ذهن بیمار رهبری عقیدتی مجاهدین

نیم نگاهی بر محتوای نامه های خانواده های ساکنین کمپ لیبرتی

حقوق بشر، سوء فهم‌ها و کاربردهای ناروای این معنا از سوی رهبرعقیدتی فرقه مجاهدین سراسر تفسیری ناراست از آن به دست می‌ دهد. تفسیری که با ارزش های جهان مدرن همخوانی ندارد.

دلیل این سخن رویکرد معطوف به قدرت از سوی رهبرعقیدتی مجاهدین است که در آن ” علائق و احساسات طبیعی “ انسانها همچون مفاهیمی بازدارنده و تهدید آمیز بشمار می روند. براستی چرا رهبری فرقه ی مجاهدین از ارتباطات انسانی و رابطه های عاطفی بین نیروهای مستقر در قرارگاه اشرف و حال کمپ لیبرتی با اعضای خانواده هایشان که در ایران و سایر نقاط جهان بسر میبرند، واهمه و ترس شدید دارد؟‼

این پرسشی ست که تاکنون از سوی سردمداران مجاهدین به آن پاسخی داده نشده است. ممکن است رهبران فرقه رجوی در هیاهوی تبلیغاتی معمول شان و یا همچون خانم مریم عضدانلو در ژست های دیپلماتیک و رسانه ای، مدام از مبارزه برای حقوق انسانها و آزادی سخن بگویند اما سرانجام عرصه عمل و کنش انسانی و اجتماعی ست که می تواند حقیقت، درستی و مهمتر از همه میزان پایبندی به چنین مفاهیم دموکراتیک، را اثبات و عرضه کند.

به باور من، شعار مبارزه برای آزادی و حقوق انسانها که از سوی فرقه تروریستی و خشن مجاهدین به طور معمول و همیشگی در سیمای متعلق به آنان بیان می شود و یا در سخنرانی های خانم مریم عضدانلو در مناسبت های گوناگون تکرار می گردد، بیشتر به ” پروپاگاندا “ شبیه است تا یک باور سیاسی مشخص و قطعی. چرا که به اعتراض و خواسته منطقی و مشروع تعداد بیشماری از اعضای خانواده های ساکنین کمپ لیبرتی و تحت سیطره مبنی برامکان تماس تلفنی یا دیدار با عزیزان، بستگان و فرزندانشان که تحت سیطره دارودسته رجوی قرار دارند، تاکنون از سوی رهبران مجاهدین ترتیب اثر داده نشده است.

خانواده های ساکنین کمپ لیبرتی: شیفتگی جنون آمیز رجوی به قدرت، سلامت روانی و ذهنی او را از بین برده است. رجوی تشنه خون است

خانواده های افراد ساکن کمپ لیبرتی سالها و چندمین بار است در رابطه با خواسته قانونی شان مبنی بر تماس تلفنی با فرزندان و بستگان، خواهران و برادران، پدران و مادرانشان که بیش از دو دهه است در حصارهای ذهنی و فیزیکی مجاهدین بسر می برند، نامه نگاری می کنند و از رهبران بیرحم مجاهدین می خواهند تا امکان تماس و یا ملاقات آنها را با عزیزانشان فراهم سازند اما متاسفانه واکنش مثبتی از سوی رهبرعقیدتی مجاهدین مشاهده نمی گردد.

پس می توان نتیجه گرفت: آنچه تحت عنوان ” مبارزه برای دفاع از حقوق بشر” از سوی رهبرعقیدتی مجاهدین تبلیغ می شود در واقع تبدیل به گفتاری برای توجیه کاربرد خشونت در اشکال گوناگون و نقض مستمر و سیستماتیک حقوق انسانی کادرهای تشکیلاتی فرقه مجاهدین و اعضای خانواده هایشان شده است و با پارادایم ذهن انسان مدرن نسبت به فهم موضوعات و مفاهیم مربوط به حقوق بشر همخوانی و سازگاری منطقی ندارد.

درونمایه اصلی نامه های خانواده ها، نقدی تند و گزنده بر رفتار و عملکرد رهبر عقیدتی مجاهدین است و حکایت تلخ و درخوری ست از سازوکار و مناسبات فرقه گرایانه مجاهدین خلق تا اندیشمندان و سیاستمداران مدافع حقوق بشر را ناگزیر کند در باره سه مقوله اندیشیدن، خواستن و داوری کردن در نظام فکری و رفتاری دارودسته تروریست رجوی تعمق و تامل همه جانبه کنند.

آرش رضایی

منبع

4 نظر

  1. "رجوی که منتظر فرصت بود دستور آتش به خانه های مردم را با تانگ T55 داده بود و رسما کردکشی شروع شد ."
    خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا