در مروری اجمالی بر سوابق لمپنی چماقداران گروه رجوی در فرانسه باید به زد و خورد و درگیری افراد سازمان در سال های 63 تا 65 با هواداران گروههای چپ علی الخصوص فداییان اقلیت در پیرامون قلعه اورسوراواز اشاره نمود. در این چاقوکشی افراد سازمان علیه اعضای سازمان اقلیت روزانه بطور متنابه تعداد بیشماری زخمی و مجروح میشدند. هدف سازمان در آن سالها روکم کنی دیگر سازمان های مدعی در مبارزه بود تا بر شعار آلترناتیو بودنش!! باز هم ببالد و عبارتی کم نیاورد. لذا بر این اساس همسایگان پایگاه تشکیلاتی اورسوراواز و مقامات محلی آن و هکذا مسئولین سیاسی و اجرایی فرانسه بر آن شدند تا ریشه این اقدامات ضد اجتماعی را از بین ببرند و برای این با صدور بیانیه رسمی حکم اخراج مسعود رجوی و چند تن از افرادش را به یک کشور افریقایی صادر نموده و حتی مهلت چند روزه برای اینکار دادند که بعدها این موضوع خود انگیزه ای شد تا رجوی در یک بی آبرویی اجتماعی و سیاسی تصمیم بگیرد رخت بربسته و راهی عراق شود. توضیح اینکه در آن شرایط هم سازمان برچسب مزدوری به اعضای فداییان اقلیت زده و آنان را مواجب بگیر اطلاعات ایران معرفی می کردند!!!. البته قبلا نیز صاحبنظران سیاسی پیش بینی کرده بودند که رجوی این پتانسیل تروریستی و آنارشیستی خود را مسلما در خیابان های اروپا بنمایش خواهد گذاشت. باید به حرف ها و فتاوی مسعود رجوی در سال های 66 تا 70 در نشست های درون تشکیلاتی در عراق اشاره نمود که در آنها به صراحت به اعضای سازمان توده عبارت پفیوز و سازمان اقلیت عبارت پاسدار و پیشمرگه های جلال طالبانی عبارت جاش بکار میبرد. او تاکید داشت که عنصر مجاهد خلق باید بحساب این مزدوران برسد. حال به موضوع اساسی مطرح شده در نشست های حوض در سال 1374 میرسیم. طبق اظهارنظر شاهدان، مسعود رجوی در نشست اعلام نمود: " هر زمانیکه مجاهدین شکست بخورند و حتی فقط یکنفر مجاهد باقی بماند وظیفه اول و اصلی او کشتن جداشدگان میباشد". قابل ذکر است سازمان در چند سال گذشته بشدت تلاش می نمود از هرگونه اقدامات وسیع این چنینی علیه مخالفانش یا همان جداشدگان پرهیز نماید تا در بحبوحه استمالت از ایالات متحده امریکا برای خروج از لیست گروههای تروریستی با مشکلی مواجه نشود. لذا بی صبری گروه رجوی و رویداد انجام یافته فوق ناشی از این هم خواهد بود که فرقه مجاهدین بنوعی به خروج از لیست ناامیدتر شده و تلاش دارد بعد از این با اقدامات دوبعدی و دوسویه هم به رضایت امریکاییان بپردازد و هم در قبال گزش و افشاگری های حقوق بشری و فعالین سیاسی علیه خود واکنشی هیستریک و ضداجتماعی نشان دهد و بر قدرت نمایی های کاذب خویش در محیط اروپایی ببالد. مسلما دستگیری 16 اوباش سازمان و شکایات بعدی افراد جداشده حاضر در آکسیون روز جمعه 2/4/91 در پاریس منجر خواهد شد فضای غیرقابل اتنتظاری برای مجاهدین بوجود آید و مطالبات حقوقی کل قربانیان این فرقه در محیط رسانه ای مطرح شود. واین شروع جدیدی برای مقابله با تمامیت خواهی و دیکتاتوری و سرکوب مجاهدین خواهد بود. نتیجه ای که از برداشت های مطرح شده میتوانیم بگیریم این است که:
1- با جایگزینی ریئس جمهور جدید فرانسه و تغییرات حمایتی حتی در سطح نسبی با وقوع این حملات اوباشانه کاهش خواهد یافت.
2- زمینه های طرح بسته شدن پایگاه اورسوراواز براساس افشاگری های قبلی مبنی بر فرماندهی حملات مجاهدین از این مکان و هکذا واقعه آکسیون روزجمعه جداشدگان هم از منظر مسئولین فرانسوی و هم از نظر رسانه های جمعی بیشتر خواهد شد.
3- در هرصورتی سازمان با دستاوردی منفی از این واقعه برخوردار خواهد شد.
4- با توجه به درگیر شدن کشورهای مرتجع و دیکتاتور حامی مجاهدین همچون عربستان سعودی و بحرین و…. با مردم خود و کاهش حمایت های مورد نظر مجاهدین از سوی آنها و تیز شدن موضع گیری های امریکا در قبال آنان برای مسئله تخلیه اشرف، بنظر میرسد به واسطه اقدامات کنترل نشده ضداجتماعی مجاهدین آنان بیشتر از پیش در معرض ایزوله شدن و از دست دادن حامیان اروپایی خود قرار گیرند. سعید و فرید