سرهنگ خالدالمجوس فرمانده شورای نظامی ارتش نظامی ارتش آزاد سوریه پیامی فرستاده که متن آن بیشباهت به اطلاعیهها و پیامهای خود سازمان نیست انگار که متن را از قبل برایش نوشته و او فقط امضا کرده و خوانده است.
در سوریه گروههای تروریستی زیادی از همه نقاط جهان گردآمده و علیه دولت سوریه نبرد میکنند. هر کدام از آنها هم شیوه و سبک و سیاق خودشان را دارند. برای همین انفجارهای تروریستی مردمکش مدل عراق هم هر از چندگاهی خبرشان میآید. منتها در خبررسانیهای فرقه هیچ اشارهای به این موارد نمیشود. حتی نامی از این گروههای تروریستی هم برده نمیشود. اگر رجوی با این جور کارها مخالف است پس چرا هیچ موضعی نمیگیرد.
اکنون این سؤال مطرح است که افراد مسلح چه کسانی و دارای چه مشخصاتی هستند؟ عقاید آنها چیست؟ حامیان مالی و تسلیحاتی این افراد چه کسانی هستند؟
افراد مسلحی که اکنون در سوریه دست به سلاح برده و هر روز سلاح و تجهیزات آنان در سایه حمایتهای طرفهای آنان پیشرفتهتر و گستردهتر میشود، از اتباع کشورهای مختلف جهان (نزدیک به 20کشور) هستد.
این افراد از کشورهای لیبی، الجزایر، تونس، مصر، فلسطین، اردن، ترکیه، عراق، پاکستان، بنگلادش، چچن، فرانسه، مالی، سومالی، موریتانی، لبنان، افغانستان، کویت، عربستان، مغرب و یمن هستند؛ شمار زیادی از این افراد به صورت غیرقانونی و از طریق تونل های حفر شده در مرز بین سوریه با لبنان و یا در پوشش گروه های مسلح و به دنبال حمله به نیروهای سوری در مرزهای این کشور با ترکیه، اردن، عراق و یا لبنان وارد سوریه شدهاند.
این افراد از آنجا که خارجی هستند به طور معمول به زبان دیگری مانند انگلیسی، ترکی استانبولی، عربی و یا فرانسه سخن میگویند و مردم برخی مناطق اشغال شده از سوی آنان نیز بر این امر اعتراف کردهاند که در برخی مواقع متوجه گفتوگوهای آنان با یکدیگر نمیشوند.
ولی از تمام موارد فوق شاید شاخصتر به لحاظ عملکرد تروریستی باید جبههالنصره را نام برد این سازمان در فهرست گروههای تروریستی آمریکا و کشورهای اروپایی قرار دارد. و شاید یک دلیل که غرب برای کمک به شورشیان وارد عمل نمیشود وجود گروههایی از قبیل همین جبهه النصره است. چرا که نمیخواهد کشور را از چاله درآورد و به داخل چاه بیندازد. گروههای کوچک سلفی دیگری مانند جبهه النصره در حال حاضر در سوریه زیاد هستند که در حال جنگ با دولت سوریه میباشند.
و اما در باره جبهه النصره، باید اضافه کرد این گروه در اصل در اردن مستقر است. بسیاری از افراد نصره راهی سوریه میشوند. اگر چه تعداد زیادی از آنها نیز ملیت تونس و عربی دارند که از مرز ترکیه وارد خاک سوریه میشوند. شمار مبارزان این گروه در سوریه به سرعت در حال افزایش است. تعداد آنها هماکنون به 5000نفر میرسد. اکثر آنها در اردن و سایر کشورهای عربی تحت پیگرد قانونی هستند. درصورت شکست در سوریه قصد این گروه رفتن به اردن و شمال لبنان است. لذا باید منتظر درگیری و بحران در این دو کشور بود.
به گفته اخضر ابراهیمی، شورشیان سلاح و مهمات به اندازه کافی دارند ولی چون فاقد سازماندهی هستند نمیتوانند بر ارتش آموزشدیدهی سوریه غالب شوند.
و اما به گفته روزنامه گلوبال ریسرچ بهانهی دیگر دخالت نکردن آمریکا در سوریه میتواند تضعیف حداکثر این کشور تلقی شود. این شیوهای است که در رابطه با یک کشور مستقل انجام میدهد. والا در لیبی و مصر داستان طور دیگری تمام شد. بعید نیست آمریکا با همین شیوه ایران و حزبالله را هدف قرار دهد.
بنا به گزارش کمیته تحقیق سازمان ملل، قطر و امارات تحریم تسلیحاتی سوریه را نقض کردهاند. قبل از آنها هم عربستان متهم شده بود که به شورشیان سوریه اسلحه میرساند.
حال میتوان فهمید که چرا جواب فرود موشکهای اسکاد در شهرها را با انفجار خودروهای مملو از مواد انفجاری در اماکن عمومی دمشق و گرفتن جان دهها کودک و زن و افراد عادی جبران میکنند، که شیوهای کاملا ضدبشری است. فعالیت و قدرتگیری سازمانهای تروریستی در سوریه که همانند میدان تمرین برای آنها عمل میکند. خود کشورهای غربی را از طولانیتر شدن درگیریهای سوریه به وحشت انداخته است.
ویلیام هیگ وزیر خارجه انگلیس ضمن هشدار نسبت به خطرات احتمالی نیروهای تندرو فعال در سوریه برای اروپا و انگلیس، گفت سوریه اکنون به «مقصد اول نیروهای جهادی» و سلفی تبدیل شده است. هیگ همچنین گفته است، نیروهای تندرویی که از انگلیس و دیگر کشورهای اروپایی به سوریه رفتهاند، «در تلاشند تا اعتراضات عربی را به نفع خود مصادره کنند». او اضافه نمود هر چقدر نبرد در سوریه طولانیتر شود، خطرات نیروهای تندرو برای غرب هم بیشتر میشود. وی با اذعان به اینکه نیروهایی از انگلیس و کشورهای اروپایی به سوریه رفتهاند، گفت این افراد پس از بازگشت از سوریه از لحاظ ایدئولوژیک افراطیتر شده و ضمنا در زمینه استفاده از تسلیحات و نبرد نیز مجرب میشوند و به این لحاظ میتوانند خطراتی را متوجه اروپا کنند.
پیش از این گزارشهای زیادی منتشر شده بود مبنی بر اینکه نیروهای جهادی و سلفی از سرتاسر جهان به تبعیت از درخواست «ایمن الظواهری» رهبر القاعده، به سوریه شتافتهاند و علیه دولت این کشور میجنگند. چند روز قبل هم «راب برتولی» رئیس دستگاه اطلاعاتی هلند به حضور اتباع هلندی در سوریه اذعان کرده و نسبت به تبعات بازگشت این افراد به هلند هشدار داده بود.
در این میان کشورهای منطقه مانند عربستان، قطر و ترکیه در چارچوب خواستهها و تصمیمات آمریکا فعالیت میکنند و نمی توانند از تصمیات آن دور بمانند. آمریکا می تواند ترکیه، قطر و عربستان را کنترل کند و فقط موضوع توزیع نقش هر یک از کشورهای مزبور مطرح است.
بنابراین حمایت رجوی از این شورش و بلوا و حمایت سران این تروریستها از رجوی وقتی همه چیز در هم است به چه معناست. وقتی این همه کودک و زن و سالمند کشته میشوند. مگر عملکرد گروههای سلفی را در ایران فراموش کردهایم که چطور سر افراد را با چه قساوتی میبریدند و پایبند هیچ مرام و مسلکی نبودند. مگر عملکرد طالبان را در مناطق اشغالی مبنی بر محروم کردن زنان از تحصیل و انواع و اقسام محدودیتهای دیگری که به خاطر خشکمغزیشان بر مردم اعمال میکردند فراموش شده است. الان در سوریه انبوهی از این گونه فکرها و آدمها در حال جنگ با دولت هستند. چرا نباید از صلح و مذاکره برای پایان یافتن این جنگ خانمانسوز دفاع کرد.
حداقل انتظاری که میرفت موضعگیری در مقابل قساوتهایی است که علیه مردم بیگناه میشود حالا از جانب هر گروه و تشکلی باشد. اینگونه حمایتها صرفاً محتوای سیاسی دارد و فقط پیروزی به هر قیمتی را نشان میدهد.
دادن پیام از جانب سرهنگ خالدالحبوس در ادامهی حمایتهای مستمری است که رجوی از ابتدای درگیریهای سوریه از شورشیان کرده است. رجوی به همسویی که در این رابطه با کشورهای منطقه مثل عربستان و قطر که پول و سلاح در اختیار شورشیان قرار میدهد توجهی ندارد. به نتیجهی این دعوای داخلی سوریه هم توجهی ندارد که هر حکومتی به قدرت برسد باید حتما مورد توافق آمریکا و عربستان باشد. شاید هم به خاطر فشاری است که شرایط کمپ لیبرتی بر رجوی تحمیل کرده است. کمپی که به گفته ناظران غربی تبدیل به یک قتلگاه شده است و هیچ تضمین حفاظتی رویش وجود ندارد. و کشورهای غربی و آمریکا علیرغم حمایتهای لفظی و خارج کردن از لیست تروریستی هیچگونه اقدام عملی برای خارج ساختن آنها از کمپ و انتقالشان به کشور ثالث انجام ندادهاند. آیا اگر حکومت آیندهای که در سوریه طبق توافق یا تحمیل برسر کار بیاید مطابق میل رجوی باشد. وضعیت فعلی فرقه بهتر خواهد شد یا شرایط طور دیگری رقم میخورد.
به هرحال وضعیت صحنه نبرد داخل سوریه چیزی است که با طرح روزمره و گزارشات لحظه به لحظه آن حداقل کارکردش دادن انگیزه به نیروها است. صحنهای که اصلا عاقبتش معلوم نیست. ولی به نظر نمیرسد که زیاد هم این وضعیت طول بکشد. آنگاه باید دید رجوی از این گونه حمایتها و همسوییها درس لازم را خواهد گرفت یا خیر؟
جمیل بصام