به دنبال افشاگریهای اخیر آقای سعید جمالی (هادی افشار) از اعضای مرکزیت و فرماندهان نظامی سازمان موسوم به مجاهدین خلق عرصه به طرز بی سابقه ای بر سرکردگان این فرقه تنگ شده بطوریکه کاملا قافیه را باخته و به هذیان گوییهای مضحک و صد البته کهنه وتکراری متوسل شده اند. البته این دست و پا زدنهای مذبوحانه که بیشتر از موضع سوزش آنهم درن قطه حساسشان صورت می گیرد کاملا قابل فهم و پیش بینی بود و تقریبا نشخوار همان خزعبلات تاریخ مصرف گذشته قبلی هاست.
سعید جمالی با افشای جلسه محاکمه فرمایشی توسط شخص رجوی و صدور حکم اعدام علی زرکش مرد شماره 2 و جانشین فرماندهی عالی سازمان حسابی داد رجویها را درآورده است. بطوریکه آنها با دست پاچگی و در حالیکه بیش از چند روز از این افشاگریها نمی گذرد سگهای هار و دست آموز خود را در سایتهای وابسته شان رها کرده تا هرکدام متناسب با میزان سرسپردگی و ذوب در رهبرشان پارس کنند. براستی مگر آقای سعید جمالی چه گفته که خانم و آقای رجوی اینگونه شتابان عنان از کف داده اند؟ سعید جمالی که بعد ازچند سال اقامت در اروپا و سکوت بالاخره به ندای وجدان بیدارشده اش پاسخ گفته و حاضر شد همچنان درقبال خیانتهای این فرقه به آنها باج داده و سکوت اختیار کند پا به عرصه میدان افشاگری گذاشت وحرفهایی زد که مرز سرخ رجویهاست. جریان محاکمه علی زرکش سالیان بود که بعنوان یک راز ناگفته بعنوان اصلی ترین سئوال و یا تناقض کلیه اعضا در اذهان مانده بود و هیچ کس در این مناسبات جهنمی جرات بیان آنرا نداشت تا بالاخره بعد از سالها انتظار سعید جمالی بعنوان شخصی که خودش در این بیدادگاه حضور داشته حقایق پشت پرده آن را افشا می کند.
اما فرقه رجوی درمقابل افشاگریهای سعید جمالی چه می گوید؟ و چگونه برخورد می کند؟ معمولا مواردی یا نکات مطرح شده را تکذیب می کنند و یا با مدعیان به مناظره می نشیند تا مردم و به ویژه هواداران آنها همه سخنها را بشنوند و خود قضاوت کنند ولی به سرکردگان این فرقه ازآنجاییکه به مثابه دیگر فرقه های معاصرهیچگونه انتقاد و اشکالی را برنمی تابد و خود را مطلق و مبرا از هر گونه خطا می دانند در چنین شرایطی به فرافکنی، فحاشی و زدن برچسب اتهام متوسل می شوند امری که سالیان روش جاری رجویها شده است برهمین اساس بکشید سعید جمالیها، دکتر روحانیها و قصیم ها. بعد از سالیان حضور در این تشکیلات و به به و چه چه شنیدنها، پاسدار و مزدور و وزارت اطلاعاتی می شوند جالب ومضحک اینجاست که سرکردگان ابله و کوته بین فرقه که از دیدن نوک بینی خود هم عاجزند هیچ وقت ازخود نمی پرسند که اشکال کار تشکیلات آنها در کجاست که در بطن خود این همه پاسدار و وزارت اطلاعاتی دارند؟ ازسال 82 و به دنبال سرنگونی سیدالرئیس بیش از2000 نفر از آنها جداشده اند که بخش اکثریت آنها برای گذران زندگی و با انتخاب آگاهانه خود به ایران رفتند و برخی دیگر درکشورهای اروپایی سکونت دادند.
جالب اینجاست که به تمامی این افراد ازهمان لحظه ورود به تیف (کمپ امریکاییها) مارک مزدور وزارت اطلاعات زده شد. درحالیکه در اسارت سربازان امریکایی بودند؟! خوب از سرکردگان این فرقه باید پرسید که خواهشا انبوه انتقادات مربوط به اعضای جداشده را به کنار بگذارید فرض کنیم همه انتقادات مغرضانه و ناشی از بریدگی و کم آوردن در امرشرایط سخت مبارزه است. (بگذریم ازاینکه مشخص نیست از کی اسم گوجه و بادمجان کاشتن وعلف کنی ونگهبانی با چماق وفلاخون وخوش رقصی برای سربازان امپریالیزم مبارزه شده است؟) به همین یک سئوال پاسخ دهید شما که ادعا داشتید که به یمن انقلاب مریم وچنگ زدن اعضا به ریسمان آن تشکیلات ریزبافت شده و دیگر اعضا تا سرنگونی لم یرتابوا شده اند وهیچ کس ازسازمان جدا نخواهد شد؟ شما که اعتقاد داشتید انقلاب مریم تمامی ناخالصی ها درامر مبارزه را زدوده واعضا چند سر و گردن قد کشیده اند؟ شما که گفتید انقلاب مریم سلامت فیزیکی تشکیلات را بیمه و تضمین کرد و هیچ قدرتی قادر به نفوذ در مناسبات آن نخواهد بود لطفا پاسخ دهید 2000 مزدور اطلاعات و پاسدار در این مناسبات چه می کردند؟ آخر چگونه می شود که پاسداران نفوذی سالیان و در برخی موارد 25 سال در تشکیلات شما نفوذ کرده باشند و شما تازه فهمیدید و دست به افشاگری بزنید شما که به لحاظ متد حاکم بر اصول شناسایی به قول خودتان به تکامل معتقدید آیا این همه مزدور و پاسدار بصورت تکاملی تولید شده و یا یک شبه؟ آیا دیگر مناسبات شما از پاسدار و نفوذی وزارت اطلاعات پاکسازی شده یا کارخانه جاسوس پروری انقلاب مریم همچنان درحال غنی سازی 100% و عرضه آن به بیرون سازمان است؟ آیا خودتان ازاین ادعاهای مضحک خنده تان نمی گیرد؟ آیا پذیرش چند سطرانتقاد و نقد که به هیچ جای قبایتان برنمی خورد درجهت منافع شماست و یا حاکمیت تشکیلات خودتان را زیرسئوال بردن؟ راستی چگونه با این اوضاع و احوال که بقول خودتان هر دم ازاین باغ تشکیلاتی تان بری از پاسدار و اطلاعاتی می رسد چگونه می شود به باقی مانده نیروها اعتماد کرد؟ ولی خودتان بهتر از همگان می دانید که در ورای این مزخرفات که فقط مصرف داخلی داشته و برای فریب اذهان باقی مانده نیروهای نگونبخت درلیبرتی نشخوارمی شود واقعیت انکارناپذیر همان بن بست مرگبار و عمق زوال و پوسیدگی و در نهایت فروپاشی محتوم تشکیلات مخوف و جهنمی شماست که خود را به تاریخ سیاسی معاصر ایران با هزار نیرنگ و حقه و شیادی تحمیل کرده است.
آری آقای رجوی مقصود تویی کعبه و بت خانه بهانه است.
علی اکرامی