یکی از مصارف فرقه رجوی این است که، هر کس می خواهد ضد ایرانی بودن خود را اثبات کند، دست دوستی به این فرقه ی مفلوک می دهد. مثلاً تهاجم تروریستها به سوریه که به نیابت ازاسرائیل، آمریکا و بعضی حکام عربی علیه حکومت "بشاراسد" است که رد پای فرقه تروریستی رجوی و صحبت از اسقرارآنها در مرز سوریه و لبنان شنیده می شود، فرقه رجوی همیشه وهمه جا با مزدوری ودمکشی به حیات ننگین خود ادامه می دهد.
می توان گفت، نقش آنها درسوریه جنبه ی تبلیغاتی است که عقده های سرریز شده را برای حامیان جنایتکار آمریکایی آشکار می سازد. عقده ی ناکامی فرقه رجوی درعراق و نفرت مردم عراق و ایران نسبت به آنها، نشان می دهد که حامی اصلی آنها دولت امپریالیستی آمریکا است، که آوازه جنایاتش درهمه عالم فراگیر است.
سازمان از این فرصت ایجاد شده استفاده می کند تا با سیاستمداران اسرائیل و مرتجعین عرب دست دوستی بدهد و با حضور درعملیا تهای تروریستی علیه مردم سوریه از حمایتهای همد ستان غربی خود بیشتر برخوردارشود این سابقه مدتهای مدیدی است که فرقه رجوی آنرا درعراق علیه مردم ایران به اجرا گذاشته و همانطور که صدام را دوست و برادر خطاب کرد امروز با تروریستهای سوریه و اسرائیل از در دوستی و برادری و صاحب خانه بیرون می آید.
زمزمه حضور سازمان در سوریه حاکی از فرصت طلبی و روباه صفتی رجوی است و گرنه به اصلاح کنار گذاشتن تزعملیات نظامی و ترور از طرف سازمان با حضور آنها درسوریه منافات دارد.
ظاهراً قراربود فرقه رجوی دست به اعمال تروریستی نزند امّا هنوز چیزی نگذ شته سازمان با تروریست های سوریه ارتباط برقرارمی کند، گرچه استعدادی جز ترور و بمب گذاری ندارد، تنها تبحرش درهمین عمل خلاصه می شود و این حاکی ازعقب ماندگی فرقه است که همچنان سعی می کند موضوع سوریه و ارتباطش با جریان ضد "اسد" را علنی کند چرا که می خواهد هر طور شده کسب حمایت غرب را در زمینه ی اثرگذاربودن سیاسی خود اثبات کند، غرب ماهیت تروریستی فرقه رجوی را می داند و از سازمان به عنوان "تروریستهای خوب" بهره می برد. حیات این فرقه درجنگ، نزاع و درگیری، دنبال نقش سیاسی برای خود است بازدهی فرقه رجوی تنها در ترور، خیانت و وطن فروشی است.
در حقیقت دست و پازدن برای جا دادن پازلی است که نقش جنگ افروزی و جاده صاف کنی دارد تا هم ذات تروریستی و هم مواضع به ظاهرسیاسی خود را حفظ کند.
ازطرفی رجوی بعد ازسقوط صدام تکیه گاه واهرم فشار، روی نیروهای مخالف در درون تشکیلات را از دست داد، و در قرارگاه لیبرتی نه از نیروهای اطلاعاتی عراق خبری است و نه از زندان ابوغریب و دیگر زندانهای کوچک و بزرگ در داخل قرارگاه اشرف که سازمان مثل سابق نیروهای مخالف خود را در درون تشکیلات شکنجه و زندانی نماید.
پس چاره ای ندارد جز این که دنبال نقش آفرینی سیاسی برای خود باشد.
افرا حسنی