در فرهنگ ما ایرانیان واژه " حرمسرا "، مختص پادشاهان و شاهان دیکتاتور و خوشگذرانی بود که هیچ وقت دغدغه آنها، مشکلات مردمشان نبوده و علیرغم وجود فقر و تنگدستی رعیت ها و زیر دستانشان، دائماً به عیش و نوش و هوسرانی می پرداختند، اما این موضوع یعنی فرقه رجوی و داستان حرمسرایش پدیده ای نو و در خور توجه است چرا که لااقل رهبران و پادشاهان قبلی در تاریخ ما، ادعای انقلابی گری و پیشتازی نداشتند و همه چیزشان علنی و پیدا بود اما مسعود رجوی به اسم یک انقلابی، به اعتماد پیروانش خیانت می کند و این قباحت و زشتی اعمال ننگینش را صدچندان می کند. هر چند هنوز تمامی این کوه یخ مدفون در اقیانوس پیدا نیست اما به گواهی شاهدانی جسور و شجاع، کم کم واقعیت پنهان رجوی در حال آشکار شدن است و شکی نیست در آینده نزدیک مردم جهان بیشتر و بیشتر به عمق رذالت و پستی این موجود عجیب الخلقه پی خواهند برد. زمانی بوده که " مسعود رجوی " غرق در رویای دروغینش، زنانی بی دفاع را در سالنهایی سربسته به رقص و پایکوبی و اثبات باصطلاح وفاداریشان به رهبر، وا می داشته است، اما حالا چه؟ آیا باز می تواند دست به اعمال کثیف گذشته خود بزند،مسلماً که نه، امروز در حالی شاهد فروپاشی "اشرف" و حرمسراهای مسعود هستیم که اختناق حاکمیت او ترک برداشته و فرو ریخته است و بزودی شاهد رسوائی بیش از پیش او در جهان خواهیم بود و خواهیم دید که فقط برای او "تف" خواهند انداخت و لعن و نفرین خواهد شد.
" رجوی " باید در برابر همان زنان سابق شورای رهبری اش که وادارشان به " رقص رهایی " و " معراج جمعی " در اتاق خوابش می کرد، بایستد و محاکمه شود. محاکمه بدلیل تجاوز، محاکمه بدلیل نقض اولیه ترین حقوق انسانها، محاکمه بدلیل شکنجه هایش، محاکمه بدلیل تجاوز به بی سرپناهان و محاکمه بدلیل تباه کردن عمر و جوانی هزاران جوان.
محمدرضا مبین