با خبر شدیم که آقای شعبانی پدر محسن شعبانی اسیر فرقه رجوی، هنگام زیارت خانه خدا دچار بیماری شده و مدتی است که بستری می باشد. از این رو چند تن از جدا شدگان استان مازندران چند روز قبل برای عیادت از ایشان به منزل آنها رفتند.
هر چند حال این پدر خیلی خوب نبود اما به گفته بقیه اعضای خانواده کماکان اولین دغدغه وی و همسرش، دوری از محسن و عدم امکان ارتباط و دیدار با وی می باشد.
خانم صبورا شعبانی خواهر محسن که در این ملاقات حضور داشت می گفت « چند سال پیش که پدر و مادرم برای ملاقات با محسن به اشرف رفتند، مسئولین فرقه رجوی دو روز آنها را پشت درب معطل کرده و سرانجام هم اجازه ملاقات ندادند! از آن پس حال پدرم بدتر شد » وی به نوعی رجوی ها را مسبب اصلی بیماری پدرش می دانست.
مادر سالخورده محسن که شدیدا متاثر از وضعیت همسرش بود، در یک درد و دل صمیمانه به اعضای جدا شده گفت « پسرم چند روز قبل از آتش بس در جنگ اسیر عراق شد و مدتی بعد صدام او را به رجوی داد و از آن زمان تاکنون هیچ تماسی با او نداشتم.آیا بعد از این همه سال این امکان هست که با پسرم ملاقات بکنم؟ چه کسی به من پاسخ می دهد؟ » وی در ادامه از یکی از جدا شدگان پرسید « آیا مادر شما زنده است؟ » و آنگاه با دردی که در چهره اش هویدا بود ادمه داد « فقط یک مادر درد مرا می فهمد »
آقای عبدالمناف شعبانی برادر محسن، می گفت « من چندین بار در این سال ها به پشت درب اشرف رفتم، هر بار با هزار زحمت و مرارت این راه را طی می کردم به امید اینکه با او ملاقات کنم و خبر خوشی برای پدر و مادرم بیاورم اما رجوی ها اجازه ملاقات را به ما ندادند، دل مان خوش بود که وقتی افراد اسیر به لیبرتی رفتند می توانیم با آنها ملاقات کنیم اما رجوی با اعمال فشارهای جدید حتی مانع از دیدار بچه ها با نمایندگان سازمان ملل می شود ». آقای شعبانی اعلام نمود که کماکان برای انجام ملاقات از هرگونه همکاری با انجمن نجات استان دریغ نخواهد کرد و تا رهایی برادرش از جهنم رجوی دست از تلاش بر نخواهد داشت.
در پایان این ملاقات اعضای جدا شده با آرزوی بهبودی و سلامتی برای آقای شعبانی، از خدا خواستند تا هر چه زودتر این خانواده به آرزوی دیدار با فرزندشان برساند.