گفتگو با آقای سیروس غضنفری در باره سازمان مجاهدین – قسمت یازدهم

سوال: مسعود رجوی با چه ترفندی در بحث سیاسی نیروهای خودرا فریب می داد؟
سیروس عضنفری: مسعود یک شگردی برای نیروهای خود داشت آن هم پیاده کردن تابلوها برای بحث سیاسی وخواندن آیه از قرآن کریم و وصل آن به خودشان بود خیلی ها نمی دانستند که این یک شگرد می باشد به همین خاطر احساساتی می شدند و رجوی از این برخوردها سو استفاده می کرد. مسعود با رسم تابلو برای خود که نه سر داشت و نه ته و فقط یک فریب بود که نیروها فکر کنند مسعود همه چیز را در نظر گرفته است، مثل زمان 1368 بحث های نشست سیاسی تابلو 5 ضلعی بود و یا تابلو استحاله، مسعود رجوی علی الخصوص در سالهای 1376 به بعد خیلی علاقه داشت که صدام مجددا به ایران حمله کند. ولی هرگز این آرزوی نحس وی تحقق نیافت. و بعداز حمله عراق به کویت بابت استراتژی مورد نظرش در این تابلو صحبتی به میان نیاورد. اما مثل همیشه مسعود رجوی جهت نشان دادن مزدوری خودش به صدام حسین به جنگ طلبی خود با انجام عملیات های نامنظم ادامه داد. تا به زعم خود با ایجاد حساسیت برای ایران جنگ دوباره آغاز شود. به همین خاطر از اسفندماه سال 70 عملیات های نامنظم انجام شد تا خوراک فکری مناسبی برای فریب بیشتر اعضای سازمان در نشست های سالانه باشد.
تا سال 72 این روال ادامه داشت. تا اینکه سال 73 فرا رسید و نشست های خطی مریم رجوی آغاز شد. درسال76 نشست های سیاسی بر3 تابلو مطرح شد :
1- استحاله نظام سیاسی ایران.
2- نظام سیاسی ایران همینگونه خواهد ماند و خاتمی با محافظه کاران آمریکایی سازش می کند و حکومت را به یک نقطه ای می رساند.
3- خاتمی کاری خواهد کرد که رهبری نظام ناچار شود صدور بحران کند و آن هم فقط کشورعراق میتواند باشد واین تنها راه برای رژیم ایران است. نشست های سرفصلی (ایدئولوژیکی و تشکیلاتی)
شروع این نشست ها توسط مسعود انجام گرفت محتوای این جلسات در خصوص تاریخچه سازمان واینکه یک انقلابی باید به چه چیزهایی پایبند باشد بود. ودر مراحلی دیگر به عقاید مذهبی اعضا پرداخته شد تا بتواند بچه ها را احساساتی کنند و بعد ازآن مریم قجر عضدانلو در مورد مبارزه امام علی (ع) و حضرت فاطمه(س) با دشمنان شان صحبت هایی کرد. بطور کلی این نشست ها از سال 64 شروع شد. که در اولین مرحله از این نشستها همان بحث طلاق اجباری اعضا با سوال مسعود رجوی با این مضمون " چرامریم؟" (طلاق و ازدواج) مطرح گردید. ازاین طریق مسعود توانست یکسری را از خارج به عراق بفرستد. و بعد از این نشست ها، نشست های درونی بود که آن موقع توسط افراد دفتر مرکزی برگزار می شد. و این کارها برای حفظ نفرات درون تشکیلاتی بود تا بتواند از این طریق آنان را درمناسبات سازمان نگه دارند. این نشست ها بعد از عملیات فروغ (مرصاد) به نقطه اوج خودش رسید و درهمان سال سازمان در صدد بر آمد با این نشست ها آن را جبران کند. اسم این نشست ها تنگه و توحید بود که به چرایی اینکه چرا نیروهای سازمان در تنگه چارزبر کرمانشاه زمینگیر شدند می پرداخت. حدوداً یک ماه نیز این نشست ادامه داشت، بترتیب از لایه های مسئولان هیأت اجرایی، بعد معاونین، هیأت اجرایی و مسئولین ستاد، معاونین ستاد، مسئولین نهادها و معاونین نهادها و عضوها و کاندید عضوها شروع شد و حدود 6 ماه طول کشید. در قسمتی از این بحث به موضوع امام زمان پرداخته شد که با قیامش می خواهد جامعه بی طبقه توحیدی را برقرار کند و الزامات آن نیزاین است که ما مجاهدین باید یک سری از مسائل و خواسته های شخصی خود را کاهش و حذف نماییم و زیر بیرق رهبری صالح که همان رجوی است سرسپاری کنیم و طلاق را جاری و ساری نماییم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا