهای لازم را با یکدیگر جهت حل این مشکل انجام ندهند احتمال درگیری مجدد در پایان سال می باشد. چیزی که معلوم است و رهبری فرقه باید به آن احترام بگذارد پایان اقامت فرقه مزبور در خاک عراق است و اینکه دوران بعد از سرنگونی صدام حسین عوض شده است و دولت کنونی عراق خواستار خروج فرقه رجوی از خاک خود میباشد. رهبری فرقه باید بجای تهمت و فحش و اهانت به مقامات سیاسی و شخص نخست وزیر عراق که نه تنها باعث حل هیچ مشکلی نمیشود بلکه فقط باعث وخیم تر کردن مشکل و مسئله روی میز می شود، بایددر شرایط جدید دنبال راه حل مناسب جهت خروج نیروهای خود از خاک عراق باشد و از حالت گارد گرفتن و طراحی وتحریک برای درگیری مجدد با نیروهای عراقی خوداری ورزد. البته سران فرقه رجوی متاسفانه در طی سالیان نشان داده اند که اساسا جان آن انسانها که هر کدام عمر و جوانی خود را در آن پادگان و پادگانهای دیگر فرقه سپری کرده اند، پشیزی ارزش ندارد و بهمین دلیل تا کنون نیز هیچ اقدام عملی جهت خروج نیروهای خود از خاک عراق نکرده است و بلعکس تمام انرژی و قوای خود را جهت بدوبیراه گفتن و تهمت زدن به شخص نخست وزیر عراق و سایر شخصیتهای دولت عراق بسیج کرده است. فرقه ای که سیاستش لجنمال کردن شخصیت و حیثیت مخالفینش یا همان ترور شخصیت می باشد و تاکنون هیچ انتقادی به خود و استراتژی به گل نشسته اش نکرده است و در خارج کشور نیز با منتقدین و افراد جداشده از فرقه برخوردهای آنتاگونیستی و خشونت آمیزو تهدیدآمیز میکند، نشاندهنده اینست که میخواهد در عراق باقی بماند و با ایجاد بحران در پادگان مزبور و مایه گذاشتن از جان آن انسانها و عمر آنها برای رهبران فراری و مخفی شده خود وجهه سیاسی کسب کند و مبارزه علیه دولت عراق را برای خود به عنوان مبارزه قلمداد کند!! از اینروست که جداشدگان و افرادی که سالیان سال در همین پادگان بوده اند ابراز نگرانی میکنند چون کاملا با فرهنگ و سیاستهای این فرقه و رهبران آن آشنایی کامل دارند. بهمین دلیل وظیفه هر ایرانی انساندوست است که با مراجعه به سازمانهای حقوق بشری وسیاستمداران کشورهای اروپایی و آمریکایی ضمن افشای سیاستهای خشونت آمیز رهبران فرقه رجوی، از آنها بخواهند که جهت خروج نیروهای اسیر در فرقه رجوی اقدام عملی انجام دهند ونگذارند باز جان انسانها در آن پادگان عراقی و صدامی بخاطر سیاستهای غلط و خشونت آمیز رهبران فرقه به خطر بیفتد.