راه حل بحران اشرف؛ اختیار عمل برای اسراء قرارگاه اشرف

در پی ماموریت آقای مارتین کوپلر (نماینده کمیساریای ملل متحد) در امر پناهندگی به منظور تخلیه قرارگاه اشرف وآزادی اسرای فرقه رجوی و کارشکنی های متعدد مسئولین فرقه در قبال اجرای قوانین سازمان ملل و با توجه به ایستادگی دولت عراق بر التیماتوم نهایی بستن اردوگاه اشرف، دیده بان حقوق بشر در تاریخ 30 نوامبر 2011 مطالبی را با مضمون همکاری دو طرف (دولت عراق و فرقه رجوی) تنظیم و منتشر نمود.که قسمتی از آن را ذیلا به اطلاع میرساند:

"دیده بان حقوق بشر امروز گفت که رهبران اپوزیسیون ایرانی در تبعید مجاهدین خلق و دولت عراق باید هر دو به طور کامل با کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان همکاری کنند.
دیده بان حقوق بشر گفت که هردو طرف باید به بیش از 3200 ایرانی مستقر در اردوگاه اشرف در عراق اجازه دهند تا آنها قبل از فرا رسیدن 31 دسامبر، آخرین مهلت دولت عراق برای بستن اردوگاه، تحت نظارت سازمان ملل به مکانی امن منتقل شوند. این سازمان تاکید کرد که هردو طرف باید اجازه دهند تا کمیساریای عالی پناهندگان زمان کافی برای انجام مصاحبه های خصوصی و محرمانه برای ارزیابی تقاضای پناهندگی هر فرد را داشته باشد.
بیل فریلیک، رئیس برنامه‏ پناهندگی دیده بان حقوق بشر گفت: «با هرتیک ساعت، خطرعلیه ساکنان اردوگاه افزایش می یابد. بهترین راه پیش رو برای ایمنی ساکنان اردوگاه اشرف این است که به آنان فرصتی داده شود تادر مکانی امن به ابراز ادعاهای فردی خود برای دریافت وضعیت پناهندگی با سازمان ملل متحد بپردازند». "

راه حل بحران اشرف؛ اختیار عمل برای اسراء قرارگاه اشرفنکته ای که دیده بان حقوق بشر به آن توجه ننموده است. این است که ساکنین اردوگاه اشرف هیچ گونه آزادی عمل و انتخابی ندارند که بتوانند شخصا و راسا به سئوالات کمیساریای ملل متحد پاسخ دهند و به نظر میرسد قدم اول در ایجاد بستری برای حل و فصل معضل اشرف این است که اولیه ترین حقوق هر فرد دراشرف که آزادی و اختیار عمل است به او داده شود و در مراحل بعدی زمینه ای برای مصاحبه های خصوصی کمیساریای ملل متحد فراهم گردد.
مروری بر قسمت هایی از گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی آمریکایی (رند) از مناسبات درونی فرقه رجوی در اشرف که ذیلا به آن اشاره شده است گویای این ادعا می باشد:

"گزارش انستیتوی تحقیقات دفاع ملی (RAND) سال 2009 استثمار ایدئولوژیکی شدید و ایزولاسیون
رهبری سازمان مجاهدین خلق از اعضا میخواهد تا ایدئولوژی سازمان را مورد مطالعه قرار دهند و در جلسات تلقین ذهنی، که از خصوصیت آن استفاده از ترکیب روش های تبلیغی و تهدیدی است، شرکت نمایند. اعضای گروه می بایست فیلم های سخنرانی های رجوی و راهپیمائی و تظاهرات خیابانی در سراسر اروپا را نگاه کنند. سازمان مجاهدین خلق برنامه های خود را از طریق رادیو و تلویزیون اش پخش میکند. رهبران سازمان به اعضای گروه فقط اجازه استفاده از این برنامه ها را میدهند و آنها تنها مجاز هستند گزارشات و بولتن های داخلی، مانند نشریه مجاهد و سایر متون تأیید شده را مطالعه نمایند. کسانی که این دستور را نقض کنند تنبیه میشوند. برای کاهش نمود مغزشویی، رهبران سازمان این عملکردهای محدود کننده را به عنوان مخالفت با جمهوری اسلامی ایران یا به عنوان ضوابط مشخص شده در تئوری نظامی تشریح میکنند. ایزولاسیون عاطفی
علاوه بر ایزولاسیون جغرافیایی و ایدئولوژیکی، اعضای سازمان مجاهدین خلق در عراق قویا به لحاظ اجتماعی و عاطفی نیز، حتی در درون مراکز زندگی و تجمع خود، ایزوله هستند. بستگان و همسران سابق در مقر های مختلف مستقر می شوند و اجازه دیدار با یکدیگر را ندارند. قبل از اشغال عراق در سال 1991، بچه ها برای زندگی با ناپدری ها و نامادری ها، به این بهانه که آنان را از اشغال احتمالی حفظ نمایند، به اروپا فرستاده شدند، اگر چه برخی، سالها بعد به عراق برگردانده شدند. دوستی نزدیک به عنوان "روابط لیبرالی" تلقی شده و شدیدا ممنوع می باشد. اعضا تنها میتوانند آزادانه با فرماندهان خود ارتباط داشته باشند، و اجازه فرمانده برای هرگونه ارتباط لازم است. خبرچینان صحبت های بین اعضا را مانیتور میکنند. در بسیاری از موارد، به خانواده اعضای سازمان مجاهدین خلق در ایران اطلاع داده شده است که بستگان آنها کشته شده یا مرده اند. نمونه های خودکشی
سازمان مجاهدین خلق خودکشی را تحسین میکند ولی، بر خلاف گروه های جهادیست، از این شیوه در حملات خود از سال 1981 استفاده ننموده است. تا قبل از متمرکز شدن آنان در سال 2003، تمامی اعضای سازمان مجاهدین خلق قرص سیانور در یک جلد چرمی که بدور گردن خود می بستند به همراه داشتند. به تروریست های سازمان مجاهدین خلق دستور داده شده بود تا سیانور خود را اگر در جریان مأموریت دستگیر شدند ببلعند. مسعود رجوی ظاهرا تمامی اعضای سازمان مجاهدین خلق را "شهدای زنده" نامیده بود، و خودسوزی معمول ترین نوع خودکشی در سازمان است. برای مثال، در سال 2003، تقریبا 10 خودسوزی (که موجب کشته شدن دو نفر شد) در اعتراض به دستگیری مریم رجوی در پاریس صورت گرفت. سازمان مجاهدین خلق همچنین از تهدید به خودسوزی به عنوان یک ابزار در مذاکره با JIATF، با کاوش گران انگلیسی، و با فرانسه استفاده نموده است. اعضای سابق اشاره میکنند که یک تعداد از اعضای سازمان مجاهدین خلق نیز بخاطر اینکه از خروج آنان از سازمان جلوگیری میشد اقدام به خودسوزی کردند و دلیل مرگ اعضای نافرمان که در زیر شکنجه کشته شده بودند نیز خودکشی اعلام گردیده بود. "

اشاره به مطالب بالا ازاین جهت حائز اهمیت است که باید درک کنیم ما با انسانهایی مواجه هستیم که از اولیه ترین حقوق قانونی خود محروم شده اند.
و سئوال مهم این است که چگونه و به چه صورت انتظار داریم که ساکنان مغزشویی شده اشرف که بیش از 20 سال درحصار های فیزیکی و تشکیلاتی فرقه رجوی عمر را گذرانده اند، ظرف مدت چند ساعت به اخبار و اطلاعات موجود دسترسی پیدا خواهند نمود تا این آگاهی بتواند کمکی برای حق انتخاب انها باشد و توان انتخاب صالحی را داشته باشند.
و یا بهتر است بگوییم، اعضایی که سالها از تمام تحولات جامعه بشری به دور نگه داری شده اند چطور قدرت تمیز و فهم مسائل را بدست آورند.
بنابراین به عنوان کسانی که خود سالها وضعیت اسفناک درون اشرف را لمس کرده ایم، از تمام مراجع ذیربط میخواهیم که با معضل قرارگاه اشرف واقعی برخورد گردد. و در قدم اول حقوق اولیه ساکنین اشرف که همانا حق انتخاب آزادانه و فهم و لمس دنیای آزاد به دور از موانع و قید و بند های تشکیلاتی فرقه رجوی است به رسمیت شناخته شود.
و به آنها این اجازه را بدهید که شخصا برای زندگی خود تصمیم بگیرند.
بنابراین خارج کردن اعضای گرفتار ازقرارگاه اشرف و استقرار آنها در محلی به دور از قوانین سرکوب گرانه و تشکیلاتی فرقه رجوی مهم ترین قدمی است که میتوان به آن فکر کرد.
ملاقات اعضای گرفتار اشرف با خانواده هایشان که سالیان طولانی است از آن محروم گشته اند بسیار حائز اهمیت می باشد.
امکان ملاقات آزادانه با نمایندگان کمیساریای ملل متحد و صلیب سرخ و امکان دسترسی به اخبار و تحولات دنیا به منظور فهم موقعیت موجود در بیرون از اردوگاه اشرف بسیار شایان توجه است.
در اولین اقدامات می باید فضایی فراهم گردد تا افراد درون قرارگاه از مناسبات تشکیلاتی فرقه ای جدا و سازمان هیچگونه احاطه ای بر آنها نداشته باشد آنوقت خواهیم دید که بیش از 90% ازساکنین اشرف بدون انتخاب و اختیار خود گرفتار رهبران فرقه شده اند.
باید شرایطی فراهم گردد تا اسراء گرفتار در قرارگاه اشرف بتوانند بطور آزاد و بدون سانسور از طریق تلفن با خانواده هایشان ارتباط داشته باشند.
دولت عراق هر گونه امکانات و آمادگی را برای اجرایی شدن هر چه بهتر تخلیه قرارگاه اشرف اعلام نموده است و نمی تواند مطابق قانون اساسی عراق، شرایط را بازیچه دست ترفندهای مجاهدین قرار دهد و تمدید زمان، راه کار اصلی نمی باشد و تنها وسیله ای است تا سازمان با عنوان نمودن مطالبی مانند قرارگرفتن حفاظت قرارگاه اشرف در اختیار نیروهای آمریکایی یا کلاه آبی های سازمان ملل، موضوع را هر چه بیشتر بغرنج و پیچیده نماید.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا