هرچند فرقه رجوی براثر فشارها بالاخره موافقت کرد تا عده ای از اعضا به آلبانی منتقل شوند اما تلاش نمود این انتقال بصورت قطره چکانی و با فاصله زمانی نسبتا زیاد باشد تا شاید بتواند با تهدید وجعل اخبار از وضعیت آنهایی که تاکنون منتقل شدند مابقی اعضا را از رفتن به کشور ثالث منصرف کند. به همین دلیل هم است که از210 نفری که قرار شد به آلبانی منتقل شوند تاکنون حدود 109 نفر منتقل شدند وانتقال بقیه را به بهانه های واهی متوقف کرده است.تازه ازمیان همین تعداد که فرستاده برخی از مسئولین زن و مرد فرقه را هم با اسامی جعلی قاطی بقیه کرد تا بتواند با راه اندازی تشکیلات جدید در کشور مربوطه کنترل افراد را هم درآنجا بدست بگیرند تا مبادا به اصطلاح فرقه در خارجه طعمه شوند و بخواهند دست به افشاگری علیه جنایات وخیانت های سالیان فرقه رجوی بزنند و خدشه ای بر چهره دروغینی که رجوی و همسرش درغرب از خود درست کردند وارد شود.مسئله ای که رجوی همیشه از آن ترس داشته و دارد و تنها دلیل اصرار وی برماندن اعضا درعراق همین موضوع است.
اما بالاخره آن تعداد اعضایی که بعد از سالها اسارت درتشکیلات سکرت و بسته فرقه تروریستی رجوی موفق شدند پا به دنیای آزاد بگذارند ظاهرا با دسترسی شان به تمامی امکاناتی که تا آن زمان درفرقه ازآن محروم بودند چشم و گوششان بازشده و حسرت سالهایی ازعمرخود را می خورند که بیهوده برای رجوی به هدر دادند.وبه همین دلیل است که اکثرآنها حاضر نشدند لذت آزادی را با قرار گرفتن مجددا در دامی که مسئولین فرقه برای کنترل کردن آنها پهن کردند قرار بگیرند.عدم تمکین اعضای انتقال یافته به دستورات مسئولین اعزامی رجوی برای قرار گرفتن درچارچوب تشکیلات جدید حسابی سران فرقه را کلافه کرده است حتی دربعضی موارد درگیری های فیزیکی بین افراد و مسئولین فرقه هم گزارش شده است.این مسئله سران فرقه را برآن داشته تا به شیوه های کثیف و ضد انسانی برای در کنترل گرفتن افراد رها یافته روی بیآورند. بنا به اخبار رسیده مسئولین فرقه از آنجائیکه می دانند آلبانی کشوری است کوچک و فقیر به دستور رجوی سعی دارند به طرق مختلف با ایجاد زد و بندهایی افراد را از نظر مالی در تنگنا قرار دهند تا شاید بتوانند ازاین طریق آنها را در کنترل خود داشته باشند.البته این شیوه خبیثی است که رجوی ها برای به سکوت کشیدن افراد جدا شده در اروپا همیشه بکار گرفتند. به راستی چرا رجوی دست از سر آنهایی که به آلبانی و یا کشورهای دیگر رفتند بر نمی دارد مگراینها همان کسانی نیستند که از نظر او" گورشان را گم کردند" اما ظاهرا رجوی خوب می داند که بقول او "علف های هرز تشکیلات " هرکجا که باشند می توانند ریشه او و فرقه اش را خشک و نابود کنند و این نشان می دهد که بکار بردن الفاظ لمپنی و چاله میدانی رجوی درمقابل کسانی که سالها از همه چیز خود برای او گذشتند حاکی از عصبانیت او بابت رنگ باختن حنایش نزد اعضایش می باشد.اما ایکاش این رجوی شیطان صفت که ظاهرا اول خود و همسرش گورشان را چهارنعل درآغوش اربابان جدید گم کردند، ذره ای هم درحرف های خود صادق باشد و در انتقال بقیه اعضا به دنیای آزاد کارشکنی و یا ممانعت نکند آنوقت خواهد دید که همان هزار نفرهم برایش نخواهند ماند. تا جائیکه به اعضای خسته ازغل و زنجیر اسارت، دروغ و شیادی رجوی ها برمی گردد آنها حاضرند حتی همین توهین رجوی را بپذیرند ولی ازجهنم رجوی خلاص شوند.اما رجوی باید این را بداند اسیری که با پا گذاشتن به دنیای آزاد مزه آزادی را چشید دیگر نمی توان با خباثت، پلیدی و ترفند او را باز در اسارت گرفت. آزادی را نمی توان با پول به بند کشید.
آری این هنوز از نتایج سحر است وشب تاریک رجوی ها به نقطه پایانی خود رسیده وعنقریب صبح آزادی برای همه اسیران دربند رجوی طلوع خواهد کرد و زوال چندین ساله فرقه جهل وجنایت وخیانت رجوی را نوید می دهد.
حمید