چشم به راه یک دیدار

خانم زمرد امینی، مادر غلامرضا شکری می باشد که طی دو سه سال اخیر بارها برای ملاقات و دیدن فرزندش به عراق و پادگان مخوف اشرف سفرکرده تا شاید بتواند فرزندش را ببیند. خانم امینی در هر بار سفر خود به عراق سختی هایی را متحمل شدند سرما وگرمای عراق را، گرد و خاک و طوفان های شدید بیابان های عراق را هم تحمل کردند؛ به این امید که شاید صدایش به گوش فرزندش برسد و او را از این خواب غفلت بیدار کند و به یاد آورد که مادری دارد چشم انتظار که برای دیدن روی فرزندش از جان و مال و زندگی خودش هم گذشته است. در این سالیان در فراق دوری فرزندش چه شب ها که تا صبح چشمان اشک آلودش را به در دوخته شاید فرزند عزیزش از راه برسد و او را درآغوش بگیرد. اما ماموران گشتاپوی رجوی هر بار با قلوه سنگ و تیرکمان از این مادر رنج کشیده استقبال کردند و سر و دست او را زخمی می کردند. در آخرین سفر خانم زمرد امینی که دو ماه پیش برای دیدار فرزندش به عراق رفته بود نزدیک به دوماه به همراه تعدادی دیگر از این خانواده ها در پشت درب های قلعه ی مخوف اشرف به انتظار نشست تا شاید این بار فرزندش را ملاقات کند. اما این بار هم تلاش های این مادر به نتیجه ای نرسید و فرماندهان و مسئولین سازمان به وی اجازه ی ملاقات ندادند. در عوض با پرتاب سنگ و اشیاء دیگر به سمت این خانواده ها مانع دیدار آن ها با فرزندانشان شدند.
به یاد دارم زمانی در عراق در همین پادگان اشرف و در یکی از جلسات عمومی شخص رجوی در صحبت هایش از نیروها و هواداران سازمان و ارتش آزادیبخش سخن می گفت و بارها تکرار می کرد که خانواده ها و اقوام آن ها (‌منظور نیروهای حاضر در آن جلسه) در آن طرف مرزها و در ایران همه پشتیبان و نیروهای رزمنده ی ما در روز سرنگونی هستند. اکنون این هواداران و نیروهای سمپات رجوی نزدیک به سه سال است که درپشت درب اشرف به انتظارنشسته اند تا فرزندان و برادران و خواهران اسیرشان در چنگال رجوی را ملاقات کنند. اما سران سازمان مانع این دیدار می شوند وبه آن ها می گویند پاسدار و بسیجی…. چطور می شود که به یک پدر یا مادر پیر شصت یا هفتاد ساله گفت مامور دولت ایران. این مادران و پدران پیر تنها خواسته شان دیدار با عزیزان و جگرگوشه های شان است که در فرقه ی رجوی به اسارت گرفته شده اند. باید از سران این سازمان پرسید که مگر دم از خلق قهرمان نمی زدید؟!! اینها همان خلق قهرمان هستند که فرزندان شان را به اجبار و به زور در اشرف و لیبرتی به اسارت گرفته اید. پس چرا نمی گذارید که آن ها با بستگان شان دیدار کنند. در همه جای دنیا حتی زندانی متهم به قتل هم اجازه ی ملاقات دارد.اما نیروهای سازمان که عمر و جوانی شان را برای اهداف پلید رجوی تلف کردند اجازه ندارند حتی برای چند دقیقه هم که شده پدر و مادر و اقوام خود را ملاقات کنند. سران سازمان و شخص رجوی خوب می دانند که دیدار با خانواده یعنی زنده شدن عواطف و احساسات درونی افراد که بارها نیز در نشست هایش گفته بود خانواده یعنی کانون فساد و خانواده خوره ی مناسبات وتشکیلات سازمان است و اگر پای خانواده به درون تشکیلات باز شود مثل موریانه این تشکیلات و مناسبات را از هم می پاشد. هرچند که خانم زمرد امینی و سایر مادران و پدران طی این سه سال تلاش های شان ظاهرا به نتیجه ای نرسید اما حضور آن ها و تمام کسانی که طی این مدت تلاش کردند تا با عزیزان شان دیدار کنند باعث فرار خیلی از نفرات شد و نور امید در دل کسانی که انتظار فرار از سازمان را می کشند روشن شد که بارها شاهد فرارهای تک نفره و چند نفره از قله مخوف رجوی بودیم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا