عالی ترین مصالح و شرافت حکومت امریکا، گروگان گروه تروریستی مجاهدین خلق این روزها مجاهدین خلق در تبلیغ نوشته ای بنام "وزارت اطلاعات و امنیت ایران" که به کتابخانه کنگره امریکا تسلیم شده است فعال و بشدت هیجان زده شده اند. در ظاهر چنین وانمود می شود که این هیجان مجاهدین خلق بخاطر مخالفت و دشمنی عمیق آنها با جمهوری اسلامی ایران باشد ولی کمی دقت نشان میدهد که واقعیت بسیار متفاوت با این ظاهری است که به نمایش گذاشته اند. گزارش شامل ملقمه ای است از اتهامات، برداشتهای شخصی و تخیلاتی که هیچ کدام با دلیل و مدرک مشخصی همراه نیست. گزارش با در هم آمیختن مجموعه ای از واقعیات و تخیلات بشدت بدنبال کلاهبرداری و منحرف کردن خواننده است. و البته گزارش طبعا نه یک گزارش تهاجمی که در بطن خود یک نوشته تدافعی است. ملقمه است از به بازی گرفتن کلمات در راستای جلوگیری از درز واقعیات و تمام سعی آن و تمرکز آن هم بر جلوگیری از شنیده شدن صدای کسانی است که واقعیات را می گویند. در واقع حمله بی ربط، بی مقدمه و سخیف این گزارش به دو نفر مشخص یعنی آن سینگلتون و مسعود خدابنده که از افشاگران مجاهدین خلق و در نتیجه مورد حملات روزمره این سازمان هستند خود کاملا نشانگر مقاصد این باصطلاح گزارش است. این دو نفر به همراه بسیاری دیگر از منتقدان فرقه تروریستی مجاهدین خلق در سالهای اخیر روابط فرقه ای، نقض حقوق بشر و رابطه مزدوری این گروه با سرویسهای خارجی را افشا کرده و می کنند. روی دیگر سکه این باصطلاح "گزارش" اما منبع دروغگویی ها یعنی خاخام دانیل زوکر معروف است. در پانوشت این گزارش نوشته شده که منبع خبرش نوشته ای است بنام "کمپین دروغ توسط واواک" نوشته خاخام دانیل زوکر سوم سپتامبر 2007. آدرسش را هم نوشته
http://www.globalpolitician.com/23386-vevak-iran و میگوید که هفدهم آوریل 2012 این مطلب را از این سایت برداشته. جالب است که نه تنها چنین لینکی دیگر وجود ندارد که تمامیت این وبسایت هم دیگر وجود خارجی ندارد. این رازی فاش شده است که خاخام دانیل زوکر به همراه خانواده خود به دیدار خانم مریم رجوی رفته و بقدر کافی مجذوب لباسهای رنگارنگ و میز شام و تعاریف قرار گرفته است تا بعنوان یک لابی فعال مجاهدین خلق به امریکا باز گردد. ولی جالب تر این است که نوشته زوکر و تهمت های وی علیه "کلیه منتقدان فرقه رجوی" در همان سال 2007 بصورتی مبسوط توسط منابع مختلف و از جمله پرفسور پل شلدون فوت پاسخ داده شده بود.
http://groups.yahoo.com/group/stopiranwar/message/1557. طبعا ارجاع به چنین نوشته بی ارزش و از دور خارج شده ای تنها می تواند نشان دهنده جهل، حماقت و یا نا امیدی مطلق نویسنده باشد. آیا دانیل زوکر و همکارانش واقعا فکر می کنند که از طریق پخش اکاذیب می توانند از بیرونی شدن واقعیات جلوگیری کنند؟ و شاید هم این مجاهدین خلق هستند که معتقدند با این کارها می توانند گردن خود را در واشنگتن نجات دهند. البته شکی نباید کرد که مسعود رجوی اکنون در حالتی مالیخولیایی بسر می برد. وی معتقد است که روشهای فرقه ای "تولید اختلال در فعالیت ذهن" و کلیشه های دیگرش بر مردم بیرون فرقه هم کارگر خواهد بود. و البته وی در زوکر هم استعداد و تشابه فکری قابل توجهی دیده است که توانسته تا این حد در ذهن علیلش امیدهای واهی را جایگزین تجربه تلخ گذشته اش کند. رجوی و زوکر را به کناری بگذاریم. مطمئنا هستند کسانی در واشنگتن که نه میخواهند و نه می توانند به این راحتی تحت تاثیر این مزخرفات قرار گیرند. سوال اصلی اما این است که چرا؟ چرا رجوی و حامیانش اینچنین نا امیدانه سعی در شلوغ بازی و سرپوش گذاشتن بر واقعیات دارند؟ چه چیزی را میخواهند پنهان کنند؟ بخشی از جواب به این سوال در نوشته اخیر آن سینگلتون تحت عنوان "جنایتکاران در کمپ لیبرتی در حال کارند، لطفا مزاحم نشوید" قابل بررسی است. با گذشت زمان و پیشروی پروسه تعیین تکلیف نفرات کمپ لیبرتی توسط کمیساریای پناهندگی سازمان ملل متحد و پذیرش آنها بعنوان پناهنده و انتقال آنها، خطر افشاگری های هر چه بیشتر توسط نجات یافتگان بعنوان معضلی جدی سران فرقه رجوی را به وحشت انداخته است. هر روز تعداد بیشتری از اعضای خسته و سردرگم و گیج مجاهدین خلق به کشورهای اروپایی می رسند. و پس از آزادی از قید و بندهای فرقه ای رجوی و دار و دسته اش، چه می کنند و چه خواهند کرد؟ بله شروع به حرف زدن می کنند و افشای جنایاتی بر آنها رفته و یا شاهدش بوده اند. این روزها سازمان ملل با احتیاط و دست بستگی بسیار بالایی خود را به پشت دربهای بسته کمپ لیبرتی می رساند و تمام حواسش به این است که باز نفراتش مارک "مامورین وزارت اطلاعات ایران" را نخورند. این نوع برخورد طبعا مسئله ای بنام جان و آینده حدود سه هزار تن در این کمپ را در نظر دارد و نمیخواهد جان گروگانها را به خطر بیاندازد. ولی در امریکا چطور؟ بنظر می رسد که پیام این باصطلاح گزارشی که به وزارت دفاع امریکا داده شده است باید زنگ خطر تهدید امنیت ملی را برای دولت امریکا بشدت به صدا در آورده باشد، اگر خود را به خواب نزده باشند. در پس انگیزه های سخیف و شخصی رجوی و مجاهدین خلق و لابیها و مصرف کنندگانش یک تهید بزرگ و جدی علیه کلیت حکومت امریکا خودنمایی می کند. امروز مشکل جدی برای امریکا این نیست که این واقعیات بوده یا تخیلات رجوی که بعنوان گزارشی از وزارت اطلاعات ایران بدستشان رسده است. تهدید جدی و نگران کننده برای هر امریکایی امروز این است که چگونه دشمنانشان در داخل خود امریکا توانسته اند به این شکل در ساختمانهای حساس و مراکز قدرت این کشور نفوذ کنند. اجازه بدهید فراموش نکنیم که یک گزارش تولیدی و دروغی مشابه که ملقمه ای از ادعا های بی اساس و مجموعه ای از دروغ و راست بود چند سال قبل توانست بعنوان اصلی ترین مدرک برای خارج کردن نام این گروه تروریستی از لیست انگلستان و اروپا مورد سوء استفاده قرار گیرد. آیا نباید از این مسئله درس گرفت؟ حال اگر دانیل زوکر و همکارانش توانسته اند این صفحات نوشته شده توسط مجاهدین خلق را به همین سادگی بعنوان یک باصطلاح گزارش به خورد وزارت دفاع امریکا، که البته با توجه به نفوذ جنگ طلبان در آن طبعا هدف بسیار دشواری هم نیست بدهند، آیا فکر می کنید چقدر زمان نیاز هست تا مدارک ساختگی مشابه ای را به خورد بالاترین مراکز تصمیم گیرنده در این وزارتخانه بدهند؟ آیا کسانی که انگشتانشان بر ماشه انبوهی از سلاح های اتمی این کشور است نباید نگران باشند؟ همه میدانیم که تصمیم گیرندگان در شرایط اضطراری نباید تحت تاثیر اطلاعات غلطی که بر پایه ایدئولوژی ها بنا شده و یا گزارشاتی که بدون هیچ تحقیقی ارائه می شوند قرار گیرند. وقتی مزخرفات مجاهدین خلق تحت عنوان "گزارش" مستقیما تحویل وزارت دفاع امریکا می شود آیا بعید میدانید که تصور کنیم مزخرفات مشابهی با همین روش ها به کاخ سفید هم ارائه گردد؟ و در شرایط بحرانی این چه تاثیری خواهد داشت؟ آیا مردم امریکا می توانند در شرایط اضطراری به تصمیمات کسانی که در بالا قرار دارند اعتماد کنند؟ آیا نباید نگران باشند که ممکن است تصمیمات تحت تاثیر ایدئولوژی های گروههای مختلف و یا اطلاعاتی کاملا دست ساز قرار گیرند؟ این سوراخ هایی که در سیستم های امریکا بصورت روز افزونی خود نمایی می کنند باید بسرعت گرفته شوند. سازمان مزدور مجاهدین خلق (فرقه رجوی) ممکن است امروز چهره "دوست" برایتان گرفته باشد و دم تکان دهد، ولی حتی یک لحظه هم تصور نکنید که زمانی که نیازشان باشد علیه منافعتان عمل نکرده و گازتان نخواهند گرفت.