مابعد چند ملاقات حضوری با خانواده دردمند و چشم انتظار احمد و امین تلاوتی از اعضای گرفتار در فرقه بدنام و تروریستی رجوی در دفتر انجمن نجات گیلان ؛ به دعوت والدین اسرای مذکورانجام وظیفه کردم و به جهت یک دیدارنزدیک وصمیمانه به منزل شان رفتم که پیشتر شرح آن بقرار زیر در سایت نجات اطلاع رسانی شد.
امروز در میان دیدار با یک خانواده ی روستایی و شالیکار دیگر از استان گیلان که دختر نازنینش را در اسارت رجویها دارد، اکبرتلاوتی را با چهره ای گرفته وغمناک دیدم که به دفترانجمن وارد شد و به صحبتهای فی مابین من وخانواده مذکورگوش داد تا نوبتش برسد و درد دیگری را آغاز نماید.
در روند شکل گیری بحث ها و تبادل نظر در یک جمع صمیمانه وقتی بحث باورها و ارزشها خاصه اعتقادات مذهبی شد، اکبرتلاوتی از برادران احمد و امین تلاوتی ازاسیران رجوی درآلبانی درحالیکه اشک چشمانش را پرکرده بود گفت:” آقای پوراحمد تاجایی که من ازدیدگاهها و نقطه نظرات فرقه رجوی تحقیق کردم واطلاع دارم افکارشان تماما آمیخته به دوزوکلک و دروغ و وارونه نمایی های مفرط و فاحش است. دم از اسلام و مهر و رئوفت اسلامی و انسانی میزنند درحالیکه بویی از انسانیت نبرده اند. بچه های ما را ناحق دریک شرایط خاص ربودند و به اسارت کشیدند و کوچکترین حقوق آنان را که ارتباط با دنیای آزاد خاصه خانواده است را نادیده میگیرند و مورد آزار و اذیت و مغزشویی قرارمیدهند.
پدر و مادرم که به کرات درمقابل اسارتگاه مضمحل شده اشرف بمنظور یک دیدار ولو چند دقیقه ای به تحصن نشسته بودند را با فحش و فضیحت دک کردند و دل شان را شکستند و گریان روانه خانه و کاشانه خود کردند. در حالیکه در ایام ماه مبارک رمضان دیدم چگونه دجال گرایانه و از برای کسب قدرت، به لابیهای جنگ طلب و ضدایرانی امریکایی واروپایی درمقرشان با پول بادآورده صدام ودیگرحامیان خود از جمله آل سعود، افطاری میدادند واین قضیه بسیاربرایم دردناک واندوه آور بود چرا که مادرم را همزمان دیدم که بدنبال غم واندوه بی پایان دیدار فرزندانش بشدت می گریست ومتاسفانه درمعرض سکته قراردادند.
دراین شرایط احساس کردم تمام راهها روبرویم بسته است و به بن بست رسیدم مگراینکه چاره را درآن دیدم که دیگر بار به ملاقات شما بیایم واستمداد بجویم شاید که به گوش وجدان های بیداربشری برسد وموجب رهایی برادرانم ازچنگال رجویها بشود یا که دستکم برادرانم بتوانند یک تماس تلفنی با مادردردمند وچشم انتظارم داشته باشند وایشان را ازنگرانی کشنده درآورند.”
احمد وامین تلاوتی که بدنبال اشتغال بهتر به ترکیه رفته بودند بالغ بر15 سال است که بواسطه مافیای رجوی به بهانه دروغین اعزام به اروپا ؛ به عراق برده شدند وهم اکنون نیزدراشرف 3 درزندان مانز آلبانی گرفتارهستند و از خانه وکاشانه و از خانواده خود بیخبر و بی اطلاع و بلاتکیف بسر میبرند و نمیدانند که خانواده خاصه مادرشان بشدت نگران صحت و سلامت و دیدارنزدیک با جگرگوشه گانش روزگارسختی را تحمل میکند.
با امید به اینکه دروازه زندان مانز رجوی درآلبانی به جانب خانواده های اعضای گرفتار در فرقه ستمگر رجوی گشوده شود وآنگاه است که حقیقت پشت ابرها نمایان شده واساس وعمده نیروها به جانب دنیای آزاد خاصه کانون پرمهر خانواده هایشان رهنمون میشوند.