چندی قبل از این سرفصل و قبل از پیش آمدن جریانات 17ژوئن، در کمپ اشرف، روزانه مسئولین برایمان بریفهایی از افراد جدا شده سازمان را میخواندند.که افراد به اصطلاح بریده مزدور و اطلاعات رژیم درکشورهای اروپایی دست به افشاگری و لجن پراکنی علیه سازمان و مناسبات آن کرده اند وحرفهایشان سراسر کذب وتهمت وافترا به خواهر مریم و رهبری است و طوری بریف میکردند که الان وقت نشستن ودست روی دست گذاشتن نیست و باید سازمان هرطور شده جلوی افشاگریهای بریده مزدورها را بگیرد. می گفتند، دیگر ما (سران فرقه) خیلی به اینها (جداشدگان) رو داده ایم و باید حق این بریده مزدورها را کف دستشان بگذاریم.این بریف خواندنها روزانه و بطور مستمر بعد از ظهرها در سالن غذاخوری هرمقر برایمان بر پا بود، و شرکت درآن اجباری بود.طوری شده بود که ما اخبار کسانی را که مدتی بود درمناسبات نمی دیدیم و جرات سئوال کردن را هم نداشتیم آخر سر می فهمیدیم که جدا شده و درحال افشاگری علیه مناسبات سازمان است و رد اکثر جدا شده ها را اینطوری می گرفتیم. البته سران سازمان هم این را می دانستند که نفرات رد دوستان جدا شده خود را از این طریق می گیرند و این کار اصلا به مزاج آنها خوش نمی آمد ولی گویی که منظور وعمد داشتند که این بریفها را برایمان بخوانند.طوری که بعد از هر بریف از یکایک ماها سئوال میکردند که اگر شما الان درخارجه بودی و با بریده مزدوری روبرو شوی که درحال لجن پراکنی علیه سازمان و رهبری و مناسباتش باشد با آن فرد بریده چه میکنی؟ اذهان را آماده کرده وهمه جوابها را کانالیزه می کردند که بله باید او را کشت و حقش را کف دستش گذاشت تا عبرتی برای دیگر مزدوران شود که دیگر ازاین غلطها نکنند و قیمت تهمت و لجن پراکنی علیه رهبری سازمان را از آنها بگیریم.سران فرقه هم که تاب و تحمل این نداهای حقیقت را نداشتند و آبروی آنها دردنیا رفته بود و عرصه را برای خود تنگ میدیدند، دریک اقدام بی سابقه دست به بسیج نیرویی وسیعی درخاک کشور فرانسه، جهت ترور و خفه کردن صدای جداشده ها ومعترضین به جو خفقان آنها دست زدند.میخواستند تا صدای حقیقت واعتراض به مناسبات وتشکیلات جهنمی و ضد بشری اشان را که توسط جدا شدگان ومنتقدین ومعترضین به این فرقه بلند شده بود و ماهیت تروریستی و جنایتکارشان را افشا میکردند درنطفه، خفه کنند.
بنابراین شروع به یک سری اقدامات و تحرکات گسترده ای مخصوصا درفرانسه کردند،طوری شده بود که پلیس فرانسه متوجه این تحرکات مشکوک و بی سابقه فرقه در خاکش شده بود. به همین منظور در یک اقدام پیشگیرانه و وسیع تمامی اماکن و ساختمانها و محلهای تردد نفرات این فرقه را دریک عمل غافلگیرانه مورد حمله قرارداده وتمامی تروریستها را دستگیر و برای تحقیق و بازجویی روانه زندان کرد.ازجمله مریم قجر سرکرده این فرقه که در اورسوراواز مستقر بود.محلی که برای هدایت و سمت وسو دادن به اعمال تروریستی درخاک فرانسه به حساب می آید.
طبق اظهارات دستگاه قضایی فرانسه دستگیری مریم قجر وتعدادی از اعضای این فرقه در رابطه با جنایات تروریستی، پولشویی و سازماندهی خشونت آمیز علیه مخالفین و اعضای جداشده و… در نوع خود بی نظیر بوده است. و به حقایق و مدارک بسیاری در مورد فعالیتهای تروریستی این فرقه دست یافتیم. این اتفاق میمون ومبارک که درنوع خود ضربه بزرگی به دستگاه ترور واختناق فرقه به حساب می آمد، سردرگمی وسراسیمگی و شوک شدیدی به سراپای فرقه فرود آورده بود. برای همین به دستور مریم قجر و با سراسیمگی به همه اعضا و هوادارانش دستور خودسوزی داد، در واقع دستور یک خودکشی جمعی را صادرکرد. بلافاصله در کمپ اسیرکش اشرف، نشست های طولانی برای ما برگزارکردند و از همه ما اسیران بخت برگشته گزارشاتی راخواستند مبنی براین که هرکس باید در آن درخواست عملیات مقدس خودسوزی به زعم سران فرقه را به مسئول مربوطه امان می دادیم. به ما گفتند که چند نفر هم دراروپا در اعتراض به این دستگیریهای خودسرانه دولت فرانسه، دست به خودسوزی زدند.اما فعلا اولویت با فعالان واعضای خارجه نشین است چون که صدای بیشتری در اروپا ایجاد میکند،بعد اگر نتیجه مورد دلخواه ما نبود،از همه شماها که گزارش ودرخواست خودسوزی داده اید هم دراماکن مختلف وکشورهای اروپایی استفاده خواهیم کرد.اما هیچگاه علت اصلی و واقعیت این دستگیریها را به ما اعضای دربند نگفتند. نتیجه این عمل ضد بشری فرقه که بخاطر دستگیری مریم قجر، سرکرده تروریست خود از اعضا وهواداران خواسته بود،درنوع خود یک جنایت به شمار می آید. کسانی که برای یک عمر معلول وفلج شده وازادامه زندگی عادی خود عاجز و درمانده شده اند، نداحسنی و صدیقه مجاوری هم برای آزادی مریم قجراز زندان، با خودسوزی خود جان باختند.زندانی که بعدها مریم قجر درتوصیف آن گفت که شبیه یک هتل چند ستاره بود. باشد که شعله های تن آنان دامان کثیف مریم قجر را بگیرد و او را به سزای این جنایاتش برساند. دیری نگذشت که دیدیم برخلاف تصور سران فرقه این خودسوزیها و خشونت طلبیها را که فرقه آن را ازموضع قدرت تلقی میکردند، نتیجه معکوس داد زیرا که با این عمل ضدانسانی چهره واقعی و تروریستی فرقه ای وخشونت طلب آنها برای افکارعمومی جهان خیلی سریع وبه خوبی روشن شد، وجای هیچ شک وشبهه ای برای کسی باقی نمی گذاشت، که سران فرقه با مغزشویی و تشکیلات مخوفشان اعضای نگون بخت را به خودسوزی و خودکشی و اعمال وحشیانه آنهم در ملاء عام وخیابانهای اروپایی وادار میکردند.عملی که توسط افکار عمومی جهانی به شدت مورد نکوهش قرار گرفت.
این خودسوزیها برگی ننگین وسیاه دیگری درکارنامه سراسر خیانت و جنایت فرقه به ثبت رساند. اهمیت دیگرحادثه هفدهم ژوئن را باید به لحاظ ماهیت این فرقه نیز یادآوری کرد.ماهیتی که هیچگاه برپایه واساس، اعتقاد به آزادی و دموکراسی و برخوردهای دموکراتیک و… نبوده و نیست. سوء استفاده از احساسات پاک افراد مسخ و مغز شویی شده و بازی با جان ومال آنها درتشکیلات مخوف فرقه و به سخره گرفتن تمامی پرنسیبهای انسانی و اخلاقی افراد، وسلب هویت فردی آنان، که اساس کار فرقه هاست، بیانگر هویت و شناسه این فرقه است ولکه ننگ دیگری است بر دامان خونی اشان به حساب می آید.
و اما باید به آفرینندگان این تراژدی دردناک انسانی گفت که ؛ درطول تاریخ بشری، دیکتاتورهای جانی فراوانی، مرتکب فجیع ترین خیانتها وجنایتها درحق انسانیت شده اند،اما شما سران فرقه رجوی گریزی ازعتاب وعقاب در هر دو جهان برایتان متصورنیست، محاکمه و عقاب شمارا دراین دنیا به وجدانهای پاک و بیدارانسانیوعذاب جاودانه اخروی شمارا به خدا می سپاریم.محاکمه ای که دراین دنیا شما را رسوا و سرافکنده خلق می کند و در پیشگاه خالق هم، عذاب الیم ودردناک وابدی را برایتان طلب داریم. باشد که دراین محاکمه خلق از شما، ماهم شرافت حضور داشته باشیم. بی صبرانه منتظر دیدار شما در دادگاه جنایت علیه بشریت هستیم.تا پاسخ این همه جنایتهایتان را بدهید و به سزای اعمالتان برسید.
یوسف جرفی