احمد و امین تلاوتی یک دهه پیش برای اشتغال و کسب و کارمناسب با یک سبد اشتیاق و آرزو به ترکیه رفتند و به مادرشان قول مساعد دادند که نگران وضعیت و سلامتشان نباشند و با فاصله نزدیک تماس تلفنی خواهند داشت و اگر مقدور باشد سالانه هم به دیدار خانواده خصوصا مادرشان خواهند آمد.
و اما تقدیر و سرنوشت طور دیگری رقم خورد و مادر بی صبرانه روزها و هفته ها و ماهها و بعد سالها در انتظار یک تماس تلفنی ازعزیزانش بسر برد و چشم انتظاری کشید انگارکه آن دوعزیزآب شده و زیر زمین رفته باشند.
ازجانب این خانواده وخصوصا پدر و مادرچشم انتظارتلاش و تکاپو برای پیدا کردن ردی ازگم کرده خویش آغازشد به هردری زدند پاسخی نگرفتند طوری که ناامیدانه به خدا پناه بردند و درانتظار نشستند و به وضوح میشود دریافت که این خانواده دردمند چه ها که نکشیدند ازغم وغصه ودرد فراق دوعزیز از دست رفته.
مدت زمانی بعد ازجانب عنصری جدا شده از فرقه رجوی و بازگشته به وطن به این خانواده چشم انتظارخبر رسید که احمد و امین در کمپ اشرف دیده شده اند!
خبربرای این خانواده محترم خیلی غیر مترقبه و شوک کننده بود و در پی دیدار با عنصر بازگشتی از فرقه رجوی شدند تا شاید که ازسردرگمی درآیند. درآن دیدارازحاشیه که بگذریم ته خط دریافتند که این دوعزیزدرترکیه جویای کارواشتغال بودند که طعمه آدم ربایان رجوی شدند با این وعده که چرا درترکیه بل شما را به اروپا خواهیم فرستاد.هم وطن چه وقت به درد هم خواهند خورد وما به شما کمک خواهیم کرد وعوضش را ازخدا خواهیم گرفت!! به یک شرط که یک آشنایی وآموزش حرف درعراق را ازسرگذارانده باشید وآنگاه برای تحقق رویاهایتان به اروپا وکشورمطلوب خود خواهید رفت!
ازآن پس ارتباط این خانواده با دفترانجمن گیلان برقرارشد ومجدانه خواهان این بودند که درراستای رهایی عزیزانشان ازفرقه رجوی چنانچه کمکی براید اعضای انجمن درحق این خانواده دریغ نکنند.
دراین چند سال گذشته این خانواده دردمند فعالیت وتلاش چشم گیری داشتند ازنامه نگاریها ودرج درسایت نجات جهت اطلاع رسانی واستمداد ازنهادهای حقوق بشری تا اعزام چندباره به عراق وتحصن درکمپ اشرف، شاید که موفق به دیدار و ملاقات حضوری با عزیزانشان بشوند.
گماشته های رجوی ازاین خانواده زحمتکش گیلک با سنگ وفحش و ناسزا پذیرایی کردند ودلشان را شکستند واجازه ندادند که حتی صدای این مادردردمند به گوش عزیزانش برسد ولیکن این خانواده عزم جزم دارند و براین باورند که گمشده های خویش را بازخواهند یافت و با مراجعه به دفترانجمن خواستند که هرچه سریعتربه کمپ موقت لیبرتی بروند تا درشرایط مساعدی که درآنجا مهیا شده است بتوانند به سران رجوی بگویند که گروگانها را آزاد کنید وهمچنین درپس سالیان مغزشویی ودروغ وفریبکاری تشکیلات رجوی والقائات فکری به اعضای نگون بخت، احمد وامین دریابند که هنوزنقطه امیدی مانده است ومیتوانند به وطن وآغوش خانواده بازگردند.
دراین عکس پدرومادراحمد وامین تلاوتی هستند که کماکان درچشم انتظارعزیزان خود هستند خوب است که مدافعان حقوق بشر و وجدانهای بیداربشری اندرشرح عکس کتابها بنویسند و رجوی و دارودسته اش را افشاء بکنند به این امید که سایرفرزندان این مرزوبوم ازسرخوش خیالی ونفهمی وبه امید دستیابی به اشتغال بهترطعمه چنین فرقه های مخربی نشوند وخود و خانواده خویش را نرنجانند.