سی وسومین بهار انقلاب مردم ایران فرا رسید " بهاران خجسته باد " سی وسه سال پیش و در چنین ایامی بهار سبز مردم ایران از دل بهمن سرد زبانه کشید و با فرو ریختن پایه های رژیم ستم شاهی آزادی مردم ایران رقم خورد. به یمن خون شهداء دسته دسته از زندانیان سیاسی بعد از سالیان از اسارتگاه رژیم پهلوی آزاد گشته و به دریای بیکران خلق پیوستند تا آزادی را نگهبانی و زمینه های رشد اقتصادی و پیشرفت کشورمان را فراهم سازند. در این سالیان رجوی و دیگر یارانش که هیچگاه انقلاب توده ای مردم را باور نداشتند و اصلا به نقش مردم در سرنگونی رژیم پهلوی کمترین بهایی نمی دادند بر سر سفره انقلاب حاضر شدند و از همان ابتداء بی توجه به انبوه خون های ریخته شده و شعارها و خواسته های مردم ایران، بر طبل منافع خود کوبیدند و خود را به یکباره صاحب اصلی انقلاب دانستند. مسعود رجوی که به یمن همکاری همه جانبه با ساواک در زندان و در خواست های مکرر برادرش از شاه جان سالم بدر برده بود انقلابی دو آتیشه شد و هیچکس دیگری را قبول نداشت و برای رسیدن به هدف خود استراتژی نفاق و دو رویی اتخاذ نمود و به انواع و اقسام تاکتیک ها برای دست یابی به قدرت و خارج کردن دیگر گروههای انقلابی از صحنه متوسل شد. وی با هوشیاری ضد انقلابی و عوامفریبی بی سابقه، نقاب اسلام مترقی و دموکراتیک به چهره زد و در وصف آزادی شعارها داد. در میان گرد و خاک آزادی خواهی و غبار اسلام پناهی رجوی تعداد زیادی از نسل جوان که از بطن خون های به زمین ریخته شده شهداء بنام نسل انقلاب جوانه زده بودند در یک غفلت تاریخی و ناپختگی سیاسی در دام فریبکاریهای رجوی گرفتار شدند. رجوی با سوء استفاده از اعتماد مردم و فضای آزادی حاکم بر کشور گروه گروه از این نسل را به پایگاهها و خانه های تیمی خود کشاند و با شستشوی مغزی بر ذهن و ضمیر آنها غل و زنجیر زد، و بدین سان نسلی که از انقلاب مردم ایران سر برآورده بود بجای اینکه در خدمت مردم و تلاش برای آبادانی و سازندگی این میهن در آید در چنگال خون آشام رجوی اسیر و در مسیر اهداف ضد مردمی او بکار گرفته شدند. درسال 60 در کسوت میلیشیا به روی مردم آتش گشود و با ترورهای کور عابرین، کسبه و کارگران بیگناه، در خیال خام خود زمینه های شکست انقلاب و تصاحب اهرم های قدرت توسط رجوی را فراهم می ساخت. رجوی بعد از شکست مفتضحانه استراتژی مسخره اش فرار را بر قرار ترجیح داد و ضمن خیانت، آنها را به حال خود رها نمود. بعد از شکست مفتضحانه جنگ چریک شهری تعدادی از این نیروها را به عراق منتقل و در تنور جنگ صدام با ایران انداخت، نسل مسخ شده بعنوان سرباز صفر در خدمت ارتش صدام در آمد تا در کنار جاسوسی و خیانت برای ارضای جاه طلبی های رجوی حتی دستش را به خون هموطنانش که گناهی جز دفاع از تمامیت ارضی ایران وحفاظت از شرف وناموس خود نداشتند آلوده کنند.
در گام بعد همین نسل که در طی سالیان اسارت در پادگان اشرف در ناآگاهی مطلق با دنیای خارج به سر برده وحق برقراری تماس وهیچ رابطه ای با خانواده خود را نداشتند و توسط رجوی فقط به منظور حفظ حکومت ظالم صدام دستشان را به خون مردم عراق آلوده می کنند، مردم شمال و جنوب عراق را که شعار آزادی و سرنگونی صدام را سر دادند از دم تیغ تانک ها و زرهی های خود گذراند، و اکنون سالهاست که همچنان در پشت سیاج های قلعه الموت اشرف تحت اسارت ذهنی وعینی رجوی ها بسر می برند.رجوی ها با تحریک و فریب آنها را به در گیری با ارتش عراق که وظیفه ای بجز حفاظت از آنها را به عهده نداشت کشاند و دهها نفر از آنها را قربانی نمود تا بر سر خون آنها جشن پیروزی ماندن در قلعه اشرف را برگزار کنند. اکنون سالیان طولانی از عمر آنها گذشته است و تبدیل به عناصری پیر و فرسوده ای شده اند که قوای فکری خود را از دست داده اند و دسته دسته از همین نسل بدلیل بیماریهای مختلف و اینکه اجازه خروج از اشرف جهت درمان توسط سران فرقه به آنها داده نشده جان خود را از دست داده و در بیابانهای خشک اشرف گمنام دفن شدند. ولی این تمام ماجرا نیست بخشی از همین نسل با اتکاء به شناخت ماهیت خیانتکارانه رجوی ها با جسارت وشهامت مثال زدنی از اسارتگاه رجوی گریختند تا فلک را سخت بشکافند وطرحی نو در اندازند.آنها با افشای جنایات رجوی در اذهان عمومی وبین المللی وی را بی آینده ساختند.اگرچه رجوی کینه آنها را به دل گرفت وآنها را تهدید نمود ولی این نسل که عمق جنایت وخیانت رجوی را در طی این سالیان با گوشت وپوست خود لمس نموده بودند، با خود وخدای خود عهد بستند تا آزادی دیگر اسیران اشرف لحظه از پای ننشینند وبه یمن تلاشهای خستگی ناپذیر آنها هزاران خانواده با تجمع وتحصن در مقابل دربهای اسارتگاه اشرف لحظه مره آزادی عزیزان خود را فریاد می زنند.
اینگونه است که باید گفت انقلاب مردم ایران باردیگر به حرکت در آمده ودیرنیست که با حرکتی بهمن وار این بار ریشه رجوی ها، این جرثومه های خیانت و جنایت را از زمین برکنند و بدین ترتیب بهاران خجسته در یک هوای دلپذیر، آزادی تمامی اسیران در بند اشرف را رقم خواهند زد.