از سکوت تا بن بست رجوی

مدتهاست حال نزار رجوی جای تعمق دارد. سکوت همراه با خود خوری که طی این مدت دارد بی سابقه می باشد و از طرفی هم خلوت گزیدن و در کنجی بودن و نتوانستن اظهار فضل نمودن حال تصور کنید رجوی را که چه حالی دارد. نظاره گر و شاهد فروپاشی تشکیلات باشی ولی کاری از دستش بر نیاید. چون کاری هم نمی تواند انجام دهد. مریم همسر مسعود همواره می گفت مسعود به عنوان رهبر عقیدتی این مناسبات را با چنگ و دندان به دوش گرفته و از آن مراقبت کرده باید گفت جناب رجوی این همه سال چگونه کمر شما توان حمل این مسئولیت خطیر را به عهده داشته به خودتان آنتراکت بدهید ازاین پس بگذارید خود افراد این بار را تحمل کنند. ولی این خزعبلات را فقط مریم باور دارد و بس در دوران دیکتاتور عراق تو در مسیر جریانی خودت را قرار دادی و سالیان هم نفع آن را بردی  حال حکایت تو هم مثل کسی هست می بیند داد می زند اما…نه کسی صدایت را می شنود و نه صدائی از تو در می آید.
اقای رجوی شطرنج باز خوبی نبودی و خود و تشکیلات کیش و مات شدی و راه برون رفت ندارد حال نمی دانم این شرایط را چگونه پیش بینی می کنی مرحله گذار مرحله انتظار , بن بست مطلق البته در سالیان گذشته هر شرایطی که بوجود می آمد با غلطیدن در دامان بعضی از قدرتها راه نجاتی پیدا می کردی و باز فرصتی یافت می شد اما این شرایط با کل بودن شما در عراق متفاوت است. درست است کشورهائی هنوز خواهان پذیرفته شدن شما نیستند و در عراق بودن هم دیگر به نفع شما نیست چون کشور عراق هم آن کشور قبلی نیست و جای پای محکمی نداری بن بست مطلق همین است نه راه پس و نه راه پیش داری چراکه آنهائی را که سنگ شان را به سینه می زنید هم اقدامی نمی کنند و این بلا تکلیفی بدترین خوره است چون راه دوم و سومی وجود ندارد فقط خروج  خروج از کشور عراق این خود حامل پیام مهمی می باشد و این یعنی تیر خلاص بر جرثومه تشکیلات رجوی و شخص خودش که دیگر به پایان راه رسیدی.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا