این روزها اظهارات کودک سربازان پیشین مجاهدین خلق بیش از همیشه مجاهدین خلق را تحت فشار قرار داده است. به راه افتادن موج رسانهای درباره کودکان مجاهدین خلق، آن هم در اروپا موجب شده است که ماشین تبلیغاتی مجاهدین خلق با تولید محتواهایی برای مقابله با این موج به اتهام زنی علیه اعضای جدا شده به ویژه کودک سربازان پیشین خود شدت ببخشد. این شیوه مالوف مجاهدین خلق است.
با این حال اقدام اخیر شورای به اصطلاح ملی مقاومت برای انتشار اطلاعیه علیه محمدرضا ترابی چنان با دستپاچگی همراه بود که از میان خطوط و واژههای متن اطلاعیه میتوان تایید حضور کودک سربازان در ارتش مجاهدین خلق را دریافت. در این اطلاعیه آماده است: “استفاده از کودک سربازان در عملیات نظامی توسط مجاهدین در قرن گذشته نیز حتی در یک مورد صحت ندارد.” به این معنا که بله کودک سربازانی در سازمان حضور داشتهاند اما از آنها درعملیات نظامی استفاده نشده است.
ادعای مجاهدین خلق از اساس دارای مشکل فنی و حقوقی است، چرا که بر اساس کنوانسیون های بین المللی و تعاریف نهادهای حقوق بشر کودک سرباز به هر انسان زیر 18 سالی اطلاق میشود که عضو یک گروه نظامی باشد. بر اساس این تعاریف، کودک سرباز میتواند به عنوان نیروی نظامی، آشپز، نامهرسان، باربر یا برده جنسی در این گروه های نظامی خدمت کند. بنابراین کودکانی که زیر 18 سالگی به پادگانهای مجاهدین خلق در عراق برده شدند، فی نفسه کودک سرباز بودند و استخدام آنها خلاف قوانین بین المللی بوده است.
اما مسئله مهم تر ادعای عجیب مجاهدین خلق است که کودک سربازان آنها در عملیات نظامی شرکت نکردهاند، در حالی که در رسانه های مجاهدین خلق آشکارا تصاویر، زندگی نامه و تاریخ شهادت کودک سربازانی را میبینیم که زیر 18 سالگی و به اذعان تشکیلات در عملیاتهای نظامی به فرماندهی مسعود رجوی یا مریم رجوی کشته شده اند.
مریم قیطانی 15 ساله، غلامرضا پارسه نیا 15 ساله، پیمان ملتی راد 17 ساله، مرتضی گنجهای 17 ساله از جمله این کودکان هستند که زیر سن قانونی و رسما به واسطه شرکت در عملیات های مجاهدین خلق کشته شدند. در متنی که وب سایت مجاهدین خلق زیر نام این کودک سربازان کشته شده، درج کرده است، مستقیما اعلام شده است که این کودک در منطقه، عملیات چلچراغ یا فروغ جاویدان کشته شده است. این افراد سوای چند ده کودک سربازی هستند که در درگیری با نیروهای عراقی در کمپ اشرف پس از سقوط صدام حسین کشته شدند.
این جملات درباره هر کدام از کودک سربازان بالاست که مستقیما از سایت مجاهدین خلق برداشته شده است:
درباره مریم قیطانی:
“در حماسه کبیر میهنی و عقیدتی فروغ جاویدان مریم با اصرار زیاد خود لباس رزم پوشید و به میدان شتافت. روز عملیات سر از پا نمیشناخت و در صحنه نیز شگفتی همرزمانش را برانگیخت. شهادت او که در عملیات فروغ جاویدان در کنار عمویش سیفالله قیطانی جان باخت، گواه پاکبازی و قهرمانی…”
درباره غلامرضا یارسه نیا:
“در سرفصل حماسه فروغ جاویدان روح سرکش و شور انقلابی غلامرضا برای شرکت در این عملیات شگفتانگیز و در عین حال تحسینآفرین بود، و کسی را یارای ایستادن در برابر اصرارهای او برای شرکت در صحنه نبود. سرانجام مسئولش با شرکت او در قسمت پشتیبانی یکی از تیپها موافقت کرد و غلامرضا همراه با پدر مجاهدش علی یارسهنیا پا به صحنه فروغ جاویدان گذاشت.”
درباره پیمان ملتی راد:
“پس از طی دورههای آموزشی ابتدا در واحدهای رزمی و سپس در واحدهای آتشبار مشغول فعالیت شد. روحیه و انگیزه نیرومند، تحرک بالا و عشق و علاقه به رهبری از ویژگیهای برجسته پیمان بود، در عملیات مختلف از جمله آفتاب و چلچراغ شرکت کرد. در عملیات فروغ جاویدان این مجاهد پرشور در اوج رزمندگی بهشهادت رسید، و خون پاکش را فدیه رهایی خلق قهرمان ایران کرد.”
درباره مرتضی گنجهای تنها یک عکس و چند جمله در باب سن و محل تولد و شهادت او در سایت مجاهدین خلق آمده است اما عفت اقبال از اعضای سابق مجاهدین خلق درباره او و خانوادهاش خاطرات زیادی دارد. او فرزند “آخوند گنجهای”، روحانی عضو مجاهدین خلق بود. عفت اقبال در خاطرهای که در حساب کاربری فیس بوک خود درباره خانواده گنجهای به اشتراک گذاشته است درباره مرتضی و خواهر و برادر دیگرش مینویسد:
“آنها دو پسر و یک دختر داشتند بنامهای مصطفی، مرتضی و قدسی که هر سه در پاریس مشغول تحصیل و شاگردان ممتازی بودند، بعد از انقلاب ایدیولوژیک هر سه آنها تحصیلاتشان را رها کرده و وارد تشکیلات مجاهدین شدند و بلافاصله به عراق فرستاده شدند. در آنزمان مصطفی حدود ۱۸ سال و مرتضی کمتر از ۱۶ سال و قدسی دختر بچه ای بیش نبود. متاسفانه مرتضی که نوجوانی بیش نبود و هیچ تجربه و آموزشی از جنگ نداشت در بهترین دوران سن بلوغ در عملیات آفتاب کشته شد ، مصطفی و قدسی هنوز در آلبانی بسر می برند.”
شمار کودک سربازان مجاهدین خلق که در عملیات های نظامی شرکت کردند، قطعا بسیار بیش از این است. از جمله خاطره مشهوری درباره ذهیر ذاکری، فرزند ابراهیم ذاکری که به ادعای رسانههای تشکیلات به هنگام انتقال کودکان مجاهدین خلق از عراق به اروپا و آمریکا حاضر نشد با آنها برود و درخواست کرد که در عراق بماند. در پاسخ، مسعود رجوی کلت کمری خود را به او هدیه داد. ذهیر از کودک سربازانی بود که بعدها در درگیری با نیروهای عراقی در فرودین 1390 کشته شد.
مزدا پارسی