کمیسیون امنیت و ضد تروریسم مجاهدین از خواب بیدار شده، علی منصوری را دریافته است

جالب است بعد از ۳۰ سال فعالیت کردن تازه متوجه شدند که مامور بوده و می خواسته نفوذ کند. اگر اگر اگر همین نوشته اعلامیه مجاهدین درست باشد و به آن مقید باشند پس باید درب این سازمان وشورای ملی را گل گرفت که ۳۰ سال یکی درون انها نفوذ کرده تازه متوجه می شوند و افشا می کنند. خوانندگان گرامی این آن روی سکه وطن فروشی سازمان مجاهدین خلق را نشان می دهد که درراه وطن فروشی چه مرز هائی را در نوردیده است.

وقتی که در تاریخ ۳۰ سپتامبر خبر دستگیری یک ایرانی مظنون به جاسوسی در تل آویو در روزنامه ها پخش شد، سازمان مجاهدین خلق ایران قند توی دلش آب شد و آن را حلوا،حلوا می کرد. در این رابطه با اسرائیلی ها کورس گذاشته بودند و از آنها داغ تر بودند. غافل از اینکه ممکن است این آوار برسر خودشان خراب شود. بعد از مدتی که از بازجوئی ها فرد دستگیر شده یعنی علی منصوری گذشت، ورق ها تماما برگشت. آقای منصوری اعتراف کرده بود که هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران است، با آن سازمان فعالیت می کند و از هوادران سازمان است. وقتی که پته سازمان مجاهدین را روی آب انداخت سریعا مجاهدین به کسی که سالیان بود کمک مالی می کرد و برای آنها فعالیت می کرد.طبق معمول تهمت مامور و مزدور بودن و زدند!! شروع کردن به آسمان و ریسمان بافتن که بخواهند نشان بدهند که وی نفر رژیم بوده است. به نام کمیسیون امنیت و ضد تروریسم شروع به پرونده سازی از سوابق آقای علی منصوری کردند، آنهم به صورت ناشیانه.که توجه شما را به آن جلب می کنم.*(این شخص از ۱۳۵۹ در ترکیه به تجارت اشتغال داشت و ظاهراً نسبت به مجاهدین ابراز سمپاتی می کرد. وی همزمان با ۴عملیات تروریستی رژیم علیه مجاهدین در استانبول یعنی ربودن مجاهد خلق ابوالحسن مجتهد زاده (آذر۱۳۶۷) ترور مجاهد خلق حسین عابدینی (اسفند ۱۳۶۸)، ربودن و شکنجه و به شهادت رساندن مجاهد خلق اکبر قربانی (خرداد ۱۳۷۱) و ترور مجاهدان شهید زهرا رجبی و علی مرادی (اسفند ۱۳۷۴) در این شهر حضور داشت.

در تیرماه۱۳۸۴ در جشنی که در اورسوراواز به مناسبت سالگرد آزادی خانم رجوی از زندان برگزارشد، به طور غیرمترقبه و بدون دعوت قبلی شرکت کرد و زیر این عنوان که می‌خواهد نامه یی را به طور شخصی به دست خانم رجوی برساند قصد نزدیک شدن به ایشان را داشت که با ممانعت مسئولان حفاظت، موفق به انجام این کار نشد

این مزدور برای نفوذ در شبکه هواداران مقاومت از تاکتیک و ادعای کمک مالی استفاده می‌کرد. اما وقتی متوجه شد این تاکتیک مؤثر نیست، خواستار پس گرفتن کمکهای مالی شد و از جمله مدعی شد پس از ترور مجاهد خلق حسین عابدینی در سال۶۸ وامهایی را در اختیار سازمان مجاهدین قرار داده و خواستار باز پس گرفتن آنها شد. اما در واقع هیچ وامی در میان نبود و او تنها پس از آن عملیات تروریستی مبالغی برای هزینه های درمانی مجاهد خلق حسین عابدینی هزینه کرده بود. هیچ سندی هم در این رابطه وجود نداشت. با این حال سازمان مجاهدین همه مبالغی را که این فرد مدعی هزینه کردن آنها بود به او پرداخت کرد که رسیدهای آن موجود است.

کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورا در سال ۱۳۸۶ مطلع شد که این فرد به رغم ادعای مخالفت با رژیم و گرفتن تابعیت از بلژیک، به بهانه دلتنگی و دیدار با برادرش، مخفیانه به ایران رفت وآمد دارد و به همین خاطر به هواداران مجاهدین و پشتیبانان مقاومت توصیه کرد هرگونه ارتباط با او را قطع کنند.)

در همین چند خط سراپا متناقض دارند سخن می گویند، آقای منصوری از سال ۱۳۵۹ تا سال ۱۳۷۷ که در ترکیه زندگی می کرده از هواداران نزدیک سازمان بوده در واقع یکی از رابطین و فعالین سازمان در ترکیه بوده که به همراه ابوالحسن مجتهدزاده، حسین عابدینی و اکبر قربانی کار می کرده است.نزدیک ۱۸ سال در ترکیه هوادار فعال سازمان بوده که در این رابطه کمک مالی های خیلی زیادی به سازمان مجاهدین کرده است، در اینجا سازمان دارد اشاره می کند که کمک مالی های او را بر گردانده است. همگان می دانند سازمان مجاهدین هیچ موقع کمک مالی هیچ فردی را تا به حال به آنها باز نگردانده است و بازنخواهد گرداند. که این ادعا یک جوک بیشتر نیست. سپس اقای علی منصوری به کشور بلژیک می رود. در بلژیک از عناصر فعال و سازمانده برنامه های سازمان مجاهدین بوده است. چندین بار برای برنامه های که سازمان در پاریس برگذار می کرد، وی تعدادی را هم به همراه خود به پاریس می اورده بخصوص در برنامه ویلپنت که سال قبل و امسال برگزار شد.

از سوئی دیگر سازمان مجاهدین ادعا کرده که در تیر ماه ۱۳۸۴ بطور غیر مترقبه و بدون دعوت در جشنی که به مناسبت سالگرد آزادی مریم رجوی در اورسوراواز بوده وی شرکت کرده!! در ثانی می خواسته نامه شخصی به دست مریم رجوی بدهد که مسئولان حفاظت ممانعت می کنند!!! اولا: بادسته کورها طرف نیستید. دوما: تمامی افرادی که در برنامه های اورسور اواز شرکت می کنند تماما از قبل تائید شده بالا ترین فرمانده هان و مسئولین مجاهدین هستند. باز علی رغم این باید از هفت خان رستم رد بشوند. سوما: اطراف مریم رجوی شش الی هفت لایه سیستم حفاظتی چیده می شود بجز خودی هایتان چه کسی می تواند نزدیک شود چهارما: این چه نفوذی بوده که نزدیک ۳۰ سال بودکه هوادار فعال مجاهدین بوده اما تا زمان دستگیری هیچ موقع این کمیسیون امنیت و ضد تروریست صدایش در نیامد، حتی زمانی هم که اسرائیل روز های اول اعلام کرد که یک نفر را مظنون به جاسوس ایران دستگیر کرده با آب وتاب و ساز و دهل در بوق و کرنا کرده بودند. از بد شانسی سازمان مجاهدین از انجائی که با رابط اسرائیلی شان نتوانسته بودند خوب هماهنگی کنند. آقای علی منصوری هم وقتی که دیده بود همه چیز دارد سر او خراب می شود واقعیت را با سرویس های امنیتی اسرائیل بیان کرده. وقتی این خبر بیرونی شد و دست سازمان مجاهدین در این رابطه رو شد. از هول حلیم توی دیگ افتادند و کمیسیون امنیت وضد تروریستی سازمان مجاهدین از خواب بیدار شد و سریع یک اعلامیه شدید برعلیه آقای علی منصوری صادر کرد، بله وی از همان اول مامور وزارت اطلاعات بوده و می خواسته درون مجاهدین نفوذ کند. جالب است بعد از ۳۰ سال فعالیت کردن تازه متوجه شدند که مامور بوده و می خواسته نفوذ کند. اگر اگر اگر همین نوشته اعلامیه مجاهدین درست باشد و به آن مقید باشند.پس باید درب این سازمان وشورای ملی را گل گرفت که ۳۰ سال یکی درون انها نفوذ کرده تازه متوجه می شوند و افشا می کنند. خوانندگان گرامی این آن روی سکه وطن فروشی سازمان مجاهدین خلق را نشان می دهد که درراه وطن فروشی چه مرز هائی را در نوردیده است. در همکاری با سیستم های امنیتی اسرائیل بر علیه ایران هواداران و اعضاء خودش را هم قربانی آن می کند. ایا چین سازمانی هویت و شرف ایرانی دارد؟ ایا فردا می خواهند در ایران خیالی خوشان از این خاک و بوم دفاع کنند. برای سازمان مجاهدین فقط ارباب عوض شده ولا غیر.