مارینا سراج با اسم تشکیلاتی فاضله تا قریب سال 1390 که من هنوز از تشکیلات رجوی در عراق فرار نکرده بودم همچنان معترض ولی زخمی از صدمات وارده به جسم وروحش توسط گماشتگان مسعود و مریم رجوی بود. وی توسط نگهبان به جلسات اجباری فرقه برده می شد. چرا این وضعیت دردناک را رجویها بر او تحمیل کردند؟
همسر مارینا همچون وی گرفتار در تشکیلات است و دارای یک پسر در آمریکا می باشد. مارینا سیتی زن آمریکا بود و خواهر و شوهر خواهرش در آمریکا هستند. او در لایه دوم شورای رهبری با من هم رده بود و من در خیلی از نشستهای به اصطلاح لایه ای که برای ما می گذاشتند شاهد بودم او سالها خیلی مورد اذیت و آزار قرار گرفت و سرانجام در سال هشتاد و نه یک روز با فریاد و اعتراض به مسعود و مریم رجوی گفت من همسر و پسرم را می خواهم بعد وی را با آمپولهای مخرب آنقدر به او تزریق کردند تا او را از پای در آوردند البته تا آن زمان او را نکشتند دکتر به سراغ او آوردند بعنوان بیمار و نفر روانی او ماه های متمادی زندانی بود وقتی او را بیرون به همراه نگهبان آوردند، او شل و بی تعادل راه می رفت من خودم شاهد بودم صورتش متورم، موهای صورت و ابروهایش سفید شده بود این در حالی بود که مارینا ورزشکار و دونده خوبی بود و قوی بود.
کارش بخاطر وضعیتی که از نظر تشکیلاتی با او داشتند مستمر بود و به او کارهای سخت ازقبیل کشاورزی وباغ داری وازاین قبیل کارها می دادند با اینکه به زبان انگلیسی مسلط بود.
یک روز در جلسه مسعود رجوی در سال 89 که برای لایه دوم شورای رهبری گذاشته بود ومن هم حضور داشتم، رجوی روی تابلو نوشت "بحث اینست ناموس یا بی ناموس" یعنی رابطه ما با شما اینست یا ناموس من هستید در غیر این صورت بی ناموس هستید و تکلیف بی ناموس هم مشخص هست و گفت اعتراض شما نشانه شیطان درون شما هست.
رجوی با تهدید و برای ترساندن یک سری که مخالف بودند گفت:حضرت علی آنموقع چهار هزار نفر از مخالفینش را توی چاه ریخت! الان ولی روشهای پیچیده ای هست!
عملا خانم مارینا را چکار کردند با آمپولهای مخرب از پای در آوردند بعد بحث رابطه زدن با مسعود رجوی در آن نشست شروع شد بعد خانم مارینا را به همراه یک نگهبان پشت میکروفن آوردند رجوی به وی گفت حاضری با من کشتی بگیری؟!! این در حالی بود که خانم مارینا تعادل نداشت بایستد چون خانم مارینا آدم قوی و ورزشکاری بود رجوی با سنگدلی تمام این حرفها را به خانم مارینا سراج درحضورجمع زنان زیادی می گفت که خیلی برای من درد ناک بود، بعدخانم مارینا برای اینکه مسعودرجوی وگماشتگان مغزشویی شده اش دست از سرش بردارد، گفت من چهار بار قرآن را از اول تا آخر خوانده ام و من خیلی تغییر کردم.
این نمونه دیگری ازقربانیان زن این فرقه است که مریم رجوی در تبلیغات وبلندگوها اعلام رهایی زنان و رهبری زنان و تبعیض مثبت در فرقه موسوم به سازمان مجاهدین خلق ایران را دارد من مختصر گفتم انشاأ الله خانم مارینا سراج آزادی خود را ازچنگال این فرقه خطرناک بدست بیاورد. در همینجا اعلام می کنم که اگر سازمان هر گونه اعتراف گیری یا فشار به این خانم وارد کند و بعد از این مصاحبه وی را به تلویزیون خود بکشاند همگان بدانند که این از روشهای این فرقه می باشد و من از هم اکنون به سازمانهای حقوق بشری در مورد سلامتی ایشان و رسیدگی به وضعیت دردناک او هشدار می دهم. در عین حال هدفم از این پیام این است که اگر خواهر و یا بستگان وی این پیام من را می خوانند بدانند که وضعیت واقعی مارینا چگونه است و برای آزادی وی از این تشکیلات اقدام کنند.
من برای تمامی گفته های خود حاضر به شرکت در دادگاهی که به این منظور تشکیل می شود برای شهادت و دفاع از گفته های خود حاضر می شوم.
به امید وآرزوی آزادی تمام انسانهای دربند جسمی وفکری این سازمان در هر نقطه از جهان
زهرا السادات میرباقری