یادش بخیر قبلا بارانی هم در اشرف می بارید می گفتیم نعمت خدا است حالا که در لیبرتی گیر کردیم دیگه نعمت نیست اکنون که باران آمد باید برای رفتن به نشست از میان فاضلاب شنا کنیم تا خودمان رابه مسئول برسانیم تا مبادا خللی در امر مبارزه پیش بیاید.
راستش وقتی سازمان اطلاعیه داده بخاطر وجود فاضلاب و بوی تعفن باید به اشرف برگردیم به ما رزمندگان ارتش!! برخورد که مگر ما در مبارزه کم گذاشتیم که اینگونه سازمان اعلام می کند ما حتی برای رسیدن به سرنگونی حاضریم مانند برادر مسعود که عنوان کرده بود می روم برفروزم آتش بر کوهستانها!! البته در کنار صدام اکنون ما در لیبرتی شعار می دهیم که برای سرنگونی باید از میان فاضلاب ها باید گذشت.
هر چند ما برای سرنگونی در اشرف راحت تر بودیم حداقل آنجا پارکی و استخری داشت و وقتمان را می گذارندیم و روزمان را شب می کردیم ولی اینگونه نیست که در اینجا هم مشکلی برای ما وجود داشته باشد چون هر روز مسئله ای برای سرکار گذاشتن ما پیدا می کنند یک روز خرابکاری سر مسئله آب و ترکیدن لوله و دنبال کردن مار و عقرب و یک روز مسئله زندانی بودن و یک روز نداشتن امکانات و…
برای ما اصلا مهم نیست ما مجاهد لم یرتابو هستیم زنمان را که به عقد مسعود درآوردیم و خانواده های خودمان را زیرفحش و سنگ گرفتیم و حالا تنها چیزی که باقی مانده سرنگونی و رساندن مریم به تهران می باشد. ما اهل مبارزه در شرایط سخت هستیم و برادر مسعود هم در نشست آخر گفته بود که مراحل مبارزه بسیار پیچیده تر خواهد شد و شرایط منطقه ای سخت تر خواهد شد و اکنون متوجه شدیم که با آمدن اولین باران شرایط سخت مبارزه حاکم شده و باید برای رفتن به نشست و توجیه برای سرنگونی از میان فاضلاب ها باید گذشت تا این سندی باشد بر وفاداری ما به مسعود که حتی حاضریم برای رساندن زن وی به تهران به این کار دست بزنیم. اگر چه ما رزمندگان، آمدن باران و بالا آمدن… را کار جمهوری اسلامی و مزدوران جدا شده خود می دانیم اگر اینان نبودند حداقل هر چقدر هم در اشرف باران می بارید نمی خواهم اسمش را بیاورم بالا نمی زد و خیالمان راحت بود.
ما رزمندگان گرفتار در میان بوی فاضلاب به مریم هم می گوئیم که خیالتان در فرانسه راحت باشد هر چقدر می توانی به سفرهای خود برای خوش گذارنی ادامه بده ما اکنون با عبور از میان… که بوی آن همه جا را گرفته به مبارزه ادامه می دهیم تا بتوانیم بر مشکلات حاد منطقه ای غلبه کنیم.
امیدواریم مریم با دیدن عکس های لیبرتی حالش به هم نخورد چرا که این آشی است که شوهرش برای ما رزمندگان لیبرتی درست کرده است.