مریم رجوی همان (مریم قجرعضدانلو) که خودش را در جوامع و مناسبات درونی رئیس جمهور مقاومت و ملت ایران می داند اساسا باطل و فردی بی هویت است و عنوانی پوشالی می باشد که مسعود رجوی وی را شخصا انتخاب و سپس در شورای به اصطلاح ملی مقاومت عنوان کرد که آن هم باز از اعضای خودش بود و بعدا در یک نشست عمومی در عراق اعلام کرد.
در آن جلسه مریم اشک می ریخت و تن به پذیرش آن نمی داد و می گفت این مسئولیت سنگینی است خلاصه با یک سیاه بازی قبول کرد و گفت همه ما و از جمله خودم هویتم را از تو می گیریم ومسعود وی را به عنوان موشک استراتژیک اعلام کرد و وی را به خارج فرستاد و مسعود رجوی می خواست یک جبهه دیگری در خارج باز کند آن موقع رجوی بوی کباب به مشامش خورده بود ولی نمی دانست خر داغ می کنند و بد متوجه شده. مریم که مار خوش خط و خالی است وی که کارنامه فرمان عملیات های این گروه را در سر فصل های مختلف در پرونده دارد و دستور کشتن مردم بی دفاع عراق را حال در خارج و اروپا خودش را یک چهره طرفدار حقوق ملت ایران و نماینده زنان ستم کشیده می داند و کسی که آمده پرچم شعار برابری زنان, به بازار سیاست عرضه کند که این موضوع مرغ پخته را هم به خنده وا دار می کند.
آخر کسی که خودش شعارش در رابطه با زنان داخل مناسبات فشار حداکثر و کار طاقت فرسا برای زنان است در گروهش چگونه کسی حرفش را باور کند آن سیمای مظلوم نما و آن تبسم ها کسی را نمی فریبد.
از این بابت این مطلب را نوشتم که دوره انتخابات در ایران نزدیک است یاد خاطرات و انتخاب به شیوه رجوی در ذهنم آمد. رجوی خودش برید و خودش هم دوخت البته این استاد زبر دست در این امر مهارتی بی نظیر دارد همان گونه که خودش را رهبر مقاومت می داند و جایگاهی بالا و دست نیافتنی برای خودش متصوراست. فردی قدرت طلب و دارای کیش شخصیت و عقده ای که کمبود دارد.
یادم هست رجوی در نشستی که عمومی بود اعلام کرد تک تک افراد ما حتی پائین ترین عضو ما یک افسر است در ایران ما خونش را بدهیم و دیگران اسم و رسم آن را و به این شیوه وعده وعید دادن و دل خوش کردن باز آدم دلش می سوزد کسی حرف از انتخابات آزاد و دمکراتیک می زند که فقط این واژه لق لق زبان و جهت بازی از کلمات استفاده می شود آخر مردک تو که در یک مناسبات کوچک و درونی اجازه به کسی نمی دهی اظهار نظر کند و تمام افراد هم از خودت هستند و حق حرف ندارند خواهشا بازی با کلمات نکنید و آن خانم کوک شده خودت را هم بیاور ور دست خودت باشد چون آبی گرم نشد و این موشک هم تاریخ مصرفش تمام شده.دکل های سرنگونی که گفتی هنوز نمایان نشده زمان هائی را که دادی چند برابرش هم گذشت شنیدی که منطقه دستخوش یکسری مسائل گردیده ولی برای تو فرقی ندارد. باید از مریم خانم پرسید شما کجای این کلاف بهم پیچیده و سر درگم هستید , دیدار با چند زن خارجی و مهمانی دادنها و کادو دادن به آنها دردی را حل نخواهد کرد.جالب اینکه نفرات سازمان با خواهش و تمنا می رفتند در کشور های اروپائی از فلان شخصیت حزبی که در اروپا از این افراد بسیار هست می خواستند تا با مریم رجوی دیدار کند و در رسانه های مربوط به سازمان اعلام کنند که خانم مریم رجوی به دعوت حزب فلان با آنها دیدار و گفتگو کرد که این ملاقات ها نه جنبه رسمی داشت و نه اعتباری و داخل مناسبات هم همه دلشان خوش بود که خواهر مریم سکان دار مبارزه سیاسی می باشد بال نظامی که فاتحش خوانده شده و بال سیاسی هم برای خالی نبون عریضه هست.