مجاهدین خلق ترکیبی عربی است که برای اتلاق به سازمان مجاهدین خلق ایران استفاده می شود. چنانچه می دانیم، مجاهد، مبارز مقدسی است که متعهد به جهاد در راه خداوند است و جهاد، مبارزه ای مقدس است. شگفتا که تاریخچه سازمان مجاهدین خلق، به ویژه در سی سال گذشته، دقیقاً منشی متضاد با منش مجاهدین راه خدا و خدمت به خلق را نشان می دهد. مجاهدین صد البته در میان ایرانیان خائنین به خلق و وطن و حتی دشمنان خدا شمرده می شوند.
چرا باید نگران تهدید از سوی مجاهدین خلق باشیم؟ همان طور که ذکر شد، خیانت همواره بخش لاینفک استراتژی این گروه در سال های مبارزاتش بوده است و حقیقت تلخ آن که این مجاهدین ـ که در غرب تروریست تلقی می شوند ـ این روزها مورد پشتیبانی شمار زیادی از سیاستمداران کذایی غرب هستند. جالب آن که مجاهدین خلق برای به دست آوردن این حمایت ها به هر دری می زنند و با خیانت به آرمان های اساسی خود یعنی امپریالیسم ستیزی، صهیونیسم ستیزی و سرمایه داری ستیزی، امروز نه تنها دیگر از آمریکا و اسرائیل به عنوان سردمداران صهیونیسم و امپریالیسم متنفر نیستند بلکه بارها سعی داشته اند منش ضد امریکایی و ضد اسرائیلی سابق خود را تکذیب کنند تا حمایت هر چه بیشتر این به اصطلاح ابرقدرت ها را به دست اورند.
اسکات شین از روزنامه نیویورک تایمز حمایت کنونی سیاستمداران امریکایی از مجاهدین را « موضوع مبهمی » توصیف می کند که « فهرستی از حامیان برجسته ای از هر دو حزب و هر دو دولت گذشته، از جمله ده ها مقام سابق امنیت ملی را به خود جلب کند.»
حمایت « شگفت آور » از یک گروه تروریست شناخته شده، شامل « آگهی های یک صفحه ای در روزنامه هاست که این گروه را اپوزیسیون اصلی ایران ـ که از نظر بسیاری از کارشناسان ایران تحریفی یاوه و گزاف است ـ معرفی می کند.»
همین سازمان مجاهدین خلق که دشمن دشمن امریکاست و بدون شک دوست آن، بنابر اظهارات دکتر پاول شلدن فوت، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه، « ضد امریکایی، ضد امپریالیست و ضد کاپیتالیست است و رهبر آن مسعود رجوی قصد دارد خود را پل پت ایران کند.»
حال چگونه یک گروه ماهیتاً ضد امریکایی و ضد اسرائیلی تبدیل به متحد آمریکا و اسرائیل می شود؟ جاستین ریموندو، فعال ضد جنگ، در سایت آنتی وار در مقاله ای می نویسد: «حزب جنگ مصمم و راسخ است که ما را با زور لگد و جیغ وادار به تعارض نظامی با ایران کند». وی معتقد است که « هم پیمان این شبکه جنگ طلب، حکومت اسرائیل و سرویس های جاسوسی آن است که به نحو فزاینده ای با کمپینی آتشین جهت بحرانی کردن موضوع ایران همکاری می کند.»
همچنین چهره واقعی مجاهدین خلق، به عنوان یک گروه تروریستی خیانتکار، در حرکات دشمنانه اخیر اسرائیلی ها علیه جمهوری اسلامی، به روشنی آشکار شد. به علاوه، لابی اسرائیل در امریکا، ایپک، در دستور کار خود پتانسیل مجاهدین را به عنوان نیروی وکالتی خود، نگه داشته است. جاستین ریموندو با انتقاد از کنگره امریکا و نامیدن آن با عنوان « سرزمین اشغال شده توسط اسرائیل»، می نویسد: « لابی اسرائیل، اختاپوسی است با بازوهای بسیار که مجاهدین خلق تنها یکی از آن هاست: همه آن ها به یک بدن متصل هستند و آن حکومت اسرائیـــل و سرویس های جاسوسی آن است.»
سیا و موساد در دستور کار خصمانه خود علیه حکومت ایران، ارزش بیشتری برای اطلاعات مغرضانه و حتی غلطی که مجاهدین به آن ها می دهند یا خودشان ساخته و پرداخته می کنند، قائل هستند تا حقیقتی که مثل روز روشن است. پاول ژوزف واتسون از سایت پریزن پلنت بر این باور است که « بنابر یک واقعیت پذیرفته شده، سیا از تروریست ها در جهـــــت بی ثبات کردن تهران استفاده می کند.» وی می افزاید: « این گمان شدیداً وجود دارد که یک گروه تروریستی دست راستی به نام مجاهدین خلق، که زمانی تحت فرمان سرویس های جاسوسی خوفناک صدام حسین بود، اکنون انحصاراً برای بخش مدیریت عملیات های سیا کار می کند.»
در پی وقوع انفجار ماه گذشته در یکی از پایگاه های موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در غرب تهران، نیز موساد برای ارتکاب به چنین حرکات خشونت آمیزی علیه ایران به طور گسترده ای مورد اتهام قرار گرفت و جالب آن که حکومت اسرائیل این اتهامات را تکذیب نکرد. ریچارد سیلورشتاین، از تحلیل گرانی است که با روزنامه هاآرتض اسرائیل شبکه های خبری چون الجزیره همکاری دارد، در مقاله ای در وب سایت شخصی خود شدیداً بر نقش مجاهدین خلـق در عملیات های تحت فرماندهی موساد علیه ایران تأکید می کند. سیلورشتاین می نویسـد: « در دایره های اطلاعاتی شدیداً بر این باور هستند که اسرائیلی ها از مجاهدین برای عملیات های جاسوسی و تروریستی گوناگونی استفاده می کنند.» به عقیده وی این عملیات ها شامل ترور دانشمندان هسته ای ایران و بمب گذاری در تأسیسات نظامی حساس آن ها می شود.
گفته ها درباره همکای مجاهدین با سرویس های جاسوسی غرب بار دیگر توسط یک جاسوس دستگیر شده اسرائیل تائید می شود. محمد علی لبنانی، جاسوس موساد بود که اوایل سال جاری در لبنان دستگیر شد.، لبنانی در جلسه دادگاه خود گفت که تماس های تلفنی با محمد علیزاده، یک عضو ارشد مجاهدین خلق داشته است، اما نمی دانسته است که این شماره تماس، در واقع شماره تماس موساد بوده است. در پاسخ به پرسش قاضی درباره رابطه میان موساد و مجاهدین خلق، وی گفت: « تا آنجا که من می دانم، این گروه سالهاست که با اسرائیل همکاری می کند و تعاملات گسترده ای با موساد دارد.»
حامیان غربی مجاهدین باید مراقب سیاست یک بام و دو هوای خود در حمایت از آفتاب پرستانی به نام مجاهدین خلق باشند. مایکل روبین، کارشناس سرشناس مسائل خاورمیانه، مجاهدین را « ملغمه ای از مارکسیسم و اسلام» توصیف می کند که به نوعی به « شکل یک فرقه شخصیتی عجیب و غریب» تحول یافته است. وی به وزیر امور خارجه امریکا توصیه می کنـــد: « خانم کلینتون باید به تبلیغات مجاهدین خلق توجهی نکند.» و علت آن را چنین بیان می کند: «مجاهدین خلق نه تنها هیچ ربطی به فعالیت های دمکراتیک ایران ندارد، بلکه فرقه ای تمامیت خواه است که روزی برای شکار خود ما باز خواهد گشت.»
ریچاد سیلورشتاین که از ماهیت خطرناک مجاهدین خلق آگاه است، درباره عواقب لابی کردن و همکاری با گروه تروریستی مجاهدین به غربی ها هشدار می دهد. وی می نویسد: « طعنه آمیز است که همین مجاهدین خلق به سیاستمداران کلیدی امریکایی صدها هزار دلار پــــول می دهند تا در جهت حذف آن ها از فهرست تروریستی لابی کنندگویی اگر یک گروه تروریستی به دشمنت آسیب برساند دیگر تروریست نیست!…اگر قدرت دیگری به غیر از موساد مایل باشد پول بیشتری به آن ها بدهد تا آن ها به اسرائیل و امریکا حمله کنند، حدس بزنیـد آن ها بر سر چه کسی خراب خواهند شد؟ »
مزدا پارسی