گروه تروریست، بلندگویی برای اطلاعات مشکوک امریکا
مجاهدین خلق با استفاده از حذف اخیرشان از فهرست سازمان های تروریستی خارجی وزارت امور خارجه امریکا، سعی دارد که هراس افکنی و تبلیغات سوء درباره ی برنامه ی هسته ای ایران را پس از انتخاب حسن روحانی به عنوان رئیس جمهور آینده ی ایران در ماه گذشته بیشتر کند. مجاهدین خلق فرقه ای تروریستی، تبعیدی و ایرانی است با جیب های پرپول و روابط نزدیک با تشکیلات واشنگتن.
در آوریل 2013، مجاهدین دفتری در واشنگتن گشودند و ماه بعد رسماً به عنوان سازمان لابی کننده ثبت نام کردند.
اکنون مقاله ای در رویترز مورخ 11 جولای 2013 گزارش کرده است که مجاهدین خلق و سازمان های وابسته به آن مانند شورای ملی مقاومت ادعا می کنند که " به اطلاعات معتبری درباره ی سایت جدید و کاملاً مخفیانه ای که برای پروژه ی هسته ای [ ایران ] اختصاص داده شده است، دست یافته اند." هر چند که هیچ شاهد معتبری برای اثبات گفته هایش نمی آورد.
گفته می شود که این سایت فرضی " در مجموعه ای از تونل زیرکوه هایی در ده کیلومتری شرق شهرستان دماوند، که خود در حدود 50 کیلومتری شمال شرقی تهران است، واقع شده است." مجاهدین خلق ادعا کرده است که ساخت این سایت که سال 2006 آغاز شد به تازگی کامل شده است. در بیانیه ی این گروه تروریستی آمده است:" این سایت شامل 4 تونل است و توسط گروهی از شرکت های مهندسی و ساخت و ساز مرتبط با شاخه ی مهندسی وزارت دفاع و سپاه پاسداران ساخته شده است."
شگفت آور نیست که جمهوری اسلامی بلافاصله این ادعاها را تکذیب کرد.
مانند تقریباً همه ی گزارش های رسانه ای درباره ی مجاهدین خلق، رویترز به گروه اعتبار می دهد که " سایت غنی سازی اورانیوم در نطنز و سایت آب سخت اراک را در سال 2002 افشا کرده است ." اما با همه ی اینها برنامه ی هسته ای ایران هرگز سری نبوده است. چنانکه کارشناسان هسته ای جفری لوییز و مارک هینبر در سال 2006 عنوان کردند ا، ادعاها در این مورد خاص کذب است.
درواقع جامعه ی اطلاعاتی امریکا مدت هاست که رشد صنعت هسته ای ایران را زیر نظر دارد، به ویژه ساخت و سازها در نطنز و اراک. لوییز، در سال 2002 عنوان کرد:" یک کسی اطلاعات رابه گروه مخالف ایران، شورای ملی مقاومت درز داده است، این گروه بعداً این اطلاعات دست دوم را در یک کنفرانس خبری که در آن جزئیات غلط ارائه دادند منتشر کرد". اطلاعاتی که مجاهدین خلق ظاهراً از درون ایران خوشه چینی کرده است در واقع فقط نشتی هایی است که از آژانس های اطلاعاتی در امریکا و اسرائیل به دست آورده است.
از آن پس، مجاهدین خلق خودش به تنهایی تاکنون ذره ای اطلاعات درباره ی برنامه ی هسته ای ایران تولید نکرده است. به علاوه در اوایل 2007، یک مقام ارشد بین المللی انرژی اتمی که نامش فاش نشد برای لوس آنجلس تایمز فاش کرد:" از سال 2002، تقریباً بیشتر اطلاعاتی که [درباره ی برنامه ی هسته ای ایران از امریکا] به ما می رسد، غلط از کار درآمده است." و هرگز به کشف های قابل ملاحظه ای در ایران نیانجامیده است.
این مقام در همان زمان به گاردین گفت آن ها برگه ای از فهرست سایت ها به ما دادند. [بازرسان] برخی پیگیری ها را انجام دادند، به برخی سایت های نظامی رفتند، اما هیچ اثری از فعالیت های [ممنوع هسته ای] دیده نشد." علاوه بر این لوس انجلس تایمز گزارش کرد که " مقامات امریکایی در خفا اذعان می کنند که بیشتر شواهدشان درباره ی برنامه های هسته ای ایران مبهم، جسته و گریخته و دشوار برای اثبات، باقی مانده است.
همچنین در ماه مه گذشته، آسوشیتد پرس گزارش کرد که هنگامی که بحث از اتهامات درباره ی برنامه هسته ای ایران می شود و علیرغم سابقه وحشتناک آن ها "، حدود 80 درصد از اطلاعات از سوی امریکا و متحدانش تهیه می شود.
رویترز در گزارشش درباره ی افشاگری های اخیر مجاهدین می نویسد:" گروه عکس های ماهواره ای از آن چه می گوید سایت است، منتشر کرده است. اما به نظر نمی رسد این عکس ها شاهد محکمی برای اثبات ادعایشان باشد که در آن جا تسهیلات هسته ای طراحی شده است." بدیهی است، که عنصری غیردولتی ماهواره ای از خود ندارد که در فضا بچرخد و از کوه های ایران عکس برداری کند ؛ روشن است که اطلاعات از سازمان های دولتی با منابع پیشرفته ی جاسوسی گرفته شده است.
هرچند که این ادعاهای اخیر مجاهدین خلق این هفته کمی توجه به خود جلب کرد، در واقع هیچ چیز تازه ای نداشت. گفته هایشان درباره ی سیستم تونل ها، مدتهاست که نقطه ی هشداری است درباره ی برنامه ی هسته ای ایران. در ژانویه 2010، پس از انتشار سرمقاله ای که آشکارا از حمله ی نظامی بدون پیش شرط به ایران دفاع می کرد، ویلیام براود از نیویورک تایمز گزارشی جنون آمیز منتشر کرد که ادعا می کرد " در طول یک دهه ی گذشته، ایران بخش بزرگ رو به رشدی ا ز مجموعه های اتمی اش را در شبکه هایی از تونل و پناهگاه های زیرزمینی در سراسر کشور پنهان کرده است."
این گزارش می افزاید که تلاش های ایران برای حفظ زیرساخت های هسته ای اش در برابر حمله نظامی از نظر دولت امریکا " سلاح پنهانی است که محاسبات نظامی و ژئوپولتیک غرب را به هم می ریزد." ترجمه اش می شود: جاسوسی درباره ی چیزهایی که در معرض دید نیستند دشوار است و انتشار آن ها سخت تر و آزاردهنده تر است. برواد حتی سعی نمی کند این سردرگمی را بپوشاند.
ریچارد ال راسل، یک تحلیل گر سابق سیا که اکنون در دانشگاه دفاع ملی است می گوید " این موضوع هدف گیری شما را به هم می ریزد. ما به سایت های روی زمین عادت کرده ایم. به لحاظ لغوی زیرزمینی یعنی حفره ای سیاه. نمی توان مطمئن بود که در آن جا چه می گذرد."
حتی اسرائیل ها هم اعتراف می کنند که صخره های سخت بمب ها را بی فایده می کند. اواخر ماه گذشته، وزیر دفاع اسرائیل، ایهود باراک به پارلمان گفت که سایت قم در " تونل های زیرزمینی است که با حمله ای عادی تخریب نمی شود."
علیرغم دهه های تهدید از سوی امریکا و اسرائیل، وزیر دفاع سابق امریکا رابرت گیتس وقتی که درباره ی سایت غنی سازی اورانیوم فردو که شدیداً مقاوم سازی شده بحث می کرد ومی گفت:" اگر این را برای مقاصد مسالمت آمیز می خواستند دلیل ندارد که آن را آنقدر در عمق زمین بسازند، دلیل نداشت که درباره اش فریبکاری کنند و برای مدت طولانی آن را مخفی نگه دارند،" کنایه ی تند و تیز آن را درک نکرد.
در ادامه ی گزارش ژانویه 2010، نامی آشنا ظهور می کند با عنوان "اپوزیسیون دیدبان". چه کسی می تواند باشد؟ براود می نویسد:" در سال 2002، شورای ملی مقاومت، فاش کرد که ایران در حال ساخت سایت زیرزمینی مخفی در نطنز بود و معلوم شد که برای غنی سازی اورانیوم بوده است. سایت های غنی سازی می توانند برای رآکتورها سوخت بسازند یا با کمی تلاش بیشتر بمب اتمی بسازند."
وی با رجزخواندن در مدح شورای ملی مقاومت برای اعلام این که " ایران در حال حفر تونل برای موشک و کار اتمی در 14 سایت بود". مطلب خود را ادامه می دهد.
در دسامبر 2009، براورد می نویسد که شورای ملی مقاومت بار دیگر گزارشی درباره ی " تونل های نظامی ایرانیان " صادر کرد که ادعا می کرد " ایران تونل ها و پناهگاه های زیرزمینی برای سایت های تحقیقاتی، ذخیره مهمات، ستادهای نظامی و مرکزفرماندهی و کنترل حفر می کند."
بدون فراهم کردن شاهدی برای اثبات ادعاهایش، اصرار می کند که در کوه های شرق تهران " گروهی کارخانه " مخصوص " ساخت کلاهک های هسته ای " وجود دارند.
برواد حتی از مقامی از آزمایشگاه ملی لوس آلاموس نقل قول می کند که " آنها در نود درصد موارد درست گفته اند… " اما محمد البرادعی، مدیر کل سابق آژانس انرژی اتمی برداشت دیگری از گروه دارد، "ما هرچه آن ها تاکنون به آن رسیده اند را پیگیری کرده ایم. بیشتر آن دروغ بوده است."
ویلیام براود در گزارشش اصلاً عنوان نمی کند که مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت گروهی است که رسماً تروریست شتاخته می شود، چه در آن زمان هردوی این ها بیش از یک دهه بود که در فهرست تروریستی بودند.
..تمرکز بر تونل های ایران بدون شک به بحث قابلیت ها و چالش های نظامی امریکا در برابر تسهیلات کمتر آسیب پذیر می انجامد. در گزارش 2010 براود عنوان شده که برای چنین شرایطی " پنتاگون برا ی تولید سلاحی تونلی و مرگبار تلاش می کند." این سلاح تاکنون تکمیل و آزمایش شده است اما هنوز از ترس آنکه بدون اجازه ی امریکا استفاده شود به اسرائیل فروخته نشده است.
بدیهی است که افشاگری های اخیر مجاهدین، ادعاهای بازیافت شده است که مانند گذشته اساساً گزارش هایی است مبتنی بر اطلاعات مبهم درز یافته از مقامات امریکایی و مجاهدین خلق فقط نقش سرویس شستشوی اطلاعاتی را برای اتهام های ثابت نشده ی اربابانش در آمریکا و اسراییل ایفا می کند.
متاسفانه، جریان اصلی رسانه – حتی وقتی به درستی اطلاعات مشکوک هستند— با انتشار چنین اتهام هایی باز هم فرمانبردارانه صحنه را برای پروپاگاندا و هراس افکنی فراهم می کنند.
نیما شیرازی از Wide Asleep in America