مریم رجوی به دنبال زد و بند با دول اروپایی و امریکایی با برگزاری کنفرانسهای متعدد و دعوت از بازنشستگان سیاسی در تکرار مکررات بازگشت به اشرف مدعی شد که در تلاش برای نجات آن عده از افراد است اما جالب منم زدن های اخیر وی است که خواستار جابجایی تمامی آنها به امریکا و یا اشرف است!
آیا می شود باور کرد که مریم رجوی جای بهتری را برای اسرا خواستار باشد؟ آنهم امریکا. راستی تا حالا که همه چیز برای این پناهندگی مهیا بود چرا از زیر بار رفتن آن طفره می رود مگر روزگاری نبود که خانم کلینتون را مسخره کرده بودند که ما تا پایان در اشرف می مانیم! مگر در سال 2003 با حمله امریکا به عراق و دادن کارت های آی دی وزارت دفاع امریکا قرار نشد که همگی به امریکا منتقل شوند؟ چه کسی مانع شد و با پول دادن به ژنرالهای امریکایی حتی با اعزام آن دسته که از سازمان جدا شده بودند مانع از خروج آنها نه تنها از عراق بلکه از کمپ امریکاییها شد؟
می شود باور کرد که حالا مریم رجوی به عقل آمده و از کرده و گذشته خود پشیمان شده است؟ و یا به دنبال چیز دیگری است؟
آیا می خواهد گاف رودی جولیانی را که گفته بود بیایید همین الان این 3100 نفر را به امریکا منتقل کنیم بپوشاند؟ حرفی که سرا سیمه از سایت سازمان پاک شد. و یا می خواهد با دادن امید رفتن به امریکا سر اشرفی ها را شیره بمالد تا از فرار و بهم ریختگی جلو گیری کند.
به هر حال در دادن این پیشنهادات مریم رجوی جدی نیست زیرا خود می داند که منظورش از این یکی که حتی اگر همه هم موافقت کنند آن یکی است راهنمای چپ می زند اما می خواهد به راست بپیچد! تا آخرین نفری که در سازمان در عراق زنده میباشند برای رجوی بهتر است تا بمیرد تا بدینوسیله از خونش استفاده کند مرده آن بهتر است تا از سازمان بگریزد و آبروی رجوی را ببرد.
مریم رجوی اگر می توانست خودش به امریکا می رفت حتی شده برای خودی نشان دادن و مصاحبه ای کردن اما از آن که می داند نه خودش می تواند برود و نه امکان رفتن این تعداد به امریکا هست لذا این سنگ را پیش روی کوبلر انداخته تا راه دوم به اشرف باز شود.
نکته دیگری که در اینجا قابل توجه است واگذاری اذهان به افراد اسیر و فرار دادن رجوی از این ماجراست وی که معلوم نیست در کجاست مریم با این کارها سعی در رهانیدن وی دارد.
البته باید دید سود مریم رجوی در این میان کجاست زمانی وی خود را بری از سازمان می دید یادم می آید زمانی که به فرانسه رفته بود و از جذام عراق خارج شده بود بارها اعلام کرد من مجاهد نیستم من رییس جمهور هستم! من برای ایرانیانی که در عراق هستند دعا می کنم! اینقدر جدا نبود چه بسا خود را زمانی که در عراق بود مادر ایدئولوژیک مجاهدین می نامید و… پس این خانم نان به نرخ روز می خورد. حالا چرا دوباره یادش افتاده به این بچه ها؟ چون خودش نیک می داند که اینها مرغ عزا و عروسیند یعنی هر کجا بخواهد می تواند از این مرغدانی تعدادی را در آورده و ذبح کند. فکر نکنید آنها را از دست خواهد داد می خواهد آنها را به اشرف برای ده سال آینده برگرداند این قربانیان از تمامی بدنشان می توان استفاده کرد از کارشان و مجروح یا کشته شان می توان استفاده کرد و صدها استفاده دیگر دارد! اما نامردی این مریم را ببینید که بقای خودش را در فنای این اسیران می بیند.
حالا که تمرکز بر برگرداندن آنها به اشرف است تنها یک نفر این وسط ایستاده و چون خوب سازمان را می شناسد و دارای عواطف انسانی است و خریدنی هم نیست و به وظیفه حقوق بشری خود عمل می کند آقای مارتین کوبلر است که سازمان با تمام دک و پزش نتوانسته از پس این فرد شریف بر آید دوم دولت نوری مالکی است که سازمان نتوانسته آنها را نیز بخرد سوم فرمانده عراقی کمپ لیبرتی است که بازهم سازمان نتوانست با دادن رشوه وی را مجاب کند! پس ببینید آدمهای شریفی که در این جریان مانعی برای سازمان هستند و می خواهند این افراد از اسارت سازمان آزاد شوند آدم بد معرفی می شوند.مگر در سال 2003 با ورود امریکاییها قرار نشد سازمان عراق را ترک کند؟ پس چرا اینهمه معطل کرد؟
اگر واقعا سرنگونی و رسیدن به قدرت اینهمه شیرین است که زندگی 3200 انسان بیگناه برایش تباه شود پس چرا این بها را از جیب مبارک نمی پردازند؟ آیا مریم رجوی خود برای حل مسئله حاضر شده به عراق برود؟ چرا؟ آیا می ترسد که در عراق دستگیر شود؟ تا بحال چه کسی از مجاهدین دستگیر شده؟ پس ببینید این خانم حتی حاضر نیست برای رسیدگی به سازمانش از جگر گوشه های خود و گوهران بی بدیلش سری بزند! و با آنها دیدار داشته باشد نگاه کنید خود این خانم حاضر به بها دادن برای سرنگونی که خود مدعی آن است نیست مگر می شود از فرانسه رژیم را سرنگون کرد؟؟؟؟ پس بحث فرماندهی چه می شود بحث سلاح چه شد؟ آمادگی رزمی این سالخوردگان چه می شود؟ پس این یک شعار است و تنها بازیچه شدن این افراد برای خوراک مصاحبه های تبلیغاتی سازمان و شخص مریم رجوی. فکر نکنید مسعود قایم شده و زمانی بیرون خواهد آمد و پشت صحنه است! خیر زمان مصرف چنین شخصی سالها پیش تمام شده بود و از قبل همین اسیران است که زنده است و نفس میکشد.
سازمان اساسش بر دروغگویی و گنده گویی است، چرا؟ چون نمی تواند به خواسته هایش برسد هرچه این اسیران را در محیطی ایزوله نگاه دارد بهتر می تواند از آنها بهره گیرد زیرا چشم و گوش بستن را به نفع خود می بیند سئوال نپرسیدن و گوسفند بودن از ارزشهای والای سازمان است!
بنابراین فکر نمی کنم برای آزادی اسیران راهی جز فرار از این فرقه تروریستی مانده باشد هرکس که فرار کرد رستگار شد و هرکه ماند یا مرد یا خودکشی کرد و یا کشته راه انحرافات این فرقه شد و بهتراست بگوییم خسر الدنیا والاخره شد. فرزین