سماجت ها، لجاجت ها و رجوی ها

در شرایطی که جامعه بین الملل شناخت هر چه دقیق تری از فرقه خشونت زا و خشونت زی مجاهدین به رهبری رجوی بدست آورده و در این فرایند صحت نظر رها شدگان از این سازمان هر چه بیشتر به اثبات میرسد.
در شرایطی که مسعود رجوی بن بست استراتژیکی خود را در زمان حیات اش، نظاره گر است. سماجت ها و لجاجت های کودکانه رجوی راه به جایی نمی برد و رسوا برانگیز تر از گذشته مجبور میشود به قوانین بین المللی بویژه نظرگاههای سازمان ملل و نماینده اش «مارتین کوبلر» سر بسپارد.
از گذشته های دور رجوی تنها شعار میداد و با کلمات بازی میکرد و بخت برگشتگان سیاسی که اینک نام اعضای سازمان مجاهدین را یدک میکشند را فریب میداد و تنها به کمک بیگانگان و تکه استخوانی بود که برایش در کسوت حمایت سیاسی و مالی از تشکیلات مجاهدین در عراق داشتند دل خوش کرده بود و تا هم امروز هم از آن دل نکنده است. اما به نظر نگارنده رجوی خودش بیش از هر کس دیگری بر پوچی و سرانجام ناپذیری نظرگاهایش اشراف داشته و دارد ولی شهامت پذیرش شکست در وجود او نیست.
او که اکنون بیش از یک دهه است که همچنان مخفی است و قادر نیست در انظار عمومی ظاهر گردد او سرافکنده ذوب شدن تشکیلات جهنمی اش را شاهد است و هیچ چیزی بالا تر از این برای وی سنگین و دردآور تر نیست.
پذیرش خروج گروه 400 نفره دیگری از اشرف به کمپ ترانزیت لیبرتی جرعه دیگری از جام زهری است که رجوی جرعه جرعه آن را تا به آخر سر خواهد کشید. او در عین حال که نمیخواهد بپذیرد که در حال نوشیدن جام زهری است که تا نابودی کامل تشکیلات اش وی را همراهی خواهد کرد، از سویی دیگر میخواهد چهره خود را همچنان با سیلی های پیاپی سرخ نگاه داشته تا بیش از این رسوای عام و خاص نگردد. اما از پیش گفته و تاکید کرده بودیم که پذیرش ورود جامعه جهانی به مسایل مجاهدین و حضور 25 ساله اش در خاک عراق شکست بزرگ استراتژیکی بود که نشان دهنده این است که هر سرکشی و قلدری مجاهدین سریعا سر از بالاترین مجامع حقوقی جهانی درآورده و این برای مجاهدین خیلی بیش از گذشته سنگین تمام میشود طوری که انسان را به یاد شعار قدیمی می اندازد که « مجاهدین زیر بار زور نمی روند مگر اینکه سمبه خیلی پر زور باشد » این داستان حکایت امروز و فردای مجاهدین و رهبر ورشکسته و در هم شکسته آنان است که هر روز مجبور به اتخاذ موضعی است که با مواضع دیروز اش در تضاد و مقابله است.
به هر صورت اگر چه با تاخیر چند ماهه مسعود رجوی میپذیرد بقیه اعضای این سازمان از اشرف پایگاه تاریخی اهدایی صدام حسین به تشکیلات این جریان آن را ترک کنند تف سر بالایی که بر ریش رجوی پدیدار میشود و رجوی چاره ای ندارد که این مسیر را تا پایان « نقشه راه » شده با چک و لقد بپیماید. بنابراین باز هم به مسئولین جامعه جهانی بویژه « مارتین کوبلر» هشدار میدهیم آنچه به رجوی بر میگردد به خونین کشاندن این پروسه جابجایی است و آنچه یک پیروزی بزرگ برای خانواده قربانیان این سازمان، رها شدگان و هم چنین اعضای اسیر این سازمان محسوب میشود طی شدن پروسه جابجایی قریانیان این سازمان بشکلی کاملا مسالمت آمیز و بدور از خشونت است. آن چیزی که هرگز رجوی نمی خواهد آن را بپذیرد.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا